علی دهکردی امیدوار است، قدم فرهنگی برداشته شده برای نامگذاری خیابانهای شهر، دستخوش سلیقههای شخصی و خارج از جریان هنر نشود.
همزمان با چهلمین روز درگذشت جمشید مشایخی بعد از نصب تابلوی خیابان “استاد جمشید مشایخی” به جای نام “ج” در خیابان مقدس اردبیلی، آئین بزرگداشتی برای وی نیز در سالن اجتماعات باغموزه سینما برگزار شد.
در این مراسم کامران ملکی که مجری مراسم نیز بود، با اشاره به پیشنهاد “مسعود نجفی” برای جایگزینی نام خیابان “ج” به خیابان “استاد جمشید مشایخی” گفت: نخستین بار است که نام یک خیابان یا منطقه در کشور با همکاری شهرداری و شورای شهر به نام یک هنرمند سینماگر نامگذاری شده است.
او همچنین به صحبتهای منوچهر شهسواری در زمان انتخاب پیروز حناچی به عنوان شهردار تهران اشاره کرد که در جلسات خانه سینما گفته بود، “با آمدن آقای حناچی میتوانیم منتظر خبرهای خوب باشیم” و افزود: به نظرم این انفاق و قول در حال رخ دادن است.
پیروز حناچی _ شهردار تهران _ در سخنانی با اشاره به خاطرهای از دیدارش با جمشید مشایخی که چند روز قبل از درگذشتش داشته است، اظهار کرد: خصیصه استاد این بود که سالها مردم ایران، با یاد، نام و هنر او آشنا بودند و نقشهایی که او بازی کرد برای همیشه در ذهنهایمان باقی میماند.
او با اشاره به پنج اسطوره سینمای ایران “عزتالله انتظامی”، “داوود رشیدی”، “محمدعلی کشاورز”، “علی نصیریان” و “جمشید مشایخی” بیان کرد: خاطره هنرنمایی هر کدام از این اسطورهها و همراهی و همدلی آنها با مردم برای همیشه با ما میماند.
آتیلا پسیانی نیز در سخنانی از مهمانان جلسه اجازه خواست تا “جمشید مشایخی” را با لفظ همیشگی خود “عمو جمشید” صدا کند و گفت: برای من که بودن او همیشه پر از خاطرات شیرین است، باور کردنی نیست که نباشد، همیشه حضور او را حس میکنم. حداقل نیم قرن از ۶۰ سال عمرم را از او خاطره دارم، بهخصوص در زمانی که کنار او در فیلم “طلسم” بازی میکردم.
او ادامه داد: مشایخی آدمی بود که هرچند طول عمرش برای ما کم بود، اما یک زندگی پرافتخار بود. هیچگاه جمشید در دهن من و همه کسانی که او را دوست داشتیم تمام نمیشود.
سیروس ابراهیمزاده نیز در سخنانی بیان کرد: صحبت کردن درباره مشایخی، ابعاد مختلفی دارد. از زندگی وی گرفته تا جایگاه او در تاریخ هنر و مسائل اجتماعی ایران، بررسی آنها نیاز به سالها زمان دارد.
او با بیان اینکه جمشید مشایخی یک هنرمند خودساخته بود که قبل از تأسیس اداره تئاتر، تجربه آموختن کار بازیگری، تئاتر و سینما را نداشت، ادامه داد: با این وجود وی در مدت کوتاهی توانست در سطح بزرگان باشد. خودآموزی مشایخی یعنی به خود متکی بودن او در کارهایش که آن در کارش نیز تأثیر داشت. او شبیه به هیچکس نبود و در زندگیاش نیز یک شخصیت منحصر بهفرد بود.
وی با اشاره به اینکه مشایخی در طول دوران کاری خود با جوانان و کسانی که تازه به طرف سینما میرفتند روابط حسنهای داشت، افزود: هیچکس اندازه او این محبوبیت را نداشت. در آسیبشناسی حضور او میتوان گفت فاصله بین نسل جوانتر و پیشکسوت را از بین میبرد.
* اگر کسی به ایران اهانت میکرد، گویا به ناموس جمشید اهانت میکرد
سیروس الوند درگذشت جمشید مشایخی را حُزنی دانست که از ابتدای امسال همراه سینماگران بوده و بیان کرد: او وقتی قرار بود در فیلم جوانی کار کند به این فکر نمیکرد که کارش فقط در یک فیلم است بلکه معتقد بود او با آرزو و هدف یک فرد طرف شده است.
او با بیان اینکه گویا جمشید از دوره آریایی به ما رسیده بود، افزود: ناسیونالیسم جمشید، ناسیونالیسم جعرافیایی نبود، بلکه او ناسیونالیسم فرهنگی و تاریخی داشت. او یک حس وطنپرست داشت که از فردوسی شروع میشد و به حافظ، مولانا و امام علی (ع) میرسید. اگر کسی پیش او به ایران اهانت میکرد، گویی به ناموس او اهانت کرده باشد. قبل از او آخرین کسی که دیدم حس وطنپرستی داشت، علی حاتمی بود.
نادر مشایخی _ فرزند جمشید مشایخی _ با تأیید همه صحبتهای سیروس الوند درباره پدرش، بیان کرد: او به من آموخت که ایرانی و ایرانیت چیست و مرام یک ایرانی باید چه باشد. به من یاد داد که به ایرانی بودنم افتخار کنم. حتی زمانی که در وین بودم، وقتی عاشق مولانا بودم او درباره حافظ با من بحث میکرد.
وی با بیان اینکه جمشید مشایخی وجوه مختلفی داشت، افزود: از یکسو با صورت جمشید مشایخی روبه رو بودیم و از سوی دیگر با کسی مواجه بودیم که در خانواده یک رفتار دیگر داشت. او مهمترین چیزها را برای ادامه زندگی به ما داد.
مشایخی با تشکر از همه مردم و مسئولانی که از زمان درگذشت پدرش همراه خانواده بودهاند، از مسعود نجفی که این طرح را پیشنهاد داد، تقدیر کرد.
*امیدوارم این کار دستخوش سلیقههای شخصی نشود
علی دهکردی _ رئیس انجمن بازیگران سینما _ نیز در سخنانی گفت: کسانی مانند مشایخی نیازی به این صحبتها و تقدیرها ندارند. این مراسمها برای ما برگزار میشود تا یادآوری کند آنها در ذهن و خاطره ما هستند به همین دلیل وقتی نام هنرمندی را روی میدانی میگذارند عزت گذاشتن به فرهنگ و نفس هنر است.
او با تاکید بر اینکه هیچ فرهنگی از حافظه تاریخی پاک نمیشود، بیان کرد: با اقدام امروز، نام مشایخی در حافظه تمدن تهران ثبت شد. هر تمدن چهار رکن سیاست، علم، اقتصاد و فرهنگ را در خود دارد. دو رکن فرهنگ نیز اخلاق و هنر است که این به همان حافظه تمدن برمیگردد.
او با تاکید بر اینکه انحطاط تمدنها انحطاط این ارکان است، گفت: اگر جامعه به این سمت نرود به سمت انحطاط تمدن میرود. گذاشتن نام یک هنرمند روی خیابان عزت گذشتن به جامعه است. عزت گذاشتن به هنرمند، عزت گذاشتن به بقای تمدن ماست.
دهکردی گفت: امیدوارم این اتفاق بزرگ دستخوش سلیقههای شخصی و خارج از جریان هنر قرار نگیرد. مشایخی متعلق به همه ایران بود اسطورههای دیگر مانند آقای انتظامی و رشیدی نیز همین خصوصیت را دارند امیدوارم قدمی که برای جمشید مشایخی برداشته شده برای اسطورههای دیگر ایران نیز برداشته شود.
* امروز نبود اعتبار برای هنرمندان یک واقعیت است
امین تارخ نیز در سخنانی گفت: تقاضا ندارم که در همه شهرستانها خیابانی به نام جمشید مشایخی نامگذاری شود اما امیدوارم همانطور که این احترام را به عرصه بازیگری سینما و هنر برای استاد مشایخی قائل شدند برای انتظامی و رشیدی نیز قائل شوند.
او با اشاره به آموزههای جمشید مشایخی برای جوانان و حتی دیگر بازیگران پیشکسوت، گفت: ما از او نظم، خلاقیت و مسئولیتپذیری را آموختیم اما نفهمیدیم که از نظر فنی و تکنیک بزرگواری بهترین اتفاق است.
تارخ با بیان اینکه جمشید مشایخی و همدورهایهایش فقط به عنوان یک بازیگر کار نمیکردند بلکه کارشان آموزش بود تا آن را به نسلهای بعد منتقل کنند، افزود: متأسفانه امروز نداشتن اعتبار یک واقعیت برای هنرمندانی است که تاریخ بازیگری را اعتبار بخشیدند اما آنها امروز با این آرزو زندگی خود را تمام میکنند. بر ما شرم باد.
* نباید فقط اشکال کارها را دید
منوچهر شاهسواری _ مدیرعامل خانه سینما _ نیز در سخنانی گفت: آرامش در شهر شکل نمیگیرد مگر اینکه مدیرانش متعهد باشند و این آرامش بجز در بحث فرهنگ امکانپذیر نیست.
او نامگذاری خیابانها به نام هنرمندان را یک سنت حسنه دانست که پیش از این فقط برای همایون شهنواز انجام شده بود و جمشید مشایخی.
شاهسواری گفت: ای کاش وقتی این مکانها نامگذاری میشوند کمی به این زوایا نیز نگاه کنیم و فقط اشکالهای کار را نبینیم.
وی همچنین به انجام مکاتبات و جلساتی که با شهرداری و شورای شهر برای انجام این کار اتفاق افتاده است اشاره کرد و گفت: این یک نوع ارتباط است که امیدواریم بهزودی برای هنرمندانمان رخ دهد یا یک رابطه بسامان شکل بگیرد. اینکه بخواهیم دائم به تنورها آتش بریزیم نتیجه، فقط سوختن است. حواسمان باشد که جمشید وطندوستی را آموخت. این سرزمین جز با دوست داشتن باقی نمیماند و {غیر آن} باعث جدایی است.
*نامگذاری خیابانها یک مطالبه عمومی است
محمدجواد حقشناس رئیس کمیسیون فرهنگی و اجتماعی شورای شهر تهران نیز در سخنانی گفت: مشکل در بیتوجهی به اقدامات فرهنگی در برخی اقتضائات فرهنگی است که نمیخواهند حاشیه امن خود را بر هم بزنند، در واقع مشکل در نگاه عقبمانده و دستوری به فرهنگی است که ریزش سرمایهها را نمیبینند.
او با بیان اینکه نباید از استانداردهای نامگذاری خیابانها خارج شویم، افزود: به سازمان زیباسازی میگویند استراتژی شما برای مدیریت پایتخت چیست چطور میخواهید تصویر هنر تهران را نشان دهید. در ساخت مجسمههای شهری، نقاشیدیواری و جشنوارههای فصلی چه استراتژی دارید؟ این کار امروز یک مطالبه عمومی است.
وی با تاکید بر اینکه باید نامگذاریها با هر مکانی سازگاری داشته باشند، افزود: در کنار نام شهدا و بزرگان دین، نام هنرمندان نیز در میادین و خیابانها ثبت میشوند، اما امروز ابزاری برای حفظ نامگذاری وجود ندارد، بنابراین باید مراقب باشیم دچار جوگیری فرهنگی نشویم.
او اضافه کرد: باید با این قدمها هویت و شناسنامه شهری را نشانهگذاری کنیم. شورای شهر پنجم طر ح نامگذاری را با رویکرد متفاوتی حول دو محور تنوع به معنای حفظ تنوع ارزشها و تمایز به معنای ایجاد وجوه تمیز و استفاده از آن در برندسازی شهری در دستور کار قرار دهد.
حقشناس تاکید کرد: در راستای تحقق این رویکرد نامگذاری در شورای پنجم، کمیسیون نامگذاری با انجام اقدامات کارشناسانه کار خود را پیش میبرد.
بدون دیدگاه