چالش کورش کبیری با مهلا زمانی طراح مد و لباس بین المللی

زندگی مهلا زمانی از دریچه «گوشه چشم»

«گوشه چشم»_«آدم میخوره زمین که بعدش بلند شه» امروز با شما کنار یکی از گنجینه ها و بزرگترین طراح لباس خاورمیانه هستیم. گفت و گوی گوشه چشم و مهلا زمانی را در متن ذیل بخوانید.

این طراح لباس در ابتدای گفت و گو بیانکرد: سلام خدمت بینندگان محترم من مهلا زمانی هستم امیدوارم که با چهره من آشناباشید، هرچند کمتر سعی میکردم تا سال های گذشته واقعا جلوی دوربین باشم ولی الاناحساس میکنم با فشار های اطرافیانم روبه رو شده ام، که می گویند چرا در شبکه هایمجازی حضور نداری ، حال در خدمت شما هستم.

سوال- بنظر من بهترین کار را کردید چونلباس هایتان دیده می شوند و آن ها برای ما که در ایران هستیم وقتی که لباس های شمادر جاهای مختلف دنیا و مراسم های ویژه که دیده میشوند و شما در سراسر ایران اجرا وفشن شو (fashion show) داشتید ولی چهره تان برای مردم آشنا نیست. شمادر انگلیس در رشته طراحی لباس تحصیل کردید اما به وسیله بانک داری به ایران آمدید؟گیج کنندس میتوانیدتوضیح دهید؟

پاسخ_ فارغ التحصیل بانک هستم از انگلیس ،‌ به دعوت احمد وهابزاده و سلیمان وهاب زاده که صاحبان بانک ایران و هلند بودند  به ایران آمدم و در بانک ایران هلند مشغول بهکار شدم و در سال ۶۲ هم در بانک بودم؛ و از آن به بعد سخنرانی بود که جناب خامنهای آن زمان رئیس جمهور بوده اند در رابطه با لباس های ملی و ایرانی صحبت بود منشاید خیلی جدی گرفتم موضوع را ، شاید آن زمانی بود که من از بانک استعفا دادم ،کاری که خیلی علاقه مند بودم ، رشته تحصیلی اصلیم بود و همانطور که فراموش کردمبگم همزمان با تحصیلاتم در انگلیس پیت من رو گذروندم که طراحی لباس و اینترودیزاینبود . در هر صورت بعد از سال ۶۲ آمدم که بیانات جناب خامنه ای در رابطه با لباسملی (نه مد) نشستم به نوشتن کتاب تحقیق و پژوهش کردن—

سوال-  شش جلد خیلی برای شما جدی بوده؟؟

پاسخ_ بله، برای من داستان ایران جدی بوده بدلیل  که  منهرکجای دنیا  کوچک ترین چیزی میدیدم که دررابطه با ایران است شاید پول ساندویچ ام را هم نمیخوردم و چیزی که ایرانی بود رامیگرفتم و برمیگرداندم ایران.درهرصورت نشستم و کتاب هایم را نوشتم. از سال ۷۴مستقیم وارد حرفه لباس شدم و از سال ۷۸ به طور رسمی وارد وزارت کشور شدم و اولینکسی که به صورت جدی پیگیری نموده بنده هستم. بنده اولین مجله مد اسلامی-ایرانی رامنتشر کردم که در تمام دورلن ریاست آقای احمدینژاد توقیف بود،یعنی حدود ۸ سال است.توسط دو نفر  از وزرا و رئیس جمهور حاضرجمهوری اسلامی ایران از من درخواست شد که به عنوان پیشکسوت طراحی لباس ایران مجلاتو کتاب های بنده برای سالروز تولد آقای خامنه ای ببرند تا شاید بتوانند مجوز آن هارا بگیرند. البته به من گفته شد که کاری را انجام دهیم تا دلیلی بر گرفتن دوبارهمجوز ما باشند. به هرحال ما به دنبال پشم شتر سفید گشتیم و از آن عبایی آمادهکردیم با صرف زمان و جعبه ای بسیار مسطح. این ماجرا تقریبا بالای ۶ ماه به طولانجامید و توسط آقای شهاب الدین شاهمرادی (که البته الان از مقام ایشون باخبرنیستم اما آن زمان رئیس فرهنگ عمومی وزارت ارشاد بودند). تحویل گرفته شد و با هیتمسجد جامع آقای روحانی به تولد آقای خامنه ای رفتند و این عبا را نیز با خودبردند. زنگ زدند و از من تشکر کردند ، همچنین شماره تلفنی به بنده دادند که اگرمشکلی و یا کاری داشتم به من کمک کنند. حاج آقایی بودند به نام آقای رفیعا (هیچوقت اسمشان را فراموش نمی کنم) که به من گفتند اگر گرفتاری و مشکلی داشتی حتما باما در میان بذار. البته بنده به این فکر بودم که نمیشود برای هر مشکلی به سرعت دستتلفن بشوم و تماس بگیرم. استنباط من این بود که با وجود مشکلات عدیده این کشورداستان لباس در درجه آخر اهمیت قرار دارد. البته باید گفت که از نظر طراحی لباس ماخیلی جلو هستیم به دلیل اینکه خود من دانشجویان و دیزاینر هایی را میبینم که حتیاز من هم بهتر هستند. حتی تاجایی که شاگردان از استادان پیشی میگیرند. البه نصیحتبنده به آنها همیشه این است که صبر پیشه کنید چون این شغل برای پیشرفت نیاز بهزمان بسیاری دارد و نمیشود با چند ماه حتی دوسال یا بیشتر به نتیجه مطلوب رسید.وقتی ما برند های بزرگ را میبینیم قطعا تلاشی ۱۰۰ ساله یا بیشتر پشت این برندهاقرار دارد. نکته قابل توجه این است که داشتن حجاب نمیتواند مانع این شود که مانتوانیم خود را به دنیا معرفی کنیم. اما متاسفانه از اسفند ماه پارسال یقین دارمکه تعداد زیادی از دانشجویان و فارغ التحصیلان این رشته بلاتکلیف مانده اند و حتیممکنه که کار خود را تعطیل کرده باشند و به کار دیگری مشغول باشند.(با توجه بهرروند یافتن پارچه مناسب و  پیاده کردنطرح  همچنین نمایش آن در نمایشگاه های هنریمثل نمایشگاه فجر و…) درهرصورت مدت های مدیدی بود که من نمیخواستم در شبکه هایمجازی حضور داشته باشم…

سوال- اما این بیماری باعث شد که حضورداشته باشید؟

پاسخ- شاید دلیل بر آن باشه که وقت بیشتریپیدا کردم و دوست داشتم با کسانی که شاید به تجربه های بنده در این زمینه نیازداشته باشند کمک کنم.

سوال- پس درحال حاضر گفت و پرسش و پاسخ می گذارید؟

پاسخ- بله، و الان بدلیل اینکه مردم فشارآوردند که چرا نیستم و… من هم تصمیم گرفتم با هنرمندانی که دلی و نه فقط برایدرآمد در این زمینه کار کردند لایو برگذار کنیم …

سوال- پس الان با دنیایی مجازی میانه خوبی دارید؟

پاسخ- بله ولی شاید نزدیک ۱۰ تا ۲۰ روزه کهاینگونه با دنیای مجازی ارتباط برقرار کردم ولی تا قبل از این ۲۰ روزه اصلا!

سوال- یعنی در این ۲۰ روز جواب خوبیگرفتید.

پاسخ- اول اینکه من اصلا دنبال جواب نیستمو زیاد پیگیر مسائل خاصی نمیشوم مگر بچه ها چیزی بگویند. چون به طور معمول من وقتمرو صرف آن نمیکنم بخصوص الان که به دنبال پرژه ای هستم. پروژه ای که به زودی آخرینکار من خواهد بود. امیدوارم که با توکل به خدا از آن نتیجه بگیرم. به تمتم سوزندوست های سراسر کشور قول داده ام که از کارهاشون در لباس های فاخر بهره ببرم.اینکه بتوانم کمک کنم به قسمت بلوچ ،سیستان و زاهدان. در زاهدان هم به کمک برخیاز خانم های خیر که در بین آنها شاید از نظرمن(خانم فاطمه هاشمی) که زمینی را(البته ممکنه از جیب خودشان نداده باشند.)آماده کردند که  ما افرادی را(حدود ۴۰۰ یا ۵۰۰ نفر) به کارگرفتیم تا بتوانیم نوع رنگ آمیزی در سوزن دوزی را به آن ها بیاموزیم. ولی متاسفانهبا سیلی که بوجود آمد همه این ها از بین رفت. با این حال دوباره شخص دیگری پیگیریاین مسائل رو انجام میدهد ؛الان در شروف تهیه ماشین آلاتی هستیم که به آنها یادبدیم کار هارا (با تعهد دوساله آنها) که وقتی تعهد به خدمت دادند کار بکنند و پولبگیرند تا در پروژه ای که گفتم از تمام سوزن دوزی های ایرانی در آن استفاده کنیم.در حال حاضر ما ۱۰۰ نوع سوزن دوزی در ایران داریم که متاسفانه شاید حتی سوزن دوزهای خومان هم به تعداد انگشت شماری آنها را بشناسند.

سوال- شاید شما از من بیشتر آشنایی داریداما هر منطقه ای از ایران درای فرهنگ رنگ و مد مخصوص به خودش هست. مثل قوم بلوچ، ترکمنو غیره که شما فرمودید با همدیگه متفاوت اند؟

پاسخ- ایران اولین کشوری بوده است که در آنتنوع رنگ و …. در آن بسیار بوده است و سپس هند اما الان به دلایلی هند اول هستکه فوق العاده هستند و بخصوص برجسته در رنگ اما من فکر میکنم که فرضا ۷۰۰۰ نوع گلدرجهان وجود داشته باشد ما حداقل ۳۵۰۰ نوع از آن گل هارا در ایران داریم. درکل مادرجای جای ایران تنوع رنگ مد و لباس در ایران داریم.البته جای تاسف دارد که دنیامارا با هیچ چیز نمیشناسد.

سوال- یک اشاره کردید به تنوع سوزن دوزی ورنگ بندی در ایران ؛ و همچنین شما در پروژه خودتان از همان لباس سنتی استفادهنمیکنید در کل شما آن را به گونه ای مدرن تر و امروزی تر میکنید. برای مثال یکجوان امروزی علاقه ای به پوشش گذشته ندارد و دوست دارد چیزی مدرن تر و امروزی تربرتن کند.

پاسخ- ببینید انسان هرآنچه را که ندارددوست دارد، ولی من یقین دارم با برنامه ای که در سال آینده بگذاریم مدرنیزه کردنلباس های ایرانی را به دختر ها و خانم های خودمون به گونه ای معرفی میکنم که چراآن را به خارج از کشور میبریم. خوشبختانه طرح هایی که به خارج از کشور میبریم درایران نیز محبوب می شوند. فرانسه انگلیس ایتالیا و امریکا بخصوص قسمت کالیفرنیابینهایت علاقه مند هستند. بخصوص روس، یعنی زمانی روس به ما گفت که اگر نمایشگاهخود را به مسکو بیاورید میتوانید فرضا در ایران ۵ میلیون تومان در آنجا میتوانید۵۰ میلیون تومان بفروش برسانید، در این حد. ولی متاسفانه در اینجا افرادی داریم کهبسیار تنگ نظرند. زیرا من فقط یک دست دارم و نیاز دارم که کسی بیاید و اسپانسرشود، تبلیغات را پشتیبانی کند و کسی باشد که نمایشگاه را برگذار کند درکل حمایتکنند که متاسفانه ما از این داستان مهجور بوده ایم.

سوال- اما شما که در سراسر جهان شناخته شدههستید.

پاسخ- الان نگاه کنید تمام لباس هایی که بهبیرون از کشور راه پیدا میکنند توسط خانمی ایرانی الاصل و همسری سوئیسی خریداریشده و برای فروش در مغازه شان به خارج از کشور برده میشوند. اگر نمایشگاه های ماراحتی فقط کشورهای اطراف بشناسند میتوانیم شناخته تر شویم. مثلا نمایشگاه های دبینمایشگاه های ارزان قیمتی نیستند که ما بتوانیم در آن ها حضور پیدا کنیم.در کلباید افرادی باشند که علاقه مند باشند و مارا حمایت کنند، ما گفتیم که در درجه اولباید از طرف دولت حمایت صورت بگیرد. سال ۱۳۸۵ یک شرکت ترک به نام تِکبیر برای منایمیل ارسال نمود که با همکاری هم فشن شوی اسلامی برگذار کنیم. اما آن موقع منشاید غرور ملی داشتم، که شایدم اشتباه کرده باشم. پیشنهاد آن هارا رد کردم. چوندوست داشتم که از ایران این موضوع مطرح بشه نه اینکه از کشوری خارجی به نام هرکسیبه نمایش در بیایند. کماکان هر تکه پارچه و یا لباس ایرانی که دیده ام از ۲۰۰ سالبه این طرف همه را خریداری و یا حتی جمع آوری کردم حالا به هر سختی و زحمت آوردهام زیرا علاقه مند بودم به کشورم. تاکه جایگاه خودرا پیدا کنند من حتی تمام اینلباس هایی که در گنجینه دارم را هم حتی در میراث فرهنگی هم وجود ندارند. ولی الاننه میراثی وجود دارد و نه بنیاد مدی وجود دارد… درکل هیچ کس بودجه و سرمایه اینکاررا ندارد. حالا وارد بحث سیاسی شدیم متاسفانه ولی این یه گله هست: که افرادی کهواقعا علاقه مند به این کار هستند بایستی این لباس هارا به گونه ای گنجینه ای ازآن داشته باشیم.البته صحبتی با صدا و سیما صورت گرفته است.

سوال- البته باید بگم که این گله ای که شمامی کنید یک گله ی عاشقانه هست، چیزی هست که باید برای ایران باشد. یک گله شخصینیست! شما گنجینه ای جمع آوری کردید و درخواست دارید که این گنجینه به اندازهحقیقی خود حداقل ارزش گذاری شوند.

پاسخ- درسته، چیزی که در کمد نگه داری شودکه ارزش ندارد ، بایستی دیده شود و به نمایش در بیایند در موزه ها، نمایشگاه ها واقعامن آن ها را به اندازه بچه هایم دوست دارم و ارزش قائلم و دلم نمیخواهد آن هارا بههرکسی بسپارم. حتی الان لباس هایی که به بیرون از ایران میروند را احساس میکنم کهبچه های خودم را دارم میفروشم. چرا که بایستی در همین جا معرفی شوند.

سوال- شما برای خیلی از هنرمندان و افرادمعروف کار کردید و برای خودم هم خیلی عجیب بود روبه رو شدن با این موضوع. میشه لطفکنید بگید ماجرای کاترینا جونز چیست؟

پاسخ- سال ۲۰۰۴ من دعوت شدم به آلتارومآلتامُدا ،ایتالیا و بین ۵۰ مُدیست بین المللی از شخص برلوسکُنی شهروندی افتخاریایتالیا را گرفتم و لوح تقدیر گرفتم به این عنوان: کسی که لباس های پوشیده را بهجای عریانی مد نمود. یعنی یک فرنگی ، یک شخص خارجی که به بنده هیچ ارقی ندارد منرا با این عنوان به دنیا معرفی نمود. بنابراین خیلی توقع داشتم که بنده لباس هایپوشیده را در دنیا مد کرده بوم و در مراسم های مختلف از آن استفاده شود متاسفانه،هیچ کجا راه نیافت. شاید مرا گوگل کنید و یا بگویید که شما بسیار مطرح هستید ولیواقعا توقع داشتم که …. مثلا همین امروز صبح من به دنبال این بودم که از کاشیهای کاخ گلستان لباس آماده کنم.

سوال- چه ایده ی جذابی!

پاسخ- دوران صفویه دوران طلایی بود و درحال حاضر کاخ گلستان به نظر بنده یک پدیده هست، که اگر شما به آن سر بزنید کمبودهایی را در آن میبینید و من خیلی علاقه مند بودم که کارهایی برای آنجا آماده کنم.ولی متاسفانه نشد. خیلی خوشحال نیستم ولی از آنجایی که برای دلم کار کردم و برایکشورم کار کردم. یعنی میتوانم بگویم در همان سال ۱۳۷۵ در دانشگاه سوره من شروع کردم به لباس های ابتدایی بچگانه رنگ اضافهکردم. یعنی من از آن سال شروع کردم به حذف نمودن رنگ های سرمه ای مشکی و تیره کهتا قوزک پا بودند تا که شاید به اندازه سر سوزنی بتوانم مداد رنگی به مد ایراناضافه نمایم.

سوال- همین که رنگ را به زندگی معمولی مردماضافه کردید توانستید که شاید فضای ذهنی مردم را نیز عوض کند.البته هنوز ماجرایکاترینا جونز را تموم نکردید.

پاسخ- وقتی در آن نمایشگاه بودم سفارش لباسخانم کاترینا جونز را به من دادند که آن زمان سال ۲۰۰۴ آماده کردم توسط خانم صباکامکاران که ایشان هم خودشان در برلین کنسرت اجرا میکنند و بعد از آن هم لباس خانمشیرین عبادی رو زدم برای نوبل ایشان. درکل برای سلبریتی های خودمان کارهای مختلفیانحام دادم. البته چون سلبریتی ها وظایفی دارند و چون آن وظایف رو انجام ندادنداسمشان را به زبان نمیاورم ولی برای اکثرشان کار کردم. متسفانه خیلی دوست داشتم کهسلبریتی های ما به شکل دیگری برخورد میکردند.درکل اینجا جای مناسبی برای باز کردنآن موضوع نیست. اخیرا هم باز در سال ۷۹ در ۸مین جشنواره دهه فجر بین المللی انجامشد که برای من باز بسیار جای فخر بود که یک نمایشگاه اینچنینی را در بلوچستان وچابهار و… اصلا بینظیر بود و من همچین چیزی را در جای دنیا ندیدم اینقدر منظم ومرتب. حالا دوست دارم خاطره ای را تعریف کنم که زمان آقای مسجد جامعی بود که وزیرارشاد بودند من را دعوت کردند؛ اسپانیا ، نمایشگاهی بود که در آن ۷۵ کشور شرکتمیکردند از ایران هم یکسری چیزهای زشت وکثیف، نمیدونم واقعا بگم که چقدر بد بودنددر غرفه ما بود و واقعا جای تاسف دارد. البته ۷۵ کشور جهان در آن شرکت کرده بودندکه واقعا عظمت عجیبی بود. نکته جالب اینجابود که با تمام داستان آن بد بودن هاایران اول شد. به قول نوه من این یک سحر بوده که ایران اول شده است؟ ولی دلیل آناین  است که فخر ایران در آن بود یعنی بننمایشگاه ما تخت جمشید بود که به آن نمره دادند و اول شد. بینظیر بود و واقعا خیلیعجیب بود که چه کشور هایی با چه ساختمان ها و طرح هایی شرکت کرده بودند که با اینوجود ایران اول شد. در حقیقت فکر نمیکردم که غرفه آنقدر فقیرانه ولی اول شود. بهقول معروف خداوند در همچین شرایطی به دادمان رسیده است.

سوال- چگونه ایده تان را اچرا می کنید مثلاهمین لباسی که در پشتتان قرار دارد ایده اش به ذهنتان خطور می کند؟

پاسخ- در هشتمین نمایشگاه دهه فجر که دربلوچستان و چابهار برگزار شد و خیال میکنم که ۴۲ کشور از جهان شرکت کرده بودند ،در اسفند ۹۷ نشان مهتاب که یک نشان بود و آن نشان را به من دادند که در آنجا بازسفارش لباس ملکه ی بُرُنایی را هم به ما دادند. و فقط ۴ روز فرصت داشتیم تا لباسملکه را آماده کنیم. خوشبختانه من آنجا بودم و مراجعه کردم به تمام بلوچ دوستان وتیکه ها و نوار هایی که نیاز داشتم را خریداری کردم و همانجا زنگ زدم به برش کارمکه چیکار کند. سپس من برای ادامه نمایشگاه نماندم و آمدیم به تهران. لباس را آمادهو پرده برداری کردیم و توانستیم به موقع آن را به دست ملکه برسانیم. ولی متاسفانهاز آن جا به بعد دیگر نه نمایشگاهی بود و نه همچین چیزهایی.

سوال- درکل چه شد که آنجا این ایده بهذهنتان رسید؟

پاسخ- آن زمان ملکه لباسی بلوچی میخواستندچون مثل اینکه ریشه ای بلوچی داشته اند. میخواستند لباسی برایشان آماده کنیم ازبلوچ از سوزن دوزی های بلوچ. و من هم چیزهای مورد نیاز رو خریداری کردم البته سفیرآن زمان ایران هزینه اش را پرداخت کردند، آوردم اینجا و آماده کردم.

سوال- الگوی شما برای طراحی لباس کیست؟

پاسخ- در جهان روبرتو کاوالی، واقعا عاشقشهستم، یعنی نمیدانم چقدر و یا چند کیلومتر کارگاه دارد و در هرصورت ایشان الگوی منهستند و من ایشان را خیلی دوست دارم بسیار بسیار. البته از سرآمد های روزگار خانمورساچه است. دیور و خیلی های دیگر مثلا دی اند جی هستند و آقای جنگولیان را همخیلی دوست دارم ، کارها و نبوغ ایشان هم بسیار ستودنی هستند.

سوال- آیا شده از کار این افراد ایده گرفتهباشید؟

پاسخ- اصلا ، چون قاعده همین هست ،فکرمیکنم ۷ یا ۸ سال پیش به دبی رفته بودم و در بازار کنار مسجد جامع شان بازار کلیفروششان فهمیدم که مرا صدا میکنند و با اسم صدا میکردند و گفتم بله من هستم. گفتندکه بسته ای به من دادند نهایتا ۵۰ متر پارچه بوده که بسته بندی کرده بودند. این راچینی ها برای من فرستاده بودند … چرا؟ چون طرحی که زده بودند براساس طرح من بودو برای اینکه بگویند که حرمت مرا نگه داشته اند و آن را برای من فرستاده بودند.جالب اینجاست که از نوع اتفاقات زیاد تجربه کرده ام. جالب اینجا هست که تعدادزیادی از دیزاینر های دنیا در قالی ما کار میکنند. حالا چگونه کار کردند؟ مثلامیتنوانم بگم:سال ۹۷ درتالار آینه در همین پارک رویال، تکنولوژی را وارد مد کردم.یعنی چون فکر کردم کشور اسلامی هستیم و اجازه نداریم که کت واک داشته باشیم برایهمین آمدم کاری کردم که لباس خودرا معرفی بکند ولی چهره در آن مشخص نباشد.که مشکلداشته باشیم. درهمان زمان دختر خانمی که جزو افرادی بود که من دعوت کرده بودم ، یکتکه از قالی را آورده بود و دو تکه جیب برای آن ساخته بود که کار بسیار جالبی بود.و نمایش دادیم و… بلافاصله دیدم که آقای همین آقای دی اند جی با فرش لباس زد. درهرصورت ایده برداری یک موضوعی هستنش که اتفاق می افتند و الگو برداری نمیشوند.ولیمثلا به بچه ها میگویم که بشینید و فشن شو هارا ببینید  که بستر سازی میکند.

سوال- بزرگترین پشیمانیتان چیست؟

پاسخ- بزرگترین پشیمانی ام را نمیتوانمبگویم چون آن لحظه سیاسی می شود. متاسفم از اینکه ایران نتوانست خودش را به دنیامعرفی بکند. من حدودا ۲۵ سال عمرم را گذاشتم از جیب مایه گذاشتم و از هیچ کس کمکینگرفته ام. توقع داشتم کسی باشد که مارا معرفی کند و لباس های ما را به بیرونببرد. همیشه آدما به موقع استفاده نشدند چون عمر ملت با مردم ۲ تا هست. یعنی ممکناست من نباشم و لباس ها و… من فروخته و یا… شود.اگر کسی لباس های من رامیخواهد باید سفارش دهد یعنی الان بخصوص هرکسی که لباس میخواهد باید سفارش دهد چونکارهای دلی خودم را هرگز نمیفروشم.

سوال- هم مردانه سفارش میگیرید و هم زنانه؟

پاسخ- مردانه که حتما سفارش میگیرم. وشاگردانی دارم که زندگی شان با این سفارشات را میگذرانند. من نمونه لباس برای پسرشیخ سعید مِمدلیه رئیس امور مهاجرت دبی آماده کردم هم برای عروس و هم داماد با اینشرط که لباس را به من برگردانند و من یک دست لباس قابل اسفتاده دیگر به آنها تقدیمکنم. این ماجرای برای حدود ۴ سال پیش است.

سوال- غیر از لباس در کار دیگه ای هم مثلزیور آلات هستید؟

پاسخ- خیر ولی دوست دارم مکملی کار ایرانیبا لباس هایم میکس کنم. برای فیلمی به نام آخرین گناه یا یه همچین چیزی، برای اونکار نیز لباسی آماده کردم برای حدود ۷ یا۸ سال پیش. برای افراد زیادی  کار کنم اما در خاطرم هست.

سوال- آیا دوست دارید وارد کارد طراحی لباسسینما شوید؟

پاسخ- خیر چون کار طراحی لباس سینما داستانمتفاوتی دارد. در سینما لباسی طراحی میشود که پوشیده شود و در آن دیگر فینیشینگوجود ندارد. و عادت نکردیم که کار را هانطور فی البداهه بزنیم و برویم.

در آخر برای ایران و ایرانی امیدوارم که خدا واقعا نظر کند. زیرا این مملکت، مملکت امام زمانی است. در کل جامعه با فرهنگی داریم چه بسا در کشورهای فرنگی حتی ۱ پنی به شما قرض نمی دهند اما در ایران من زمانی سوار ماشینی شدم و کیف پولم را فراموش کردم، که راننده گفت اشکالی ندارد این شماره حساب من است اگر دوست داشتی بعدا پرداخت کنید. درکل ایرانی ها دارای حسن نیت های فراوانی هستند.

آدم میخوره زمین که بعدش بلند بشه
گاهی باید از ترس‌هات حرف بزنی
گاهی از پرسه هات
گاهی از آرزوهات
هیچکس برای همیشه زندگی نمی کنه
ابراز عشق کن
درست زندگی کن
از زندگی ِ بترس که توش زندگی نکرده باشی
هرگز زندگی رو مثل قبل نخواه
بهتر از قبل بخواه
عوامل سریال چالش به این ترتیب است.
طراح ، تهیه کننده و کارگردان ؛کورش کبیری
اجرا : سلمان فرخنده
دستیار و برنامه ریز ، لوتوس موسوی
دستیار یک کارگردان، ابوالفضل طارمی
مدیر تصویر برداری ، تورج زنگیشه ای
تصویر برداران ، رضا دیبا ، ارش زنگیشه ای ، محمد شاه حسینی
مدیر پروژه ، مهسا افسری
عکاس ، محمد جواد زنگیشه ای
مدیر هنری ، کیانا همتی
طراح صحنه ، مهناز نوروزی
دکور ، کورش کبیری
طراح لباس ، حنا قره گوزلو
منشی صحنه ، فلورا رحیم بیگ لو
طراح گریم و اجرا، الهه مبرهن ، سعید مبرهن
موسیقی ، نازنین رضایی
خواننده تتیراژ ، مسیح وحید
آهنگساز و تنظیم ، حامد برادران
شاعر ، محمد رضا یوسفی
مدیر تولید ، مریم فراهانی
تدوین وله های گرافیک ، علی احمدی ،
تتیراژ ابتدا ، مهرداد اکبری
مجری طرح ، گوشه چشم
شبکه های اجتماعی ، شادی عادل راد

گردآوری: کورش کبیری


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند