فیلم سینمایی

شباهت «بوتاکس» به «فارگو» ناخودآگاه است

به گزارش باکس افیس ایران: یکی از سکانس‌های مهم فیلم سینمایی «بوتاکس» شباهت زیادی به فیلم سینمایی «فارگو» دارد. کاوه مظاهری کارگردان «بوتاکس» باور دارد که این شباهت به صورت اتفاقی و ناخودآگاه رخ داده است.

قتل برادر به دست یک خواهر، دلتنگی قاتل برای مقتول و کشمکش درون خانواده، روایت‌هایی است که کاوه مظاهری در فیلم سینمایی «بوتاکس» به تصویر کشیده است. این فیلم درام خانوادگی و جنایی است که از جنبه‌های اجتماعی و گاه کمدی سیاه هم به ماجرا پرداخته است. یکی از موضوعاتی که معمولا در آثار این کارگردان به چشم می‌آید، پرداختن به پیچیدگی روان انسان‌ها و نشان دادن خشم فروخورده آنهاست، موضوعی که در فیلم‌های کوتاه «شهربازی» و «روتوش» هم شاهد آن بودیم.

به بهانه اکران این فیلم در سینمای هنر و تجربه و توجه مظاهری به روان انسان‌ها، به گفت‌وگو با این کارگردان پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

شخصیت اکرم با بازی سوسن پرور باعث شکل گیری داستان اصلی فیلم «بوتاکس» می‌شود. فردی که از لحاظ روحی و روانی کمی دچار مشکل است. اساسا در ساخت کارهایتان تمایل دارید تا به روان افراد توجه کنید، دلیل اصلی توجه به این موضوع پیچیدگی روان انسان‌ها است؟

بله، این موضوع خیلی مهم است. از جنبه سینمایی اگر به ماجرا نگاه کنیم باید بگویم من به سینمایی که بعد از دهه ۵۰ میلادی به وجود آمده، بیش‌تر علاقه دارم. چون ترکیبی است از سینمای قصه‌گوی کلاسیک و سینمای مدرنی که به درون افراد می‌پرداخت. در فیلم «بوتاکس» هم چون داستان شخصیت محور است، به صورت ذاتی باید وارد درون شخصیت‌ها شد و یکی از ویژگی‌ها برای پرداختن به این موضوع نگاه به ابعاد روانشناختی است.

باتوجه به شخصیت محور بودن و پرداختن به ویژگی‌های روانشناختی در این فیلم، توجه به خشم و ناراحتی افرادی است که به هر دلیلی توانایی بروز این موضوع را ندارند. پرداختن به این نوع از خشم را از جامعه کنونی وام گرفته‌اید؟

نوشتن قصه اینگونه نیست که الزاما آدم از جایی وام بگیرد. من به عنوان نویسنده و کارگردان، یک تجربه زیسته دارم که آن را وارد داستان کرده‌ام. باتوجه به تجربه زیسته مشترکی که همه ما با آن مواجه هستیم؛ در جامعه‌ای زندگی می‌کنیم که خشم به صورت پنهان و عیان در بخش‌های متفاوت زندگی به چشم می‌آید. پس نمی‌توانیم بگوییم که این داستان وام گرفته شده است چون چیزی خارج از ما و زیست مشترک ما نیست. این خشم روایتگر شرایط فعلی ماست و چیزی خارج از وضعیتی نیست که آن را تجربه می‌کنیم.

فیلم سینمایی «فارگو» یکی از محبوب‌ترین فیلم‌های من است ولی اینکه یک سکانس از «بوتاکس» به «فارگو» شباهت دارد، کاملا ناخودآگاه است

چرا پرداختتان به شخصیت اکرم اینگونه بود؟

شخصیت اکرم الهام گرفته از یک شخصیت واقعی است که سال‌های سال با او زندگی کرده بودم. فردی که هیچ‌وقت نتوانسته احساسات واقعی­اش را بروز دهد یا در مواقع عصبانیت اعتراضی کند؛ اگر هم اعتراضی کرده همیشه سرکوب شده است. فکر کردم اگر من به عنوان نویسنده فیلمنامه بتوانم این امکان را در قصه به او بدهم که بتواند اعتراض کند و تلافی کند، چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ و اینگونه موقعیت پشت‌بام در فیلم ایجاد شد. قصه را روی همین اساس بنا کردم و یک طرح اولیه هجده صفحه‌ای نوشتم و با سپینود ناجیان صحبت کردم و این قصه را به یک فیلمنامه بلند تبدیل کردیم.

«بوتاکس» یه کار صرفا اجتماعی یا جنایی نیست، یک کار فراژانری است. ساخت چنین فیلمی آن هم به عنوان اولین اثر بلند سینمایی، ریسک بزرگی تلقی می‌شود، چرا این کار را انجام دادید؟ 

اولین دلیلش این است که دیگر چهل سالم شده و فرصت زندگی هم محدود است. دومین دلیش این است که انجام دادن چنین کاری اساسا برای من جذاب است، هرچند که خیلی به دسته بندی‌های ژانری هم معتقد نیستم.

در نگاه اول، جنبه اجتماعی «بوتاکس» بیش‌تر به چشم می‌آید. انتقادی که گاهی به فیلم‌های اجتماعی وارد می‌شود این است که این ژانر بیش از حد سیاه‌نمایی انجام می‌دهد. به مشکلات بیش از آن چیزی که هست می‌پردازد و آن‌ها را بسیار بزرگ نشان می‌دهد. موافق این موضوع هستید؟

من فکر می‌کنم این حرف‌ها و کلماتی مثل سیاه‌­نمایی، واژگانی عوام فریبانه است و حرف‌های کارشناسی شده‌ای نیست. چون ذات درام این است که شما بزرگ‌نمایی کند و روی بعضی چیزها بیشتر تاکید کنی و از بعضی چیزها به سرعت عبور کنی. این صحبت‌ها را عده‌ای خاص برای کوبیدن سینما و شبیه کردن سلایق فیلم سازها به یکدیگر می گویند. اساسا یکی از مهمترین ژانرهای سینمایی ژانر نوآر است که همان طور که از اسمش مشخص است قراراست سیاهی‌ها را تلخ‌تر از واقعیت نشان بدهد. سینمای نوآر یکی از مهم‌ترین گونه‌های سینمایی به شمار می‌آید، چون پس از این همه سال هنوز ادامه دارد و فیلم و سریال‌های زیادی بر مبنای آن ساخته شده است. اگر با منطق کسانی که بعضی فیلم‍‌ها را با برچسب سیاه نمایی می کوبانند بخواهیم به سینما نگاه کنیم، ژانر نوآر باید تا الان از سینما حذف می‌شد.

یکی از نکاتی که در بیش‌تر کارهای شما به چشم می‌آید، پرداختن به زنان به عنوان شخصیت اصلی است. دلیل این موضوع چیست؟

وقتی به قصه فکر می کنم، کاراکتر آن را خود به‌خود زن می‌بینم چون می‌توانم بیش‌تر درباره آن تخیل کنم. در قصه «بوتاکس» فکر می‌کردم که اگر یک زن در موقعیت مرکزی باشد، می‌تواند قصه پیچیده‌­تری شکل بگیرد، یا حداقل من می‌توانم پیچیده‌تر فکر کنم.

در واقع شما معتقدید که پیچیدگی شخصیت خانم‌ها بیش‌تر از آقایان است؟

قطعا نه، همچین قانونی وجود ندارد. منظورم این است که من می‌توانم درباره این فیلم‌هایی که مثال زدید، به کاراکتر پیچیده‌تری برسم. شاید اگر قصه فرق می‌کرد، کاراکتر اصلی مرد می‌شد، کما اینکه در فیلمنامه جدیدم این طور است.

در این فیلم یک صحنه جالب وجود دارد، آنجایی که مهدخت مولایی برادرش را دفن می‌کند، آن دریاچه نمک، فضا و حتی رنگ سکانس به صورت ناخودآگاه ذهن من را سمت «فارگو» برد. خودتان این شباهت را قبول دارید؟ و آیا این اتفاق خودآگاه بود یا ناخودآگاه؟

این نکته جالبی است که می‌گویید و خودم هم اولین‌بار در جشنواره‌ تورین و با نوشته‌های منتقدان ایتالیایی با این موضوع مواجه شدم. خودم «فارگو» را خیلی دوست دارم ولی این شباهت قطعا به صورت ناخودآگاه رخ داده است.

با معیارهایی که من در ذهنم داشتم، تنها کسی که توانایی بازی تراژدی و کمدی را توامان داشت ، کمدی اسلپ استیک را بلد بود و توانایی این را داشت که از یک فضا به فضای دیگر جابه جا شود و بتواند دیوانگی­اش را به مخاطب منتقل کند سوسن پرور بود که شخصیت اکرم را ایفا می‌کند

درباره پیدا کردن لوکیشن هم باید بگویم یک‌بار به گردش رفته بودیم و ماشین دوستم در دریاچه نمکِ حوض سلطان گیر کرد و با امداد هلال احمر توانستیم آن را خارج کنیم. وقتی قصه «بوتاکس» را می نوشتم، فکر کردم حوض سلطان لوکیشن مناسبی برای فیلم است. به همین دلیل یک‌بار دیگر به آن دریاچه رفتم و عکاسی کردم و برای بار سوم هم که به آنجا رفتم، مطمئن شدم جای مناسبی است. حوض سلطان یک لوکیشن طبیعی است که در عین طبیعی بودن بسیار جادویی است. من دنبال این جادو بودم.

«بوتاکس» اولین فیلم بلند شما است و نام کاوه مظاهری هم خیلی شناخته شده نیست. چرا برای پرفروش‌تر شدن گیشه سراغ بازی‌های چهره‌تر نرفتید؟

انتخاب بازیگران ما اساسا دو وجه داشت. یکی از دلایل این است که «بوتاکس» یک فیلم مستقل بود و ایده‌ اصلی من این بود که یک فیلم را آنطور که دوست دارم، با یک بودجه مدیریت شده محدود بسازم.

موقع انتخاب بازیگر هم یک لیست از بازیگران با آن خصوصیاتی که در ذهنم بود تهیه کردم. ملاک‌هایم هم این بود که بازیگر نقش اکرم یک چهره خاص داشته باشد، توانایی بازی تراژدی و کمدی را توامان داشته باشد، کمدی اسلپ استیک را بلد باشد و توانایی این را داشته باشد که از این فضا به فضای دیگر جابه جا شود و بتواند دیوانگی‌­اش را به مخاطب منتقل کند. با تمام این ملاک‌ها گزینه‌های زیادی نداشتم و در نتیجه به سوسن‌ پرور رسیدم.

علاوه بر تمام این موارد شرایط کاری بسیار سخت بود. ما در منفی هفده درجه کار می‌کردیم چون لوکیشن روستای کریتون بین آبعلی و رودهن بود. یک بازیگری را می‌خواستیم که از همه لحاظ همراه ما باشد و سوسن پرور این ویژگی‌ها را داشت.

شما به همراه آقای سعیدی تهیه کننده کار بودید، چرا فیلم را در این شرایط اکران کردید؟

پروانه نمایش «بوتاکس» غیر سینمایی است، چون پروانه نمایش سینمایی را به تهیه کنندگانی می‌دهند که در لیست تهیه کنندگان ارشاد حضور داشته باشند و به همین دلیل در هنر و تجربه اکران شد و باز به همین دلیل نمی‌توانستیم وارد جشنواره ملی فیلم فجر شویم. درباره اکران در این شرایط هم باید بگویم که ناچار شدیم این کار را انجام دهیم، چون یک شرایط اجباری‌ای برای فیلم پیش آمد.

درباره میزان فروش هم فکر می‌کنم «بوتاکس» در خارج از ایران فروش بیش‌تری داشت، چرا این اتفاق رخ داد؟

بازار اصلی فیلم‌های مستقل جشنواره‌ها و تلویزیون‌های بین المللی است. طبیعتا «بوتاکس» هم مثل دیگر فیلم‌های مستقل با دو تا پخش کننده خوبی که دارد، توانست در خارج از ایران خوب دیده شود و برگشت مالی خوبی داشته باشد.مهر


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند