فیلم

شوآفی برای یک درام خانوادگی

به گزارش باکس افیس ایران: یک‌ نقل‌قول معروفی در سینمای جهان وجود دارد که معتقد است تمامی سوژه‌های فیلم در دنیا، تکراری هستند و این‌، پرداخت‌ها هستند که سبب تازگی و طراوت یک فیلم می‌شوند.

سومین ساخته بلند سینمایی علیرضا صمدی، سوژه جدیدی ندارد. این سوژه، در همین سینمای ما، بارها دستمایه تولید قرار گرفته است اما این‌ انتظار می‌رفت تا فیلم با یک‌ پرداخت نوین، به اثری جذاب و پرچالش تبدیل شود اما متاسفانه مسیر روایت، بر پایه کرختی و یکنواختی حرکت کرد و جذابیت چندانی را به یک سوژه ملتهب نداد.

در «روایت‌ ناتمام سیما»، صورت‌مساله پاک می‌شود. همه چیز در هاله‌ای از ابهامی گنگ فرو رفته. روایت‌ نتوانست درست و منطقی وارد یک‌ چالش شود. به‌شکلی ناشیانه و درحالی‌که پشتوانه چندانی برای خلق چالش وجود نداشت، مساله انتشار ویدئو را مطرح‌کرد.

مخاطب در این لحظه، گمان برد که قوانین سخت آرش در دانشگاه، دستمایه انتشار این ویدئو است اما روایت، همین طناب پوسیده را هم‌ نگرفت و وارد فازهای مشابه شد بدون اینکه برای هر دو طرف قضییه، مسائل یا چالش‌هایی را مطرح کند.

از اواسط فیلم، حتی فعلیت قضییه نیز به بازی گرفته می‌شود. جای جلاد و قربانی عوض شده و شیرازه‌ای که قصد داشت تا از این آبشخور، ایجاد تعلیق کند، از هم‌ پاشید.

درواقع تعلقی که مخاطب در نیمه‌ نخست داستان از باب کنجکاوی به اثر داشت، در نیمه دوم از دست رفت و تشتت ساختاری قصه، تاثیری منفی بر روی مخاطبان گذاشت.

همه چالش‌هایی که می‌شد بر این فضا مستولی شود، بر یک رابطه زناشویی محدود شد و حتی از این غائله نیز موفق بیرون نیامد. پایان‌بندی داستان نیز فاقد هرگونه ابتکاری بود تا این فیلم‌ نتواند رضایت مخاطب را به همراه داشته باشد.

“روایت ناتمام سیما”، با این ساختار و منطق روایی، نه توانست تعلیق بیافریند و نه در متهم کردن مظنونین محدود خود، موفق عمل کند. از سوی دیگر هم برگ برنده‌ای رو نکرد و چهره آرش، همان‌گونه به‌مانند ابتدای داستان، خاکستری ماند.

تنها چیزی که از فیلم‌ به مخاطب حواله شد، قربانی شدن ۲ زن داستان بود که فشار روایت بدون‌ منطق دراماتیک، آنها را به این برداشت در ذهن مخاطب رساند وگرنه هیچ بازخواست درستی در تمامیت اثر مشاهده نشد تا مخاطب به استدلال آن بتواند تصمیم قاطعی بگیرد.

«روایت ناتمام سیما»، یک‌ اثر شعاری است؛ شوآفی برای یک درام خانوادگی است که از بنیان روایت مشکل دارد. در ادامه هم‌ نمی‌تواند مهندسی درستی بر روی بلبشوی کاراکترهای محدودش داشته باشد تا درنهایت چنین‌ ملغمه‌ای، پائین‌تر از ۲ ساخته قبلی کارگردان (بی‌نامی و صحنه‌زنی) قرار بگیرد.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند