فروغ فرخزاد | |
---|---|
نام اصلی | فروغالزمان فرخزاد |
زاده | ۸ دی ۱۳۱۳ ۲۹ دسامبر ۱۹۳۴ |
محل زندگی | تهران |
درگذشته | ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ ۱۳ فوریهٔ ۱۹۶۷ (۳۲ سال) |
پیشه | شاعر و کارگردان و نویسنده |
زمینه کاری | ادبیات |
ملیت | ایرانی |
در زمان حکومت | پهلوی |
سالهای فعالیت | ۱۳۴۵–۱۳۲۹ |
دیوان اشعار | اسیر دیوار عصیان تولدی دیگر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد |
همسر(ها) | پرویز شاپور (طلاق) |
فرزند(ان) | کامیار شاپور (۲۹ خرداد ۱۳۳۱ – ۲۵ تیر ۱۳۹۷) حسین منصوری (فرزندخوانده) |
پدر و مادر | محمد فرخزاد توران وزیریتبار |
خویشاوندان | فریدون فرخزاد (برادر) پوران فرخزاد (خواهر) |
زندگینامه
فروغ، ظهر روز شنبه، ۸ دیماه ۱۳۱۳ هجری شمسی در تهران، خیابان عینالدّوله، کوچهٔ مهدیه، از پدری تفرشی و مادری کاشانی به دنیا آمد. پوران فرخزاد، خواهر بزرگتر فروغ، چندی پیش اعلام کرد فروغ روز هشتم دیماه متولد شده و از اهل تحقیق خواست تا این اشتباه را تصحیح کنند. فروغ فرزند چهارم «توران وزیریتبار» و سرهنگ «محمد فرخزاد» است. از دیگر اعضای خانواده او میتوان برادر کوچکترش، فریدون فرخزاد و خواهر بزرگترش، پوران فرخزاد را نام برد. فروغ با مجموعههای اسیر، دیوار و عصیان در قالب چهارپاره کار خود را آغاز کرد.
ازدواج با پرویز شاپور
فروغ فرخزاد در سالهای ۱۳۳۰ در ۱۶ سالگی با پرویز شاپور، طنزپرداز ایرانی که نوه پسرخالهٔ مادر وی بود، ازدواج کرد. این ازدواج در سال ۱۳۳۴ به جدایی انجامید. حاصل این ازدواج، یک پسر به نام کامیار (۲۹ خرداد ۱۳۳۱–۲۵ تیر ۱۳۹۷) بود. فروغ پیش از ازدواج با شاپور، با وی نامهنگاریهای عاشقانهای داشت. این نامهها به همراه نامههای فروغ در زمان ازدواج این دو و همچنین نامههای وی به شاپور پس از جدایی از وی، بعدها به دست کامیار شاپور و عمران صلاحی در کتابی به نام «اولین تپشهای عاشقانهٔ قلبم» منتشر شد.
سفر به اروپا
پس از جدایی از شاپور، فروغ فرخزاد، برای گریز از هیاهوی روزمرگی، زندگی بسته و یکنواخت روابط شخصی و محفلی، به سفر رفت. او در این سیر و سفر، کوشید تا با فرهنگ اروپا آشنا شود. باآنکه زندگی روزانهاش به سختی میگذشت، به تئاتر و اپرا و موزه میرفت. وی در این دوره زبان ایتالیایی، فرانسه و آلمانی را آموخت. سفرهای فروغ به اروپا و آشناییاش با فرهنگ هنری و ادبی اروپایی، ذهن او را باز کرد و زمینهای برای دگرگونی فکری در او فراهم کرد.
آشنایی با ابراهیم گلستان و کارهای سینمایی
آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی، و همکاری با او موجب تغییر دیدگاههای اجتماعی و در نتیجه تحول فکری و ادبی در فروغ شد. نامهٔ منتشرشدهٔ فروغ برای ابراهیم گلستان نشانگر وجود رابطه عاشقانه بین این دو است.
در سال ۱۳۳۷ سینما توجه فروغ را جلب میکند؛ و در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا میشود و این آشنایی مسیر زندگی فروغ را تغییر میدهد. این دو چهار سال بعد یعنی در سال ۱۳۴۱ فیلم خانه سیاه است را در آسایشگاه جذامیان باباباغی تبریز میسازند. فروغ در سال ۱۳۴۲ در نمایشنامه شش شخصیت در جستجوی نویسنده اثر لوئیجی پیراندلو به کارگردانی پری صابری بازی چشمگیری از خود نشان میدهد. در زمستان همان سال خبر میرسد که فیلم خانه سیاه است برنده جایزه نخست جشنواره اوبر هاوزن شده و باز در همان سال انتشارات مروارید مجموعهٔ تولدی دیگر را با تیراژ بالای سه هزار نسخه منتشر کرد.
فروغ در سال ۱۳۴۳ به آلمان، ایتالیا و فرانسه سفر کرد. سال بعد در دومین جشنواره سینمای مؤلف در پزارو شرکت میکند که تهیهکنندگان سوئدی ساختن چند فیلم را به او پیشنهاد میدهند و ناشران اروپایی مشتاق نشر آثارش میشوند. پس از این دوره، وی مجموعه تولدی دیگر را منتشر کرد. اشعار وی در این کتاب تحسین زیادی برانگیخت؛ پس از آن مجموعه ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را منتشر کرد.
ابراهیم گلستان در مصاحبهای با سعید کمالی دهقان از روزنامه گاردین در بهمن سال ۱۳۹۵ – پنجاه سال پس از درگذشت فروغ – گفت که رابطه او با فروغ دوطرفه بوده است. او دربارهٔ اینکه آیا فروغ تبدیل شده بود به یک عضو خانواده، گفت:
«خانواده چیست؟ اصلاً خانواده معنی ندارد. [تبدیل شده بود به] یک عضو شخصیت من.»
در میان سالهای ۱۳۴۲–۴۳ فروغ یکبار دست به خودکشی زد. او یک جعبه قرص گاردنال خورد ولی خدمتکارش در هنگام غروب متوجه شد و او را به بیمارستان البرز برد.
پایان زندگی
حادثه در ساعت ۱۶:۳۰ بعد از ظهر دوشنبه ۲۴ بهمن، ۱۳۴۵ هنگام رانندگی خودروی جیپ ابراهیم گلستان، در مسیر بین دروس و قلهک خیابان لقمانالدوله ادهم (بعداً شهید کماسایی) چهارراه مرودشت (بعداً شهید سوری) ۳۵°۴۶′۱۳٫۷۸″ شمالی ۵۱°۲۶′۵۳٫۲۱″ شرقی اتفاق افتاد. به گفته ابراهیم گلستان فروغ قرار بود برای امور فنی فیلمی را به استودیو من (که اکنون در اختیار سیمافیلم است) ببرد. تصادف در مسیر برگشت و در صد متری استودیو اتفاق میافتد. فروغ به علت اینکه با چند بچه که با بی احتیاطی به خیابان دویدهاند برخورد نکند چپ میکند و ماشین جیپ او در جوی بزرگ کنار خیابان میافتد. مستخدمی که همراه فروغ بوده ابراهیم گلستان را خبر میکند و او را به بیمارستان هدایت که در بیست متری استودیو بود میبرند اما به این علت که او بیمه کارگری ندارد در آن بیمارستان پذیرفته نمیشود و در نهایت او را به بیمارستان رضا پهلوی (بیمارستان شهدای تجریش) میبرند که در آن بیمارستان فروغ فوت میکند.
روز چهارشنبه ۲۶ بهمن جسد او را در امامزاده اسماعیل (زرگنده) شستشو دادند و با حضور خانواده، دوستان و علاقهمندانش در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپردند. صادق چوبک، ابوالقاسم انجوی شیرازی، جلال آلاحمد، مهدی اخوانثالث، احمد شاملو، هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، بهرام بیضایی، نجف دریابندری، احمدرضا احمدی و بسیاری دیگر از هنرمندان و نویسندگان در این مراسم حاضر بودند. ناصر تقوایی تصویر بخشهایی از این مراسم را در فیلم مستند فروغ فرّخزاد ۱۳ دی ۱۳۱۳ – ۲۴ بهمن ۱۳۴۵ آورده است.
