دگربازی

نقدی بر انیمیشن «لوکا»

به گزارش باکس افیس ایران: مسئله «لوکا» در تمایز بین طعمه‌گذاری دگربازی و رمزگذاری دگربازی ریشه دارد

پیش‌تر در ماه ژوئن کمپانی پیکسار جدیدترین فیلمش به نام «لوکا» را منتشر کرد. فیلم روایتی است از ماجراجویی، فرار، تمایز و خانواده اکتسابی در یک شهر ساحلی خیالی به نام پورتوروسو. و همین‌طور به نظر بسیاری از افراد، فیلم روایتی است از یک رابطه همجنس‌بازی — حتی اگر این خوانش در خود فیلم مورد تأیید قرار نگرفته باشد.

درون‌مایه‌هایی که در «لوکا» مورد کاوش قرار می‌گیرد، از زمان انتشار فیلم منجر به اتهاماتی در زمینه «طعمه‌گذاری دگربازی» شده است. طعمه‌گذاری دگربازی پدیده‌ای است که در آن روابط دگربازانه مورد اشاره قرار می‌گیرند، اما هیچ‌گاه به‌وضوح بروز داده نمی‌شوند. بنده به‌عنوان پژوهشگر موضوع دگربازی در انیمیشن، بی‌واسطه می‌دانم که این مسئله در سینما و تلویزیون تا چه میزان عیان و انگشت‌نما است.

مسئله «لوکا» در تمایز بین طعمه‌گذاری دگربازی و رمزگذاری دگربازی ریشه دارد. رمزگذاری دگربازی زمانی اتفاق می‌افتد که هنرمندان دگرباز، درون‌مایه‌ها، شخصیت‌ها، و روابط دگربازانه را به‌منظور حساس نکردن شاخک‌های سانسورچی‌ها و منتقدین محافظه‌کار، بطوری سربسته و ضمنی به فیلم داخل می‌کنند. طعمه‌گذاری دگربازی زمانی است که هنرمندان به دگرباز بودن شخصیت‌ها اشاره می‌کنند تا مخاطبان ترقی‌طلب را جذب کنند، اما هیچ بازنمایی حقیقی از دگربازی ارائه نمی‌کنند تا مخاطبان محافظه‌کار را از دست ندهند.

دیزنی هنوز هیچ پروتاگونیست دگربازی را در فیلم‌های بلندش به تصویر نکشیده است. حال، آیا «لوکا» مثالی از طعمه‌گذاری دگربازی است؟

ما ابتدا شخصیت هیولای دریایی نوجوان به نام لوکا پاگورو را در حال چوپانی از گله ماهی خانواده‌اَش می‌بینیم. او بطور اتفاقی به یک شیء ساخت انسان برمی‌خورد و حس اشتیاقی برای پشت سر گذاشتن زندگی روزمره و رفتن به‌دنبال ماجراجویی در بالای امواج در او برانگیخته می‌شود. این ماجراجویی در قالب شخصیتی به نام آلبرتو اسکورفانو بروز پیدا می‌کند؛ هیولای دریایی دیگری که روی سطح زمین زندگی می‌کند. دو پسر سریع رابطه‌ای گرم و صمیمی شکل می‌دهند؛ یک وسپای قراضه می‌سازند و درباره سفر کردن با یکدیگر رؤیاپردازی می‌کنند.

به راحتی می‌توان خوانشی دگربازانه از فیلم داشت. نه تنها لوکا و آلبرتو با یکدیگر رابطه آکیلیس‌گونه نزدیکی شکل می‌دهند (رابطه‌ای مردانه که می‌تواند دربردارنده احساسات رمانتیک و جنسی نیز باشد)، بلکه درون‌مایه‌ها و محورهای قصه نیز به تجربیات مشترک دگربازان اشاره می‌کند. بخاطر آن‌که هیولاهای دریاییِ آب‌های پورتوروسو از انسان‌ها می‌ترسند و ورود به قلمرو انسان‌ها را برای بچه‌هایشان قدقن کرده‌اند، لوکا مجبور است گشت و گذارهایش در سطح زمین و به تبع آن رابطه‌اَش با آلبرتو را مخفی نگاه دارد.

پدر و مادر لوکا متوجه راز پسرشان شده و تصمیم می‌گیرند او را پیش عمویش بفرستند تا یک فصل در اعماق اقیانوس زندگی کند، اما پیش از عملی شدن این تصمیم، دو پسر به شهر پورتوروسو فرار می‌کنند. در بالای سطح آب، لوکا و آلبرتو ظاهری انسانی دارند. اما همانند افرادی که علناً دگرباز بودن‌شان را اعلام نکرده‌اند و به اصطلاح پشت پرده مخفی هستند، این دو نیز می‌ترسند که یک روز رازشان برملا شود. اهالی شهر در جهت پاسداشت از دگرباز بودن و خانواده اکتسابی، وقتی متوجه می‌شوند لوکا و آلبرتو هیولاهای دریایی هستند، با عشق و استقبال آن‌ها را می‌پذیرند؛ بطوری‌که هیولاهای دریایی دیگر که مدت‌ها در شهر بوده‌اند نیز با احساس آرامش خاطر راز خود را آشکار می‌سازند.

