به گزارش باکس افیس ایران: مجید شهریاری ، بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر که تا کنون، فیلمهای زیادی در تلویزیون بازی کرده است، باور دارد که تنها پلیس طنز بعد از انقلاب است.
بعضیها را بیش از آنکه به اسم بشناسیم به چهره میشناسیم، همانهایی که وقتی میخواهیم از آنها یاد کنیم با نام کارکتر سریال یا فیلم مورد نظر بخاطرمان میآیند، همانهایی که بیش از ۲۰۰ فیلم و سریال بازی کردهاند، اما جز بیحاشیهترین هنرمندان به حساب میآیند.
مجید شهریاری هم جز همان چهرههاست که نقشهایش چه مثبت و چه منفی را به گونهای ایفا میکند که با دیدن چهرهاش، فیلم و سریال مورد نظر در ذهن به نمایش درمیآیند.
بازیگر طناز، خوش صحبت و خوش صدای تلویزیون که به گفته خودش وقتی برای اولین بار وارد تئاتر شده، صدا و بازیاش برای همه جذاب بوده.
مجید شهریاری که با بیش از ۲۰۰ اثر و یک حساب سر انگشتی جز پر کارترین بازیگران تلویزیون به حساب میآید در حال حاضر مشغول نقش آفرینی در شش سریال است، به بهانه همین شش سریال به گفت و گو با این هنرمند نشستیم که در ادامه میخوانید.
ما در حال حاضر مشغول بازی در چهار کار هستید، کمی در موردشان توضیح میدهید؟
سریال شش قسمتی«غیر قابل قبول» با کارگردانی و تهیه کنندگی محمدرضا عبادی، سریال«اسنایپر» با کارگردانی محمد گنج خانی که در مرداد پخش میشود، سریال«راز ناتمام» با کارگردانی امین امانی که فیلمبرداری آن نزدیک یک ماه است که آغاز شده است، یک سریال هم «روزهای آبی» است که در شما در حال ضبط است و کارگردان آن محمدرضا حاجی غلامی است.
با احتساب همین چندکار و نگاهی به کارنامه کاریتان میتوان گفت که شما یکی از پرکارترین بازیگران تلویزیون هستید و خیلی هم بی حاشیهاید، مگر بازیگر بی حاشیه هم داریم؟
بله، من.
پس چرا این اتفاق برای شما میافتد اما برای بعضیها رخ نمیدهد؟
به این دلیل که خود من کاری با کار کسی ندارم، میروم کارم را انجام میدهم، دستمزدم را میگیرم و بر میگردم خانه. قانونش است این است که هرچه پرحاشیهتر باشی، کم کارتر میشوید. شاید اگر حاشیه داشته باشند در فضاهای مجازی مانند اینستاگرام فالوئرشان زیاد شود، اما از لحاظ کاری دچار افت میشوند. من ماه گذشته همزمان سر هفت کار بودم.
این تعدد بازی و نقشهای پیشنهادی به شما، گاهی اوقات جنس بازیتان را یکسان نمیکند؟
نه، تلاش بر این است که نقشهای متفاوت را با بازیهای متفات ارائه دهم، شاید از دید مردم، نقشها مقداری خاکستری باشد اما بازهم من همان را کمی شیرین میکنم تا مردم دوست داشته باشند. البته به نظر من بازی کردن نقش منفی خیلی سختتر بازی در نقش مثبت است. اگر کسی بتواند نقش منفی بازی کند اما بازهم محبوبیت داشته باشد، آن زمان بازیگر خوبی است، میگویند بازیگری که نقش منفی را ایفا میکند، زمانی خوب بازی میکند که مردم به او فحش بدهند.
شما تا حالا فحش شنیدید؟
نه اصلا!
خب این جواب که حرف خودتان را نقض میکند.
منظورم این است که انقدر خوب عمل کند که بتواند لج بیننده را در بیاورد و بیننده باور کند که شخصیت این فرد اینگونه است.
من تنها پلیس طنز بعد از انقلابم، تنها پلیسی هستم که شوخی کرد ان هم در سریال «سه در چهار» که بعدها هم سردار احمدرضا رادان از من نام برد که این بسیار برای من ارزشمند بود
خب تا حالا کسی به شما گفته با ایفای این نقش لج من را در آوردهاید؟
خیر، چون من همیشه سعی میکنم در عین منفور بودن، مقداری شیرینی هم به کار اضافه کنم که همین باعث جذابیت میشود. مانند سریال «متهم گریخت»، یکبار در صف نانوایی ایستاده بودم، یک پیرزنی هی من را نگاه میکرد به او گفتم جانم مادر؟ گفت برای چی سیروس گرجستانی را انداختی زندان؟ دوتا دختر دم بخت دارد، با تو اتمام حجت میکنم امشب تلویزیون را نگاه میکنم اگر او را از زندان در نیاورده باشی، من میدانم با تو، ابتدا فکر کردم که من را دست میاندازد اما بعد متوجه شدم که واقعا نقش را باور کرده.
یک نکته دیگر وجود دارد که یک نفر نقش منفی بازی میکند و هیبت و صورتش شیرین نیست، نقش او با چیزی که من بازی میکنم تفاوت دارد. به نظر من سینما خیلی کلیشه است، مثلا من اگر یکبار در نقش پلیس خوب بازی کنم، دفعه بعد هرکسی که پلیس بخواهد میآید سراغ من و نمیگویند که شاید نقش بهتری هم بازی کند و این اتفاق داشت برای من رخ میداد و داشتم گیر میافتادم که از آن خارج شدم. البته این را هم در نظر بگیریم که من تنها پلیس طنز بعد از انقلابم، تنها پلیسی هستم که شوخی کرد آن هم در سریال «سه در چهار» که بعدها هم سردار احمدرضا رادان از من نام برد که این بسیار برای من ارزشمند بود.
بر چه اساسی میگویید تنها پلیس طنز بعد از انقلاب؟
به این خاطر که شوخی میکردم، پلیس با کسی شوخی ندارد.
این شوخیها بداهه بود یا نوشته نویسنده؟
نویسنده یک چیز مینویسد و بازیگر به آن جان میدهد، خود من هم چون تئاتر آزاد کار میکنم بداهه گوییام بسیار خوب است.
حالا که حرف از تئاتر شد برگردیم به گذشته، شما چگونه وارد این عرصه شدید؟
سال ۶۸ من با یکی از دوستان کارگردانم به لاله زار رفتم، قصد انجام کاری را هم نداشتم، دوستم یک نفر را به من نشان داد و گفت این بازیگر را میبینی؟ میخواهیم او را اخراج کنیم، خیلی دوست داشتم که تو جای او بازی کنی. بدون اینکه تمرین کنم فردای آن روز روی صحنه رفتم و خیلی هم مورد استقبال قرار گرفتم و این موضوع در لالهزار پیچید که یک بازیگر آمده که هم بازی میکند و هم میخواند در عرصه تئاتر ماندم و چند سال بعد توسط خانم پریسا بختآور، همسر اصغر فرهادی به سریال «من یک مستاجرم» دعوت شدم که نقش یک دزد را ایفا میکردم و یعد هم همکاریام با رضا عطاران شروع شد.
نویسنده یک چیز مینویسد و بازیگر به آن جان میدهد، خود من هم چون تئاتر آزاد کار میکنم بداهه گوییام بسیار خوب است
تا کنون چند کار انجام دادهاید؟
من تا کنون ۲۰۰سریال، فیلم سینمایی، تله فیلم و سریال شبکه نمایش خانگی بازی کردهام. این هم شغل ماست، یک نفر پلیس است یک نفر میوه فروش و دیگری پزشک، ماهم بازیگر هستیم و من فکر نمیکنم که تفاوتی بین هنرمندان با دیگر مردم وجود داشته باشد.
چهار سال پیش سه شغل سخت دنیا را معرفی کردند، اول کار در معدن، دوم بازیگری و سوم جوشکاری در زیر آب سختترین مشاغل دنیا شدند. در این چهار سال تکنولوژی پیشرفت و امکانات معدن افزایش پیدا کرد و بازیگری اولین شغل سخت دنیا، کار در معدن دومین و جوشکاری زیر آب سومین شغل سخت دنیا شناخته شد.
یکی از ویژگی بازیگران داشتن حس ششم است، و این حس در تئاتر که به صوت زنده اجرا میشود بیشتر کاربرد دارد، ما یک سبک تئاتر ی داریم به نام تئاتر آزاد اگر یه کلمه را چند ثانیه دیرتر بگوییم دیگر مخاطب نمیخندد هنرمند باید بداند در چه زمانی چه چیزی بگوید که مخاطب بخندد. من اگر در گوش شما بزنم بر اثر سوزش ناخواسته گریهتان میگیرد اما اگر نخواهید بخندید، هر کار کنم بازهم این اتفاق رخ نمیدهد.
شما معتقدید که خنداندن سختتر از گریه درآوردن است.
بله، تئاتر آزاد واقعا تخصص میخواهد.
بحث تئاتر آزاد به میان آمد، یک موضوعی وجود دارد و آن هم این است که جدیدا تئاتر آزاد هرکاری میکند تا مخاطب را بخنداند.
ما یک تئاتر روی صحنه میبریم که آزاد است، چنگیز وثوقی برادر بهروز وثوقی نمایش را دید و گفت شما چگونه بدون استفاده از حتی یک کلمه نامناسب مخاطب را میخندانید؟ آزاد به این معنا نیست که ما آزادیم هرچیزی بگوییم.
اصلا چه اتفاقی افتاده که مخاطب تئاتر کمدی و تئاتر آزادی از تئاتر کلاسیک بیشتر شده است؟
مردم آنقدر دغدغه و گرفتاری دارند که بیشتر دوست دارند بخندند تا اینکه هزینه کنند و بروند تئاتر درام ببینند.
قیمت بلیت تئاتر آزاد هم از بیشتر از تئاترهای دیگر است.
تئاترهای کلاسیک مورد حمایت دولت قرار میگیرند مقداری پول میگیرند و آن را بین خودشان تقسیم میکنند اما ما به گیشه وصل هستیم و ما از پولی که مردم پرداخت میکنند ارتزاق میکنیم.
اما بچههای تئاتر کلاسیک معتقدند که تحت هیچ حمایتی از جانب دولت قرار نمیگیرند.
نه اینگونه نیست، من کاملا روی این موضوع اشراف دارم.
برگردیم سر بحث حضورتان در تلویزیون، اولین حضور شما در تلویزیون به چه سالی باز میگردد؟
سال ۷۷.
سال ۷۷ یکی از سرنوشت ساز ترین و بهترین سالهای تلویزیون بود در آن زمان داریوش کاردان کار میساخت و چهرههای نوظهور طنز مانند مهران مدیری، سعید آقاخانی و رضا عطاران تازه کارشان را شروع کرده بودند، اگر بخواهیم برنامههای آن زمان تلویزیون را به خاطر بیاوریم، متوجه تغییر کیفیت در ساخت برنامه میشویم؟
بله، به طور فاحش از زمانی که رضا عطاران دیگر در تلویزیون سریال نساخت خیلیها شروع به ساخت آثار طنز کردند اما نتیجه کار هیچ کدام مانند رضا عطاران نشد.
اگر تمام طنز سازان را نگاه کنیم، متوجه میشویم که فقط عطاران است که طنز اجتماعی را خوب میشناسد و آن را خوب میسازد.
محبوبترین کاری که در دهه هفتاد از تلویزیون پخش میشد و شما آن را خیلی دوست داشتید چه بود؟
معمولا خودم در آن طنزها بودم و آن را حس کردهام آن زمان خیلی فرق میکرد، به طور مثال من الان طنز سعید آقاخانی را نگاه میکنم، کار برزو نیکنژاد یا سریال «دودکش» را نگاه میکنم همه اینها طنز و قشنگ هستند من هم آنها را دوست دارم، اما بعد از عطاران کسی نتوانست فیلم طنز خیلی خوب و قوی بسازد.
بعد از عطاران کسی نتوانست فیلم طنز خیلی خوب و قوی بسازد.طاران به قدر کافی در ساخت طنز موفق بوده است
بر چه اساسی این را میگویید؟
به طور مثال تا کنون بالای بیست بار طنز«متهم گریخت» پخش شده است و زمانی تمام میشود «خانه به دوش» شروع میشود همین یک مقیاس کافی است تا بگوییم عطاران به قدر کافی در ساخت طنز موفق بوده است.
حالا که حرف از«متهم گریخت» شد، یادی کنیم از مرحوم سیروس گرجستانی و بازی بینظیرشان.
ایشان بسیار مرد باشخصیتی بودند و من خیلی آدم خاطره بازی نیستم اما یک اتفاق بسیار بامزه در مورد همین فیلم برایم افتاد.
ممکن است تعریف کنید؟
بله، «متهم گریخت» امشب من را نشان داد، فردا ظهر رفتم سوپر مارکت که خرید کنم، تلویزیون بازپخش برنامه را نشان میداد، یک آدمی هم کنار فروشنده پشت کانتر ایستاده بود هر دو در حال تماشای برنامه بودند، آقایی که کنار فروشنده ایستاده بود گفت اینها را میبینی؟ یک کلاهبردارهایی هستند که در تلویزیون حضور دارند، پول مفت میگیرند و میروند دنبال زندگیشان. فروشنده سوپر مارکت با چشم به او اشاره کرد که برگرد، برگشت تا من را دید یک نگاه به تلویزیون انداخت و گفت شما همین بازیگره هستید؟ گفتم بله. گقتم من بعد از انقلاب سریال به این قشنگی ندیده بودم. در دهم ثانیه نظرش تغییر پیدا کرد.
به نظر میرسد که مخاطبان تلویزیون روز به روز کمتر میشود.
بله.
در حال حاضر تلویزیون در ساخت سریال ضعیف عمل میکند.
بله و فکر میکنم بخاطر خط قرمزهای اضافی است.
تلویزیون از زمانی که دیگر نخواست برای ساخت فیلم هزینه کند، مخاطبان خودش را به مرور زمان از دست داد
اگر موافق این موضوع هستید، چرا همچنان با تلویزیون همکاری میکنید؟
من با تلویزیون کار نمیکنم، من با بخش خصوصی کار میکنم و برای پخش محصول خودشان تصمیم میگیرند.
چه اتفاقی افتاد که در یک دهه تا این اندازه مخاطبان تلویزیون کاهش پیدا کرد؟
از زمانی که دیگر تلویزیون نخواست برای ساخت فیلم پول دهد، مخاطبان این رسانه کاهش پیدا کرد. وقتی یک نفر فیلم میسازد، دو سال طول میکشد تا پولش را به او پرداخت کنند. اینگونه تولید کنندهها وارد بخش خصوصی میشوند و به راحتی کارشان را پیش میبرند. همان جریان هرچه قدر پول دهی همانقدر آش میخوری است، وقتی تهیه کننده پول خوب نگیرد به ماهم پول خوب نمیدهد در برابرش ماهم بازی نمیکنیم و بازیگر ناوارد وارد تلویزیون میشود و آنها هم نمیتوانند خیلی خوب باشند نتیجهاش میشود اتفاقی که حالا رخ داده است.خبرآنلاین
بدون دیدگاه