برخورد با آثار و سانسور
فروغ فرخزاد در دوران زندگیاش در دوره حکومت محمدرضا شاه پهلوی، سانسور نشد، اما پس از انقلاب اسلامی ایران روی بعضی از صفحات کتاب به جای بیت های شعرهایی که فروغ با خون دل نوشته است، نقطه چین های سانسور جا گرفته،
آرزوی فروغ از زبان خودش:
آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است… من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بیعدالتی مردان میبرند، کاملاً واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیتهای علمی هنری و اجتماعی زنان است.
با توجه به این که تطور احوال وجودی فروغ در طی دوران کوتاه زندگی خود به ما نشان میدهد که او به تقدیر و سرنوشت از پیششکلگرفته برای خود راضی نبود و با جسارت و آزادی اراده در جهت تغییر ماهیت و نحوه تفکر و شخصیت خود گام برداشت، با توسل به اصل محوری اصالت وجود بر ماهیت مکتب اگزیستانسیالیسم و اشعار مکتوب او در دفاتر پنجگانهاش میتوان خوانشی اگزیستانسیالیستی از زیست جهان فروغ داشت.
سالشمار زندگی فروغ
- ۱۳۳۶ سفر به آلمان و ایتالیا
- ۱۳۳۸ سفر به انگلستان جهت مطالعهٔ سینما و امور تشکیلاتی فیلم
- ۱۳۳۹ بازی در فیلمی مستند، دربارهٔ مراسم خواستگاری، به سفارش مؤسسهٔ فیلم ملی کانادا.
- ۱۳۳۹ تهیهٔ سومین قسمت فیلم آب و گرما.
- ۱۳۴۰ سفر مجدد به انگلستان جهت مطالعهٔ امور سینمایی – بازگشت به ایران و تهیهٔ یک فیلم کوتاه برای مؤسسه کیهان با همکاری سهراب سپهری
- ۱۳۴۱ سفر به تبریز جهت مقدمات فیلمی دربارهٔ جذامی ها.
- ۱۳۴۱ سفر مجدد به تبریز همراه سه تن، اقامت در تبریز به مدت ۱۲ روز و تهیهٔ فیلم خانه سیاه است، دربارهٔ جذامیها.
- ۱۳۴۲ تهیهٔ فیلمنامه برای فیلمی که هرگز ساخته نشد.
- ۱۳۴۳ همکاری در فیلم خشت و آینه ساختهٔ ابراهیم گلستان.
- ۱۳۴۳ ترجمهٔ نمایشنامهٔ ژان مقدس اثر برنارد شاو دربارهٔ زندگی ژاندارک که قرار بود به روی صحنه بیاید و فروغ عهدهدار نقش ژاندارک باشد.
- ۱۳۴۳ ترجمهٔ سیاحتنامهٔ هنری میلر در یونان به نام ستون سنگی ماروسی. (چاپ نشد)
- ۱۳۴۳ چاپ برگزیدهٔ اشعار فروغ
- ۱۳۴۵ سفر مجدد به ایتالیا و شرکت در دومین فستیوال مؤلف.
فروغ در آثار دیگران
ناصر صفاریان در سال ۱۳۸۱ سه فیلم مستند با نامهای جام جان، اوج موج و سرد سبز دربارهٔ فروغ ساخت که در آن با افراد زیادی همچون کاوه گلستان، بهرام بیضایی، فریدون مشیری، امیرمسعود فرخزاد (برادر فروغ)، مادر فروغ و کسان دیگری گفتوگو شده است. همچنین در این فیلم عکسهای منتشرنشده بسیاری از فروغ به نمایش گذاشته شده است.
غاده السمان، شاعر مشهور سوری، گفته «معتقد است از فروغ در اشعارش الهام گرفته است».
در سال ۲۰۱۱ میلادی، یک گروه زیرزمینی موسیقی به نام «Old Friends»، دو ترانه بر روی اشعار فروغ فرخزاد اجرا کردهاند. ترانهٔ «من تو باشم تو» و «پرنده مردنی است». در سال ۲۰۱۳ آربی موسسیان، خوانندهٔ گروه Old Friends، آهنگی به نام «نهایت شب» برای یکی از اشعار فروغ فرخزاد اجرا کرده است.
فروغ در نگاه دیگران
- ابراهیم گلستان در بهمن سال ۱۳۹۵ به مناسبت پنجاهمین سالگرد درگذشت فروغ فرخزاد با سعید کمالی دهقان خبرنگار گاردین گفتوگوی مفصلی کرد. وی در این مصاحبه گفت:
«فروغ با این راه افتاد که شعری میگفت که باب طبع حسیات ساده مردم بود. گنه کردم گناهی پر ز لذت. بهبه یک زنی میگوید گناه کردم چقدر هم کیف کردم، قفل در را این باز کرده برایشان، ولی از یک پرش رهاشونده و رهاکنندهای حکایت میکند، ولی آیا این همهٔ حرف اوست؟ نه. وقتی میآیید جلو، یک مقدار ساده است، خیلی هم ساده است. بعد که به شعرهای بعدیاش میرسی، میبینید که داستان دارد عوض میشود. راجع به چیزهای دیگر گفته میشود و آن چیزهای دیگر بیشتر در ذهن شما میتواند جا بگیرد؛ ولی خواننده با چیزهای دیگر راه افتاده.»
- مهدی اخوان ثالث شاعر همعصر فروغ دربارهٔ وی گفته است:
«او زنی معترض به ستمی که بر زنان میرفت بود و میخواست به ظلمی که به نیمی از افراد جامعه میشد اعتراض کند. این را در کتابهایش میتوانیم ببینیم، از «اسیر» گرفته تا «دیوار» و زندگی و طرز فکر خیامیاش را در «عصیان». بعد هم که خواست اسلوب و کار تازهای را ارائه دهد بسیار لطیف و پرشور و حال شعر میگفت. او شاعر خوبی بود، بهخصوص شعرهای آخرش بسیار لطیف و پرشور و حال بود، شعر ناب و نجیب بود».
- احمد شاملو شاعر معاصر دربارهٔ فروغ میگوید:
«شاعری که پس از تولد دوبارهٔ خویش بیش از پنج یا شش سال نزیست، اما با مجالی که بیرحمانه اندک بود توانست به صورت یکی از درخشانترین چهرههای شعر امروز تثبیت شود. با مرگ او موسیقی درخشانی که خاص شعر معصومانهاش بود غیرقابل تقلید ماند و از گسترش بازایستاد».
- عبدالعلی دستغیب در کتاب «پری کوچک دریا: نقد و تحلیل شعر فروغ فرخزاد (۱۳۸۵)» مینویسد:
“اشعار نخستین فروغ؛ به رغم داوری خویش، دارای اهمیتاند هم از این رو که راه کمالیافتگی شعری او را نشان میدهند و هم از این جهت که در فضای زندگانی آن روزها، شورمندیهای جسم و جنس را با بیپروایی بیان میدارند. درست است که اشعار نخستین او نه در قالب و نه در ساخت وزن و قافیه و تعابیر، نوآوری ویژهای نداشت، اما مضامین و لحن بیان اشعار، جرأت و جسارتی میخواست که دیگران نداشتند یا اگر داشتند، مصلحت نمیدیدند آن را بیان کنند. این اشعار بین دو قطب مرگ و زندگانی، بین تمنای وصل و بیزاری نوسان میکند. شعر ظلمت در کتاب “عصیان”، تحول تازهٔ فروغ را خوب نشان میدهد. این شعر با اشعار دیگر این دورهٔ شعر سرایی او از سویهٔ قالب، وزن و تصویر، تفاوت دارد و نفس کشیدنی است در جو شعر نیمایی و آزاد شدن از قالب چهارپاره و محتوا و غالباً احساساتی و سادهٔ آن. شعر فروغ، سویههای دیگری نیز دارد: توجه به زیبایی و عشق”
- محمدرضا شفیعی کدکنی شاعر معاصر:
«میبینیم که فروغ با گسترشی که در کیفیت افاعیل قائل شده است بیشتر از نیما که اغلب به توسعه کمی افاعیل گراییده بود وزن شعر را گسترش داده است و یکی از خصوصیات فراموششده شعر قرن چهارم را که به علت کلیشهوار شدن زبان شعری در دورههای بعد فراموششده بود زنده کرد و از حد رایج و مشخص آن هم توسعه بیشتری بخشید».
- سیروس نیرو، شاعر و پژوهشگر ادبیات فارسی:
«فروغ شعر فارسی نگفته، چیزهایی برای خودش گفته که قشنگ هم هست، ولی با فرهنگ ما اینها شاعر نیستند. شعر ما همان شعر حافظ است که نمیتوان یک کلمه از آن را جابهجا کرد.»
- سید علی خامنهای در سال ۱۳۸۹ از فروغ فرخزاد یاد کرد و گفت وی «عاقبت به خیر شده است.» وی در جلسهای که با شعرای جوان داشت از آنان خواست که عفاف و حجاب را در شعرهایشان رعایت کنند و برهنگی برخی از اشعار فرخزاد را ناشی از شرایط زمانی خاص وی دانست.
- محمدرضا واعظ شهرستانی خوانشی فلسفی و اگزیستانسیالیستی از شعر و زیست جهان فروغ داشته است.
آثار
- دفترهای شعر
- ۱۳۳۱ – اسیر، شامل ۴۳ شعر
- ۱۳۳۵ – دیوار، شامل ۲۵ قطعه شعر
- ۱۳۳۶ – عصیان، شامل ۱۷ شعر
- ۱۳۴۱ – تولدی دیگر، شامل ۳۵ شعر
- ۱۳۴۲ – ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد، شامل ۷ شعر
- فیلم
- ۱۳۴۱ – خانه سیاه است
به کار رفتن آثار در رسانهها
ترانهها
- عاشقانه (از دفتر تولدی دیگر)، آلبوم پنجره، معین
- این چه عشقیست (دیدار تلخ، از دفتر اسیر)، آلبوم پرواز، معین
- اندوه، فرزاد فتاحی
- فروغ، علیرضا قربانی
- کجاست خانه باد، پیمان خازنی
- نگاه کن، جهان قشقایی و امید نعمتی (گروه پالت)
- رمیده، شکیلا
- به علی گفت مادرش روزی (از دفتر تولدی دیگر)، آلبوم نقاب، علی هاتف
- هستی (تولدی دیگر از دفتر تولدی دیگر)، هاله غفوری
- اسیر (تکآهنگ با نام اثیر) (از دفتر اسیر)، فرشاد رمضانی
ترانههای احمد ظاهر
- این چه عشقیست که در دل دارم (دیدار تلخ، از دفتر اسیر)، افغان موزیک آلبوم ۱
- میروم خسته و افسرده و زار (وداع، از دفتر اسیر)، افغان موزیک آلبوم ۶
- تو را افسون چشمانم (دعوت، از دفتر اسیر)، افغان موزیک آلبوم ۱۰
- از تنگنای محبس تاریک (در برابر خدا، از دفتر اسیر)، افغان موزیک آلبوم ۱۰
- این شعر را برای تو میگویم (شعری برای تو، از دفتر عصیان) آریانا موزیک آلبوم ۱
- مرگ من روزی فرا خواهد رسید (بعدها، از دفتر عصیان) آریانا موزیک آلبوم ۱
آلبوم شیدایی درون ۱ و ۲ (دگردیس)، فرشاد رمضانی
- آفتاب میشود (از دفتر تولدی دیگر)
- بعدها (از دفتر عصیان)
- گذران (از دفتر تولدی دیگر)
- پوچ (از دفتر عصیان)
- آغاز فصل سرد (از دفتر ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد…)
- آن روزها (از دفتر تولدی دیگر)
- روی خاک (از دفتر تولدی دیگر)
بدون دیدگاه