بااین‌وجود، علیرغم این تلمیحات دگربازانه، فیلم بی‌سروصدا بر سنت‌های قصه‌گویی دگربازهنجارانه و ریشه‌دار در کمپانی دیزنی مجدداً تأکید می‌کند. شخصیتی ثالث به نام جولیا، لوکا را اغوا کرده تا به‌دنبالش به مدرسه‌ای در جنوآ برود و این‌گونه به مخاطب القا می‌شود که آن‌ها زوجی بسیار بالغ‌تر و پربارتر هستند و در نتیجه آلبرتو و لوکا از یکدیگر جدا می‌شوند. ازاین‌رو، «لوکا» روی خط بسیار باریکی میان رمزگذاری دگربازی و طعمه‌گذاری دگربازی حرکت می‌کند.

هر دوی این موارد همواره دارای عنصر انکار مقبول هستند. تریلر انیمیشن دیزنی با عنوان «در جستجوی دوری» (۲۰۱۶) مثالی بارز در این زمینه است. در آن تریلر، یک جفت زن کنار کالسکه بچه ایستاده بودند، که این موضوع موجب گمانه‌زنی هواداران در مورد اولین حضور یک زوج همجنس‌باز زن در فیلم‌های دیزنی شد. صداپیشگی الن دی‌جنرس در این فیلم، که خودش نیز یک زن همجنس‌باز است، به این گمانه‌زنی‌ها دامن زد.

متأسفانه، فیلم دلیلی قطعی دراین‌باره ارائه نکرد و کارگردان آن اندرو استنتون نیز از اظهار نظر در این مورد سر باز زد. قصد دیزنی از طعمه گذاشتن برای مخاطبان دگربازش نامشخص است.

دیزنی و بازنمایی دگربازی

چرا یک استودیو باید بخواهد که ارجاعات دگربازانه را در یک فیلم قرار دهد، اما عملاً آن‌ها را مخفی نگه دارد؟ پاسخش ساده است: سود. شان گریفین، استاد حوزه فیلم در دانشگاه متدیست جنوبی که مطالب مفصلی در مورد مسائل دگربازان در فیلم‌های انیمیشنی و لایو اکشن دارد، استدلال می‌کند که تصویر و وجهه دیزنی دربردارنده «ارزش‌های خانواده سنتی آمریکایی است – ارزش‌هایی که نهاد خانوادۀ مردسالار و غیردگرباز را برپا می‌دارد.»

او به این موضوع اشاره می‌کند که دیزنی «بازار همجنس‌بازان» را برای محصولاتش به رسمیت شناخت، و نه «دستور کار همجنس‌بازان» را. به بیان دیگر، دیزنی حاضر است فیلم‌های انیمیشنی و برنامه‌های تلویزیونی بسازد که بطور ضمنی به محتوای دگربازانه اشاره دارند، مادامی‌که این کار به وجهه سنتی این شرکت لطمه نزند.

البته دیزنی در چند سال اخیر در زمینه بازنمایی دگربازی در آثار انمیشنی خود پیشرفت‌هایی نیز داشته است. فیلم کوتاه «بیرون» (۲۰۲۰) پیکسار بر مرد همجنسبازی تمرکز دارد که در زمینه بیرون آمدن از پشت پرده همجنس‌بازی و آشکار کردن این راز برای پدر و مادرش با مشکل روبرو می‌شود، و فیلم بلند «به پیش» (۲۰۲۰) نیز دربردارنده یک شخصیت مؤنث فرعی است که خیلی عادی به دوست دخترش اشاره می‌کند.

مجموعه «خانه جغد» (۲۰۲۰ – ادامه دارد)، دربردارنده یک پروتاگونیست مؤنث دوجنس‌باز به نام لوز که با دختری دیگر به نام آمیتی در رابطه است. بااین‌حال حتی دانا ترس سازنده «خانه جغد» نیز وقتی قصد داشت دوجنس‌بازیِ لوز را در مجموعه قرار دهد ابتداً با مقاومت مواجه شد. او در مصاحبه‌ای با وَنیتی فِر اظهار داشت: «به من گفته شد که به هیچ وجه نمی‌توانم هیچ نوع خط داستانی همجنس‌بازانه‌ای را برای شخصیت‌های اصلی قرار بدهم. نهایتاً پس از تلاش‌های ترس برای قرار دادن این خط داستانی در مجموعه، دیزنی به رابطه لوز و آمیتی چراغ سبز نشان داد.

دیگر استودیوهای انیمیشن‌سازی نیز پروتاگونیست‌های دگرباز زیادی را در آثارشان گنجانده‌اند. مجموعه «جهان استیون» از شبکه کارتون دربردارنده چندین رابطه و شخصیت دگرباز و همچنین اولین مراسم ازدواج همجنس‌بازان در انیمیشن‌های جریان اصلی بوده است – اگرچه این موضوع نیز همانند مورد «خانه جغد» با مقاومت و مخالفت مدیران سینمایی روبرو شده بود. در مجموعه انیمیشنی «شی-را و شاهدخت قدرت» (۲۰۱۸ – ۲۰۲۰) محصول استودیوی دریم‌وُرکس انیمیشن و پخش شده از نتفلیکس، در پایان قهرمان زن داستان به نام آدورا عاشق دشمنش خودش کاترا می‌شود و او را می‌بوسد.

هر دوی این مجموعه‌ها بسیار پرطرفدار هستند و همچنان برای استودیوهایشان سودآورند. باتوجه به فهرست رو به رشد مثال‌ها در این زمینه، دیزنی در حوزه خلق پروتاگونیست‌های علناً دگرباز در فیلم‌های انیمیشنی خود عقب افتاده است.مهر

 


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند