انیمیشن

واقعیت و رویای «کلاوس»

به گزارش باکس افیس ایران: انیمیشن سینمایی «کلاوس» در واقع کلاس یادگیری این مسئله است که چگونه یک فانتزی برای بزرگسال و کودک، به‌صورت همزمان و درست تولید می‌شود.

اگر می‌خواهید نحوه یا چگونگی ساخته و پرداختن خلاق یک قصه درباره افسانه‌ها را از نظر بگذرانید، انیمیشن سینمایی «کلاوس» یک توصیه درست و درمان به حساب می‌آید.

«کلاوس» در واقع کلاس یادگیری این مسئله است که چگونه یک فانتزی برای بزرگسال و کودک، به‌صورت همزمان و درست تولید می‌شود. اگر می‌خواهید خلاقیت‌های ادامه‌دار و طویل آقای سرجیو پابلوس را مشاهده کنید معلوم است که «کلاوس» بیش از دیگر انیمیشن‌های بلند امسال پیشنهاد می‌شود.

سرجئو پابلوس کیست؟ او آرتیست و انیماتور اهل اسپانیاست که تا به حال بر روی پروژه‌های بزرگی چون «تارزان» و «هرکول» در کمپانی والت دیزنی تاثیری شگفت داشته است. انیماتور و استوری بورد آرتیستی که جزو بهترین‌های جهان انیمیشن و البته خلاق‌ترین‌هاست.

در «کلاوس» قرار است ما داستان بابانوئل را به زبانی ساده ببینیم، اما با طراحی خلاق و زیبا، پس این پیشنهاد را رد نکنید.

چرا خوب – چرا بد؟

این یک داستان درباره بابانوئل هست و نیست. بگذارید آنقدر که خود انیمیشن ساده است ما بالعکس آن جریان تحلیل را پیچیده کنیم! قرار است تا یک پستچی به نام جاسپر که یک شاهزاده لوس است، به سخت‌ترین منطقه فرستاده شود تا مردم آنجا را به فرستادن نامه ترغیب کند. به راحتی این پیرنگ را می‌توان درباره «ارتباط» دانست. اگر این گفته ژیژک که خشونت از عدم شناخت حاصل می‌شود را مد نظر قرار دهیم، جاسپر هم میان دو قوم متضاد و با یکدیگر دشمن قرار می‌گیرد و بیش از مسئله پست و نامه، باید از جان خود مراقبت کند، در فضایی تیم برتونی با فانتزی سیاه و خشن.

اما یک راه حل پیدا می‌شود، اینکه بابانوئل گوشه‌گیر و بازنشسته با فرستادن هدیه و دریافت نامه، ارتباطات انسانی بین دو قوم شرور الینگبو و موگانس را افزایش داده و تلطیف کند. ماجرا در سطح نخست خود درباره ارتباطات انسانی است که با شناخت از یکدیگر حاصل می‌شود و کم کم این بچه‌ها هستند که با انگیزه فرستادن نامه به بابانوئل و دریافت هدیه، میل به ارتباط و آشتی را میان والدینشان را ایجاد می‌کنند.

حالا دشمنی از بین می‌رود زیرا انگیزه ارتباط و شناخت به دست آمده است. این مسائل زیرمتنی «کلاوس»، تنها جنبه‌ای از تم‌های پیچیده اثر است.

بگذارید به ساخت و پرداخت شخصیت «کلاوس» هم اشاره‌ای کنیم. می‌دانیم که افسانه‌ها از تلقی و تفسیر و خیال‌پردازی درباره مسائل عادی ایجاد می‌شوند. افسانه‌هایی که دهن به دهن می‌پیچد و تبدیل به آن چه که ما اکنون می‌شنویم، می‌شوند. حالا افسانه‌پردازی درباره بابانوئل یا کلاوس است که گوشه‌ای از ماجرای داستانی یک فیلم را شامل می‌شود.

بابانوئل که از مرگ همسرش گوشه‌گیر شده، منتظر یک نامه است و با دریافت اتفاقی یک نامه از طرف جاسپر، دست به کار می‌شود و با اصرار جاسپر، گاری درست کرده تا با آن به کودکان هدایا را برساند. در واقع کار بابانوئل پاسخ به درخواست‌هایی محبت‌آمیز با ابزار هدیه است و پابلوس به همین سادگی یک افسانه را قابل بازنمایی و شناخت می‌کند.

اگر باز هم بخواهیم به لایه‌های پیچیده‌تر مسائل اثر اشاره کنیم می‌توانیم به یک کنایه سیاسی بپردازیم؛ اینکه دو قوم شرور موگان و الینگبو وقتی موجودیت خود را در خطر می‌بینند، زیرا از دشمنی با یکدیگر موجودیت پیدا می‌کردند، تصمیم می‌گیرند که پستچی را بیرون کنند تا به وضعیت قبل از آشتی برگردند.

در واقع اشاره پابلوس به اتحاد دشمنان در هنگام خطر از دست رفتن موجودیت است و این مسئله‌ آشکاری در سیاست امروز است. از تمام این مسائل گذشته کاراکترپردازی و تلفیق دو بعدی و سه بعدی در اثر نیز بافت و گرافیک شگفت‌انگیزی ایجاد کرده است که از لحاظ بصری انیمیشن را جلوتر از دیگر آثار امسال قرار می‌دهد.

بهترین سکانس؛ افسانه یا فاجعه؟

می‌خواهیم از سکانسی صحبت کنیم که افسانه را از دل یک واقعیت بیرون می‌کشد. وقتی جاسپر و کلاوس با تله‌گذاری دو قوم شرور شهر روبرو می‌شوند، گوزن‌ها و گاری روی یک سراشیبی می‌افتند و بر روی یک پرتگاه می‌افتند و از آنجا جهش می‌کنند، جهشی با ارتفاع زیاد. اینجاست که کارگردان کات می‌زند به خانه یک بچه، بچه از داخل پنجره یک درشکه با گوزن‌های متعدد را می‌بیند که در ارتفاع زیاد گویی در آسمان پرواز می‌کند، بچه حیرت‌زده می‌شود، اما کات می‌خورد و جاسپر و کلاوس و درشکه پس از برخورد به زمین متلاشی می‌شوند.

در سکانس بعدی که در پشت خانه کوچک جاسپر است، همان بچه وارد می‌شود و افسانه پرواز کردن کلاوس، بابانوئل، را به دیگر بچه‌ها می‌گوید. این سکانس خلاقیت پابلوس را در رفتار با چگونه دیدن نشان‌مان می‌دهد. دید بچه که افسانه می‌سازد و دید جاسپر و کلاوس که گاری متلاشی شده خود را می‌بینند.

اگر از این فیلم خوشتان آمد…

حتما می‌توانید به آثار دیگری که پابلوس در آن‌ها تاثیرات شگفتی گذاشته است بنگرید؛ همانند «تارزان» و «هرکول». و یا اگر با کمدی سیاه و گروتسک اثر ارتباط برقرار کردید، انیمیشن‌های تیم برتون همچون «عروس مرده» هم برای تماشا پیشنهاد می‌شود.

نگرش‌های نقادانه‌ای که می‌توانید دنبالش کنید…

پرداخت به افسانه‌های کهن چون بابانوئل و ساختن داستان‌های جدید دور از قراردادها و نقل قول‌های متداول می‌تواند مورد بررسی قرار بگیرد. اینکه داستان بابانوئل چیست و پابلوس سر این داستان چه بلایی آورده است. در واقع رویکرد انتقادی به افسانه‌ها و چگونگی پرداخت به آن‌ها در مواجهه با کلاوس می‌تواند مدنظر قرار داده شود.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند