Aparat

کوئنتین تارانتینو خودش ترفند دیالوگ‌نویسی‌اش را لو داد

به گزارش باکس افیس ایران:   کوئنتین تارانتینو در یک گفت‌وگوی جالب، از مسیر غیرمعمولی گفت که او را به یکی از استادان دیالوگ‌نویسی در سینما تبدیل کرد. دیالوگ، ستون فقرات هر فیلمنامه‌ای است؛ دیالوگی که پرتنش، پرهیجان، موسیقایی و سرشار از زیرمتن باشد یا شاید هم تند، بی‌پرده و خام. بسیاری از نویسندگان و علاقه‌مندان سینما وقتی دنبال الگویی در این زمینه هستند، به سرعت نام کارگردان/نویسنده‌ای چون کوئنتین تارانتینو را به زبان می‌آورند؛ فیلمسازی که آثارش مملو از صحنه‌هایی با دیالوگ‌های سنگین و نفس‌گیر است.
چند سال پیش، تارانتینو در یک نشست عمومی با رادیوی SiriusXM درباره روند نوشتن و فیلمسازی‌اش صحبت کرد. در بخشی از این گفت‌وگو، یکی از حاضران درباره تأثیرپذیری او در دیالوگ‌نویسی پرسید؛ پرسشی که باعث شد تارانتینو به نقطه آغاز کارش در نویسندگی و شکل‌گیری سبک خاص دیالوگ‌هایش اشاره کند.

تارانتینو توضیح داد که پس‌زمینه‌اش در بازیگری باعث شد به‌مرور به درکی تازه از نوشتن دیالوگ برسد: «من بازیگر بودم و در کلاس‌های بازیگری شرکت می‌کردم. بخشی از تمرین‌های این کلاس‌ها این بود که برای خودت صحنه‌هایی انتخاب کنی و روی آن کار کنی. من همیشه می‌خواستم صحنه‌هایی از فیلم‌ها را تمرین کنم، اما به فیلمنامه‌ها دسترسی نداشتم. بنابراین می‌رفتم فیلم می‌دیدم و چون حافظه خوبی داشتم، دیالوگ‌ها را به یاد می‌آوردم. بعد به خانه می‌رفتم و همان صحنه را روی کاغذ می‌نوشتم. جاهایی را که یادم نمی‌ماند، خودم پر می‌کردم. کم‌کم این پر کردن‌ها بیشتر و بیشتر شد تا اینکه شروع کردم به تغییر دادن و افزودن دیالوگ‌های خودم. این اولین تلاش من برای نوشتن دیالوگ بود.»

او برای نمونه به بازنویسی صحنه‌ای از فیلم «مارتی» اشاره کرد که از حافظه نوشته و در آن یک مونولوگ درباره یک فواره اضافه کرده بود؛ مونولوگی که در متن اصلی وجود نداشت. یکی از همکلاسی‌هایش به نام رانی کولمن، که نسخه اصلی فیلمنامه را در اختیار داشت، پس از دیدن این تغییر به او گفت که نسخه او به اندازه پدی چایفسکی (فیلم‌نامه‌نویس برجسته آمریکایی) خوب است.

به نظر می‌رسد تارانتینو در مقام یک بازیگر، در ابتدا مجذوب صحنه‌هایی می‌شد که دیالوگ‌های قوی داشتند. اما از طریق بازبینی و بازنویسی این صحنه‌ها توانست کم‌کم بفهمد چه چیزی روی کاغذ برایش خوشایند است و بعد از آن، راه خودش را در نوشتن صحنه‌های جدید پیدا کرد.

بی‌تردید، تجربه بازیگری در شناخت ریتم و واقع‌گرایی دیالوگ نقش کلیدی دارد؛ به همین دلیل است که اغلب به نویسندگان توصیه می‌شود کلاس‌های بداهه‌پردازی یا بازیگری را تجربه کنند. اگر این امکان برای شما وجود ندارد، ارزش زیادی در بلند خواندن نوشته‌های خودتان یا حتی برگزاری یک «خوانش جمعی» هست.

این تجربه همچنین نشان می‌دهد که خواندن و دیدن طیف گسترده‌ای از آثار برجسته چه اهمیت زیادی دارد. گاهی همین تماس مداوم باعث می‌شود ناخودآگاه حس کنید چه چیزی با شما طنین‌انداز می‌شود و کم‌کم همان مهارت‌ها را در کار خود جذب کنید.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند