مهدی صباغ‌زاده

نباید بیشتر از ۴۰۰ میلیون به بازیگران دستمزد داد

به گزارش باکس افیس ایران: مهدی صباغ‌زاده تهیه کننده فیلم سینمایی«رمانتیسم عماد و طوبا» معتقد است که دستمزد بازیگر نباید بیشتر از ۴۰۰میلیون تومان باشد و تهیه کنندگان نباید مبلغ‌های بیش از این پول را پرداخت کنند.

روایت‌های عاشقانه بیشتر اوقات مشقت‌ها و سختی‌های زندگی را به نمایش می‌گذارند اما در سینمای ایران، کمتر یک داستان عاشقانه در فضای سوررئال ساخته شده است، داستانی که علی انصاریان پدر مهربان و فداکاری است که تمام زندگی‌اش را پای فرزندش ریخته، داستانی که فضای آن به سینمایی «ایتالیا ایتالیا» کاوه صباغ‌زاده بسیار نزدیک است توجه به محور خانواده موضوع اصلی آن است، مهدی صباغ‌زاده هم که تهیه کنندگی این کار را برعهده دارد همین باور را دارد.

درباره این فیلم، مشکلات ساخت آن و کار کردن با علی انصاریان به گفت و گو با مهدی صباغ‌زاده پرداختیم که در ادامه می‌خوانید.

امسال و در سی‌ونهمین جشنواره فیلم فجر کاوه صباغ‌زاده فیلمی را با نام «رمانتیسم عماد و طوبا» ساخت و روی پرده برد که شما هم تهیه کنندگی آن را بر عهده داشتید، اگر کسی غیر از کاوه صباغ‌زاده این کار را به شما پیشنهاد می‌داد آن را می‌پذیرفتید؟

اگر افراد دیگری این فیلمنامه را به من پیشنهاد می‌دادند آن را نمی‌پذیرفتم، چون می‌دانستم که کاوه این استعداد را دارد و می‌تواند که کار خوبی را بسازد آن را پذیرفتم.

در واقع شما قصد داشتید که به آقای صباغ‌زاده کمک کنید تا مهارت خودشان را بیشتر نشان دهند.

قاعدتا هر زمانی یک فیلمنامه خوبی دست من برسد، به آن کمک می‌کنم و فرقی ندارد چه کسی باشد، اما این فیلمنامه واقعا خوب بود و خود کاوه نیز پتانسیلش را داشت که کار را به خوبی ارائه دهد.

اگر افراد دیگری به غیر از کاوه صباغ‌زاده فیلمنامه «رمانتیسم عماد  طوبا» را به من پیشنهاد می‌دادند، آن را نمی‌پذیرفتم

شما در نگارش فیلمنامه به پسرتان کمک کردید؟

خیر، من نه در نگارش فیلمنامه و نه در فیلمبرداری هیچ کمکی به او نکردم.

شما گفتید «رمانتیسم عماد و طوبا» یک فیلمنامه خوب دارد، فیلمنامه کار چه ویژگی داشت که برای شما خوب به شمار آمد؟

اینکه به نهاد خانواده توجه می‌کند و برای جوان‌ها و خانواده‌ها است و در واقع می‌توان گفت یک فیلم خانوادگی است این احساس را به من منتقل کرد که اگر ساخته شود کار خیلی خوبی خواهد شد.

و به نظر شما کار خوبی از آب در آمد؟

به نظرمن که کار خیلی خوبی شد و دیگران هم که من را می‌دیدند از دوستان فارابی گرفته تا معاونین سینما، همه از دیدن آن لذت برده بودند.

شما به این نکته اشاره کردید که «رمانتیسم عماد و طوبا» یک فیلم خانوادگی است، تمام فیلم‌هایی که در سینمای ایران ساخته و پخش می‌شوند خانوادگی است.

بله، همه فیلم‌ها خانوداگی هستند اما مضامین فرق می‌کند، همه فیلم‌هایی که با نام خانوادگی می‌شناسیم، فیلم‌های تلخی است و همیشه یک درگیری بزرگی را در خانواده به نمایش می‌گذارد، ولی استحکام نهاد خانواده را می‌توان در فیلم کاوه دید و دیگر اینکه شیفتگی و شوق جوان‌ها به آینده و خانواده را نشان می‌دهد و نکته مهم‌تر آنکه فرم از فضای تازه‌ای برخوردار است، فرمی که کمتر در سینمای ایران رخ می‌دهد.

کمی قبلتر به فیلم‌هایی که در حال حاضر ساخته می‌شود اشاره کردید، در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر، ما چهار فیلم در جشنواره داشتیم که مضمون و محتوای آن خودکشی بود، فکر می‌کنید چرا در حال حاضر گرایش به ساخت فیلم‌های تلخ و معضلات اجتماعی بیشتر شده است؟

نگاه برخی از فیلمسازها به این موضوعات بیشتر است و فکر می‌کنند که با پرداختن به این مضامین در جشنواره‌های خارجی بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرند، چون سمت و سوی نگاه جشنواره‌های خارجی مشخص است و فیلمسازها هم بیشتر اوقات دنباله رو هم هستند و می‌گویند وقتی جشنواره خود ایران به آنها توجه دارد چرا نباید به این محتوا بپردازند؟ به این موضوعات توجه می‌کنند و در جشنواره‌ها مورد استقبال قرار می‌گیرند.

شما معتقدید این کارگردانان چون تحت تاثیر جشنواره‌های خارجی قرار گرفته‌اند به این مضامین پرداخته‌اند؟

بله، به هرحال نگاهشان تحت تاثیر آن جشنواره‌ها است ولی من معتقدم که خود ما این مشکلات و گرفتاری‌ها را در جامعه می‌بینیم و با آن مواجهیم و وظیفه ما این است که مردم را به زندگی و آینده امیدوار کنیم و پرداختن به این مسائل به شدت برای کاوه اهمیت دارد.

البته نمی‌توانیم بگوییم که همیشه سمت و سوی نگاه جشنواره‌های خارجی به فیلم‌های تلخ است، موارد متعددی داشتیم که موضوع فیلم تلخ نبوده، اما موفق به کسب جایزه شده.

بله، این موضوع به سلایق و سیاست‌های جشنواره‌ها بستگی دارد که البته همه آنها یک شکل نیستند، در تمام دنیا جشنواره‌ها خط و مشی مشخصی دارند و هر سبک از فیلم در یک جشنواره مورد توجه قرار می‌گیرد، نگاه جشنواره ایران هم اینگونه است که سیاست ندارد و این سیاست گذاری در جریان نگاه دبیر جشنواره هم وجود ندارد.

شما فکر می‌کنید این از معایب جشنواره فجر است که هر سال تعدادی از فیلم‌ها با رویکردهای متفاوتی انتخاب می‌شوند؟

تعداد فیلم‌های حاضر در جشنواره امسال که کم بود، ولی بحث کلی این است که جشنواره‌های داخلی و بین المللی ایران، هیچ یک سیاست مشخص و مدونی ندارند. در صورتی که در اسکار و برلین و ایتالیا و تمام جشنواره‌های دنیا این سیاست وجود دارد اما متاسفانه در ایران این موضوع را نداریم و به آقای طباطبایی‌نژاد هم گفتم که متاسفانه سیاست‌های جشنواره شما مشخص نیست، اگر مشخص بود فیلم کاوه باید بهترین فیلم جشنواره می‌شد، نه اینکه فقط کاندید شود. شما هنوز نمی‌دانید که از جامعه چه چیزی می‌خواهید و به نظر من عیب دارد که جشنواره یک نگاه مشخصی ندارد، مثلا در ارتباط با بازیگر زن، ما باید به نسل جوان و آینده ساز توجه کنیم.

مثلا کدام بازیگرها؟

کسانی مثل سارا بهرامی، الزاما هم بازیگران زن مد نظرم نیست، کلا درباره تمام بازیگران جوان با استعداد این موضوع وجود دارد، این بازیگران کم کم باید بیایند و جایگزین شوند تا بتوانند آینده درخشانی را برای سینمای ایران رقم بزنند، نوع نگاه داوران نسبت به بازیگران و فیلم‌ها نیز باید به سمت آینده سینما باشد، مردم خسته شدند و به قدر کافی با مشکلات و فشار اقتصادی درگیر هستند و زمانی که به سینما می‌آیند، می‌خواهند لحظاتی را خوش باشند.

نتیجه داوری امسال را قابل قبول می‌دانید؟

به هرحال جوایز اهدا شده و دیگر نمی‌توان کاری انجام داد، به هر حال داوران سلایق خودشان را اعمال کردند و یکسری فیلم و بازیگر را مشخص کردند. من کاری به این موضوع ندارم که کاوه پسر من است، من فیلم را می‌بینم، وقتی نگاه می‌کنم، فیلمنامه درست است، فرم، موضوع، داستان، بازی بازیگران و کارگردانی کاملا درست است و همه چیز در جای خودش قرار دارد.

امروز سینمای ایران، به نسل جوان و بازیگران تازه نفس نیاز دارد، نه اینکه ما به فردی که از سنش گذشته، صرفا بارویکرد این موضوع که بازی خوبی داشته است سیمرغ دهیم

در واقع زمانی که به عنوان یک مخاطب فیلم را می‌بیند از ماحصل آن راضی هستید.

بله. نکته دیگر اینکه امروز سینمای ایران، به نسل جوان و بازیگران تازه نفس نیاز دارد، نه اینکه ما به فردی که از سنش گذشته، صرفا با رویکرد این موضوع که بازی خوبی داشته است سیمرغ دهیم.

یعنی شما می‌فرمایید حتی اگر بازی یک بازیگر هم خوب بود، اما سنش بالا بود او کنار گذاشته شود و به جوان‌ترها بها داده شود؟

همینقدر که بتوان از آنها تقدیر کرد و به آنها دیپلم افتخار داد، کافیست، اصل موضوع را باید بگذاریم روی آینده سینما و اینکه سینمای امروز ما و مردم چه چیزی می‌خواهند.

شما به عنوان یک تهیه کننده و کارگردان می‌دانید که مردم از سینمای ایران چه چیزی می‌خواهند؟

مردم می‌خواهند بروند سینما اوقات خوشی را داشته باشند و بخندند، حتی اگر نمی‌خندند هم نگاه خوشی به زندگی پیدا کنند. سینما در حال حاضر فیلم کمدی خوب می‌خواهد.

در چند سال اخیر سینمای ایران با همین رویکرد کمدی جلو رفته، اگر بخواهیم با این رویکرد و چشم انداز حرکت کنیم، سینما از قالب فرهنگی و حرفه‌ای خودش خارج می‌شود.

متاسفانه این اتفاق افتاده است و نتیجه‌اش را هم روی پرده و در فروش گیشه دیده‌ایم، فیلم‌هایی که از نظر سینمایی هیچ ارزشی ندارند، با فروش‌های ۲۰میلیارد به بالا مواجه می‌شوند و در این میان فیلم‌های خوب نادیده گرفته می‌شوند. حالا یا ما سلیقه مردم را چه از طریق تلویزیون و چه از طریق سینما تا این اندازه پایین آوردیم یا مردم دیگر حوصله فکر کردن ندارند.

ما سلیقه مردم را در زمینه کمدی از طریق تلویزیون یا سینما پایین آوردیم و مردم هم دیگر حوصله فکر کردن ندارند و زمانی که وزارت ارشاد یک فیلمنامه را تصویب می‌کند یعنی دلش می‌خواهد آن ساخته شود و نتیجه می‌شود فیلم‌های این چنینی که روی پرده می‌روند

نکته دیگر این است که زمانی که وزارت ارشاد یک فیلمنامه را تصویب می‌کند یعنی دلش می‌خواهد آن ساخته شود. به هر حال وزارت ارشاد هم به این موضوع اینگونه نگاه می‌کند که اگر این فیلم‌ساخته نشود، سینما از لحاظ مالی آسیب می‌بینند و درش بسته می‌شود و زمانی که مردم هم از این فیلم‌ها استقبال می‌کنند ارشاد با ساخت آنها مخالفتی نمی‌کند.

در حال حاضر برخی از آثار سینمایی ساخته می‌شوند که سازندگان آن پول به دست بیاورند، به نظر شما هنر با پول قابل خریداری است؟

این دو مورد هیچ ارتباطی به یکدیگر ندارند، درست است که یک طرف سینمای ایران اقتصاد است و باید سرمایه خودش را به گردش دربیاورد تا بتواند فیلم بعدیش را بسازد. اما ما هیچ وقت نمی‌توانیم با سینما مانند طلا فروشی برخورد کنیم و هدفمان کسب سود باشد. 

اگر به دهه شصت و هفتاد نگاه کنیم و آن را با دهه نود مقایسه کنیم، می‌بینیم که در دهه‌های گذشته تعداد زیادی از تهیه کنندگان با سرمایه شخصی یا نهایتا با گرفتن یک وام با مبلغ پایین، می‌توانستند به راحتی فیلمشان را تولید کنند، اما حالا اگر تهیه کننده، سرمایه گذار جذب نکند از پس مخارج تولید فیلم بر نمی‌آید.

بله، بخاطر مشکلات اقتصادی موجود هزینه ساخت فیلم واقعا بالا رفته است و هزینه ساخت فیلم بالای شش میلیارد است.

هزینه تولید «رمانتیسم عماد و طوبا» حدودا سه و نیم میلیارد تومان شد

شما برای «رمانتیسم عماد و طوبا» چه قدر هزینه کردید؟

حدودا سه و نیم میلیارد تومان.

و با توجه به بازخوردهایی که از فیلم گرفتید، فکر می‌کنید که می‌توانید سرمایه را برگردانید؟

من به این فیلم امیدوارم اما ما به دنبال سودش نیستیم، دنبال این موضوع هستیم که مردم از دیدن فیلم لذت ببرند، همیشه همین بوده است، ماسودی از فیلم‌ها به دست نیاوردیم که حالا هم به این امید فیلم ساخته باشیم، همین که فیلمساز موفق باشد، فیلم خوب ارائه شود و جواب سرمایه را بدهد کافیست، سود دهی آن برای ما اهمیتی ندارد.

مشکل اصلی ما این است که در حال حاضر بازیگران فکر می‌کنند که آنها فیلم را جلو می‌برند و باعث فروش گیشه می‌شوند در حالی که اصلا اینگونه نیست زمانی که سینمایی «ایتالیا ایتالیا» ساخته شد، جایگاه سارا بهرامی و حامد کمیلی در سینما کجا بود؟ در صورتی که می‌بینید در حال حاضر  هر دو این افراد از چهره‌های محبوب سینما هستند. باید کمی انصاف داشته باشند و نباید اینگونه برخورد کنند، سینما اگر بخواهد با این شرایط و با این نگاه به بازیگران پیش برود، مطمئنا تولیدی شکل نخواهد گرفت. 

من معتقدم نهایت دستمزد بازیگر ۴۰۰میلیون تومان است و اگر بازیگری فکر می‌کند که حضور او گیشه را تضمین می‌کند، در فیلم شریک شود، دستمزدش را بگیرد و ۵درصد در فروش گیشه سهیم شود، نه اینکه روی تهیه کننده فشار بیاورند و تهیه کننده نتواند، آن را تولید کند.

تهیه کننده بخش خصوصی نباید اجازه دهد بازیگر سالاری در سینما حاکم شود، چون بخش خصوصی توان پرداخت این پول‌های هنگفت را ندارد، مگر آدم‌های رانت خوار که می‌خواهند پولشویی کنند و این موارد ذره‌ای برایشان اهمیت ندارد.

زمانی که «ایتالیا ایتالیا» اکران شد، شما گفتید که اگر کاوه حرف گوش کند، این فیلم می‌فروشد، چه چیزی به آقای صباغ‌زاده گفته بودید که گوش نمی‌کردند؟

یکسری از سکانس‌های اضافه در فیلم وجود داشت، که از کاوه خواستم آن را در بیاورد تا قصه تندتر پیش برود، اما او زیربار نمی‌رفت و می‌گفت من باید ببینم مردم چه می‌گویند.

در نهایت حذف شد؟

نتیجه‌اش را دیدیم، فیلمی که می‌توانست بیشتر مورد توجه عام مردم قرار بگیرد، با چنین ایراداتی، کمتر مورد توجه قرار گرفت.

شما از نتیجه فیلم ناراضی بودید؟

در نهایت فیلم ماندگار و هنرمندانه‌ای از کاوه شد و «ایتالیا ایتالیا» برای کاوه قدم بسیار مثبتی به حساب می‌آمد.

ولی به نظر شما «رمانیسم عماد و طوبا» موفق‌تر است؟

این فیلم همه چیز دارد و بسیار هم جوان پسند است و مطمئنم از آن حمایت می‌شود.

شما خواستار اکران نوروزی هم بودید اما این فیلم در لیست اکران نوروزی قرار ندارد.

خودمان هم تکلیف را نمی‌دانیم، با این شرایط موجود ممکن بود فیلم اکران شود و بعد از یک هفته کرونا گسترده‌تر شود و مشکلاتی را برای جامعه و مردم ایجاد کند که دوباره سینماها تعطیل شود و این موضوع لطمه‌های زیادی را به فیلم وارد می‌کند اما همین مسئله که پیش آمده ما را راضی کرده و موردی نداریم. اما نه مردم و نه مسئولین نباید نگران کرونا در سینما باشند، چون این فضا دائما ضد عفونی می‌شود، پروتکل‌ها در آن رعایت می‌شود و پنجاه درصد ظرفیت سالن‌ها هم پر می‌شود.

در دیگر جاها اینگونه نیست و مردم هم هیچ نگرانی ندارند، رستوران و کافه و بازار پر است از آدم‌ها، اما نوبت سینما که می‌شود همه نگران می‌شوند. به طور مثال جشنواره‌ای که امسال برگزار شد، خیلی‌ها مخالف برگزاری آن بودند، اما دیدیم که هیچ مشکلی برای هیچ کسی ایجاد نشد و همه ما از این موضوع خوشحالیم که سینما نتوانست به مردم لطمه وارد کند.

یک مسئله‌ای وجود دارد که کاوه صباغ‌زاده به آن اشاره کرد، اینکه دو نفر از بازیگرانتان بخاطرحضور مرحوم علی انصاریان از ادامه همکاری صرف نظر کردند، بازیگرانتان چهره بودند؟

یکی از آنها چهره و دیگری تئاتری بود، یکی زن و دیگری هم مرد بود.

آن بازیگر زن، خانم سارا بهرامی نبودند؟

نه، ایشان مایل بودند در فیلم حضور داشته باشند، اما متاسفانه سر یک فیلم دیگر بودند و به فیلم ما نرسیدند و سارا بهرامی هم چنین اخلاق‌هایی را ندارد، یکی از اخلاق‌های خوب و حرفه‌ای او این است که در مقابل بازیگر رو به رویش با احترام برخورد کند و به خودش این اجازه را نمی‌دهد که وارد جزئیات شود.

چرا برای این فیلم سراغ آقای انصاریان رفتید؟

به نظر من علی انصاریان، یکی از مردان نیک سینما بود و بسیار اخلاق انسانی و مردانه‌ای داشت.

در فرهنگ و هنر ایران تعداد محدودی از بازیگران هستند که از ورزش وارد عرصه هنر شدند، یکی از همین افراد پژمان جمشیدی است، که فکر می‌کنم شما حداقل یکی از هنرنمایی‌های ایشان را دیده‌اید.

بله.

علی انصاریان هم مانند پژمان جمشیدی از عرصه فوتبال و ورزش وارد هنر شد و واقعا هم هر دو آنها در این زمینه موفق بودند، در این حوزه کسی با علی انصاریان کاری نداشت، اما هجمه‌هایی که به پژمان جمشیدی وارد می‌شود بسیار زیاد است، شما فکر می‌کنید دلیل این اتفاق چیست؟

علی انصاریان هیچ حاشیه‌ای نداشت، انسانی بود که با همه آدم‌ها ارتباط درست و مناسبی داشت و با هیچ کس برخورد بدی نمی‌کرد و یک انسان کامل بود. در این چهل و دو سال پس از انقلاب، من با هنرمندان زیادی کار کرده‌ام و نمونه‌ای مانند علی انصاریان ندیده بودم، اما ممکن است آقای جمشیدی حاشیه ساز باشد و من هم حواشی ایشان را دنبال نمی‌کنم.

البته خود ایشان حاشیه ساز نیستند، برایشان حاشیه ایجاد می‌کنند.

یا بازی بدی دارد، یا جایش در سینما درست نیست، یا خیلی ادا در می‌آورد و بسیاری از موارد دیگر در این مورد تاثیر گذارند. ممکن است پژمان جمشیدی ذاتا هنرپیشه نباشد، اما به هرحال کار می‌کند و مورد توجه تهیه کنندگان نیز قرار گرفته است.

شما معتقدید پژمان جمشیدی ذاتا بازیگر نیست و صرفا بازی می‌کند؟

بله، زمانی که شما بخواهید وارد بحث مقایسه شوید این تفاوت را احساس می‌کنید. به طور مثال مرحوم خسرو شکیبایی را به یاد بیارید، استعداد ذاتی ایشان سر صحنه مشخص بود، مثال‌های دیگری هم هستند که استعداد داشتند و سالیان سال خاک سینما و صحنه خوردند. ممکن است این اتفاق هم نیفتاده باشد، اما آمادگی، توانمندی و ذات خوبی برای بازیگری داشته باشند. 

ولی به نظر می‌رسد که آقای جمشیدی در این سال‌ها موفق بودند، گیشه خودشان را هم داشته‌اند، اگر بازیشان خوب نبود که مورد استقبال مردم قرار نمی‌گرفتند.

بله امیدوارم همینگونه هم موفق باشند، ما هم دعا می‌کنیم که تمام بازیگرانی که وارد سینما می‌شوند، استعداد و خلاقیت کافی را داشته باشند و به یاد ماندنی باشند نه برای اینکه صرفا پول در بیاورند در چند فیلم بازی کنند و بعد بروند.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند