به گزارش باکس افیس ایران: «به نظر من کنفرانسی، میز گردی باید برگزار شود متشکل از افرادی که معتقدند ساز را نشان دهند و افرادی که میگویند ساز را نشان ندهند تا به یک نتیجه گیری برسند. باید بررسی شود. باید این مسئله حل شود.»
پژمان تدین دو سال روی پروژهی جدیدی کار کرد و برای اولین بار بر اساس ردیف نوازی میرزا عبدالله زیر نظر «استاد داریوش طلایی» عود نوازی کرد که نتیجهی آن تولید و انتشار آلبوم «ردیف میرزا عبدالله» در ایتالیا شد؛ به محض آنکه شنیدیم از ایتالیا آمده و در اصفهان ساکن شده است، بر آن شدیم تا از او دعوت به عمل آوریم. وقتی تلفنی از او دعوت کردیم با گرمی پذیرفت.
این بود که قرار شد در یکی از روزهای بهاری مهمان ما شود. ساعت و روز حضورش را هماهنگ کردم. طبق زمانبندی ساعت ۲ از اصفهان به تهران میرسید، من هم باید خودم را برای ورود این هنرمند آماده میکردم و پیش از او به خبرگزاری میرسیدم. از آنجا که همیشه تأخیرها قابل پیش بینی هستند، این بار زودتر رسیدن او قابل پیش بینی نبود و اتوبوس یک ساعت زودتر او را به مقصد رساند. تدین که زودتر از من رسیده بود، مشغول گپ و گفت با دوستان شد تا من برسم و این گفتگو را با او داشته باشم:
با وجودی که عود یکی از سازهای قدیمی ایرانی است، در تمام این سالها چندان به آن اهمیت داده نشد، چه اتفاقی افتاد که سراغ ساز عود رفتید؟
عود یکی از سازهایی است که به نظر میرسد لهجهی عربی داشته باشد؛ البته ما فکر میکنیم که لهجهی عربی دارد. اگر یک عرب هم عودنوازی ما را بشنود تصور میکند که لهجهی ایرانی دارد که این درست نیست. علت آن صدایی است که از آن به گوش مخاطب میرسد. یکی از علتهایی که سراغ عود رفتم توانایی صدای ساز عود بود. یعنی میتوان ردیف میرزا عبدالله را که پیشتر با تار و سه تار نواخته شده است را با ساز عود هم نواخت؛ البته با ایجاد تغییر در تکنیکهای آن. عود بهعنوان سازی بم در گروههای موسیقی بیشتر کاربرد دارد.
عود سازی است که قبل از اسلام در ایران بوده است و به عنوان سازی ایرانی است. بزرگان عود نواز دنیا نیز قبل از اسلام بیشتر ایرانی بودند. نقاشیها و کاسههای سفالی، مسی، مفرغی و … نشاندهندهی این موضوع است. حتی ارموی نیز از عود و تنبور خراسانی صحبت میکند. روی این دو ساز تئوریهای موسیقی نوشته شده است. امروزه دانشجوها دارند تحقیق میکنند. حتی یک سری از نتها پیدا شده که در گذشته بوده، اما به شکل کنونی آن نبوده است. متأسفانه عود در موسیقی ما نقش کمرنگی دارد؛ در حالی که ربط دهندهی امروز ما با گذشته است. ساز تار حدود ۲۰۰ تا ۳۰۰ ساله است، نمیتواند ما را به گذشته ربط دهد؛ اما عود میتواند.
اگر در تک خوانیها به آن اهمیت داده شود و یک خواننده با یک عودنواز روی صحنه برود، سبب میشود مردم سلیقهشان تغییر کند و به صدای عود عادت کنند؛ خوشبختانه امروز جوانان بسیاری هستند که سراغ عود رفتند. اما نگرانی من ساز چنگ و قانون است که دارد فراموش میشود.
رسانهای مانند تلویزیون در احیای موسیقی سنتی چه نقشی دارد؟ آیا با نشان ندادن موسیقی اصیل میتواند موسیقی ضعیف را ترویج کند؟
مشکلاتی بر سر راه موسیقی وجود دارد که با وجود همهی این مشکلات داریم به کار خود ادامه میدهیم. این موضوعی که مطرح کردید موضوعی است که هیچ راه حلی هیچ وقت برایش پیدا نشد. صدا و سیما در برخی از برنامهها ساز را نشان میدهند. اگر بحث شرعی است؛ چرا نشان دادند، اگر نیست پس چرا تا حالا نشان نمیدادند.
به نظر من کنفرانسی، میز گردی باید برگزار شود متشکل از افرادی که معتقدند ساز را نشان دهند و افرادی که میگویند ساز را نشان ندهند تا به یک نتیجه گیری برسند. باید بررسی شود. باید این مسئله حل شود. اصلا تعجب آور است که ساز نشان داده نمیشود. من گاهی برخی از برنامههای صدا و سیما را تماشا میکنم، اما متأسفانه بیشتر موسیقیهایی که پخش میشود خوب نیست. این به موسیقی فاخر ما لطمه میزند.
در تمام کشورهای اروپایی مردم دارند به سوی مصرف گرایی میروند؛ با این حال دو سه شبکه را به موسقی اصیل یا موسیقی کلاسیک اختصاص دادهاند. هر نوع موسیقیای که نیاز جامعه است باید باشد. حتی اگر ده درصد مردم هم به موسیقی سنتی اهمیت میدهند باید شبکههایی به آن اختصاص داده شود. این موضوع اهمیت دارد. اگر موسیقی از بین برود، شعر هم از بین میرود.
وظیفهی صدا و سیماست که اجازه ندهد شعر و موسیقی اصیل ایرانی از بین برود.
بدون دیدگاه