به گزارش باکس افیس ایران: مهاجرت یکی از چالشهای بزرگ انسان معاصر در قرن حاضر است که عدهای به خیال زندگی بهتر به آن تن میدهند. اتفاقی که در بیشتر موارد سرنوشتی تراژیک برای افراد در پی دارد و تبعات آن حتی نسلهای بعد مهاجران را درگیر میکند.
این روزها فیلم «مهاجران» به کارگردانی مسعود احمدی با تکیه بر همین مضمون در گروه هنر و تجربه روی پرده سینماها رفتهاست. قصه آشنای آدمهای دیروز و امروز سرزمین خودمان و سرزمینهای دیگر. شیما پورسهمالدین، مجید یزدانشناس، غزال رفیعی، مهرداد سهامی، شیوا بافهم، امین دولتخواه، فائزه جباری، علیرضا یقطین و مبینا خیری از بازیگران این فیلم هستند. با مسعود احمدی درباره مضمون و ساختار متفاوت این فیلم گفت و گویی انجام دادیم که در ادامه میخوانید.
گفتوگو را با رمزگشایی از نام فیلم آغاز کنیم. عنوان مهاجران با ارجاع به کدام معنا از کلیت فیلم انتخاب شدهاست؟
محور اصلی فیلم مهاجرت است که بیشتر جوامع با آن روبهرو هستند. مهاجرت البته صرفا به معنای مهاجرت از شهری به شهر دیگر یا کشوری به کشور دیگر نیست و بعضا میتواند به معنای مهاجرت درونی از درون خود شخص به حال و هوایی دیگر باشد.
ساخت مهاجران از چه تاریخی کلید خورد؟
اوایل تابستان ۹۹ که تازه کرونا شش ماهی میشد گسترش پیدا کردهبود، فیلمبرداری را شروع کرد، اواخر همان سال آن را به پایان رساندیم.
کلا مسأله مهاجرت از چه زمانی برایتان دغدغه بود؟
مهاجرت از دغدغههای همیشگیام بودهاست. من خیلی مخالف مهاجرت هستم. ما خودمان شیرازی هستیم و زمانیکه میبینم دوستان و اطرافیانم به دلیل برخورداری از امکانات بیشتر از شیراز به تهران یا خارج از کشور مهاجرت میکنند، ناراحت میشوم. کما اینکه برای ساخت فیلم مهاجران هم بعضا با مشکلاتی از جمله نبود پخشکننده در شیراز مواجه بودیم، اما سعی کردیم تمام کارها را خودمان در شهرمان بر عهده بگیریم. حتی خودمان به شکل کاملا شخصی فیلم را به جشنوارههای خارجی فرستادیم که جوایز متعددی هم کسب کرد. ضمن اینکه بارها در اخبار و جراید مصائب پناهندگان را خواندهایم. اینکه مثلا خانوادهای ایرانی در سفر دریایی برای رسیدن به مقصد در دریا غرق یا در دل کوه گرفتار شدند و… . در این فیلم هم مصائب مهاجرت و سختیهایش مدنظرم بوده که البته به شیوهای جدید آن را به تصویر کشیدم.
یکی از ویژگیهای منحصر به فرد در فیلمتان نبود هر دیالوگ و میاننویسی در آن است. در واقع فضای فیلم ژبه ۱۵ شخصیت می پردازد که در طول قصه با هر کدام از این شخصیتها همراه می شویم اما قصهای از آنها تعریف نمیشود. چطور چنین ساختاری را تجربه کردید و از دل آن به چنین فیلمی دست یافتید؟
در ابتدا قرار بود چنین ایده ای را به شکل تئاتر اجرا کنیم. تئاتری که اگر آن را در فستیوالهای خارجی هم اجرا کردیم، نیاز به کلام نداشته باشد و با تصویر و فرم بتوانیم مفهوم را برسانیم. بعد از آن فکر کردم شاید بتوانیم این کار را به جای تئاتر در سینما انجام دهیم که هر چند سختتر میشد، اما جذابیت بیشتری داشت. در نهایت طی صحبت با همکارانم، به این نتیجه رسیدیم که بهتر است بدون دیالوگ و با فرم و تصویری که برای فیلم در نظر گرفتیم، مفهوم را به مخاطب انتقال دهیم.
مخاطب عام، تنها درصورتی به تماشای فیلمی مینشیند که بتواند با آن ارتباط برقرار کند. هرچند این تعریف برای مخاطب خاص نیز تأثیرگذار است، اما معمولا مخاطب عام علاقهمند است فضا و داستان فیلم به همان شیوهای روایت شود که در زندگی روزمره وجود دارد. با چنین تعبیری خودتان فکر میکنید فیلمتان برای مخاطب عام هم بامعنا و قابل درک است؟
مطمئن هستم فیلم به راحتی پیامش را به مخاطب عام و خاص منتقل میکند و او با اشتیاق تا پایان فیلم همراه آن است.
به نوعی میشود گفت مهاجران، ادامهدهنده راه یرژی گروتفسکی (کارگردان لهستانی) است که تئاتر بیچیز را ابداع کرد. البته این بار نه در نمایش، بلکه در سینما. نظر شما در این باره چیست؟
بد نیست در وهله اول در مورد یرژی گروتفسکی و کتاب «به سوی تئاتر بیچیز» توضیح دهم. یرژی گروتفسکی، کارگردان تئاتر لهستانی و مبدع تئاتر تجربی، تئاتر آزمایشگاهی یا لابراتواری و تئاتر بیپیرایه یا تئاتر بیچیز بود. او تئاتر آزمایشگاهی یا تئاتر تجربی را مطرح کرد و تاکیدش در اجرا صرفا روی بازیگر و رابطه زنده بازیگر و تماشاگر بود. از نظر گروتفسکی، هدف تئاتر و کلا همه هنرها، این است که «از حدود مرزهای ما فراتر رود، محدودیتها را گسترش دهد، خلأ ما را پر کند و ما را به کمال برساند». گروتفسکی در سال ۱۹۶۸ کتاب «به سوی تئاتر بیچیز» را منتشر کرد که ثبتی از تحقیقات تئاتری است که تئاتر تجربیاش در لهستان انجام شده است و در آن تجربه خود در رابطه با تئاتر را در کنار روششناسی تئاتر به مخاطب ارائه میدهد. این کتاب، اثری کلاسیک در زمینه بازیگری و اجراست و تجربیات گروتفسکی را بهعنوان اساسی از آنچه ما در تئاتر معاصر میبینیم و سنتهای غنی اشکال نمایشی از سراسر جهان نشان میدهد. گروتفسکی الهامبخش تمام افرادی است که به تئاتر به شکل هنری اعتقاد دارند. تئاتر بیپیرایه شکلی از نمایش امروزی است که از تمامی عناصر غیرضروری صحنه، اعم از نور و ارائه و لباس و مانند آن فاصله میگیرد و صرفا بر کار بازیگر و حقیقت رابطه زنده تماشاگر استوار است. در فیلم «مهاجران» هم اصطلاح«بیهمهچیز» کاملا مشهود است. مثلا شخصیتهای داستان سوار قطاری میشوند که نیست یا سوار هواپیمایی میشوند که نیست و … . جالب است بدانید ۱۵بازیگر در این فیلم حضور داشتند که به هر ۱۵نفرشان گفته بودم برای تصویربرداری صرفا نفری یک چمدان همراهتان بیاورید که در آن باید غذا و لباستان هم باشد. منظورم این است که فیلم با کمترین هزینه و خیلی جمعوجور ساخته شد و این اصطلاح بیچیزی را در پشت صحنه فیلم هم میشد دید. بله، مهاجران ادامه راه یرژی گروتفسکی و تئاتر بیچیز است. تجربه این نوع تئاتر در سینما اتفاق خوشایندی بود که همانطور که گفتم نمایشش در جشنوارههای خارجی بازخورد خوبی هم داشت.
با چه هدفی فیلم مهاجران را ساختید؟
برداشت و هدف نهایی از فیلم را به مخاطب واگذار میکنم. بهشخصه در بخشهایی از فیلم و در شرایطی خاص مهاجرت را ضروری و در بخشهایی دیگر آن را غیرضروری به تصویر کشیدم اما در نهایت بر عهده مخاطب است که چه درکی از این مفهوم در فیلم داشته باشد.
از نحوه انتخاب بازیگران فیلم بگویید.
شیما پورسهمالدین همسرم است که نهتنها بهعنوان تهیهکننده فیلم در کنارم بود بلکه بازیگران ثابت تمام آثارم نیز هست. باقی بازیگران فیلم هم از گروه تئاتر و سینمای شیراز هستند و براساس شخصیت خودشان کاراکترهای فیلم کمکم شکل گرفت.
از شرایط اکران فیلمتان در گروه هنر و تجربه راضی هستید؟
گروه هنر و تجربه فیلمهایش را هر روز در تهران و چهارشنبهها در شهرستانها اکران میکند که البته قرار شده در شیراز به غیر از چهارشنبهها در سایر روزهای هفته هم این فیلم به اکران در بیاید. هنر و تجربه گروهی است که در دورهای با عنوان «آسمان باز» اجرا شد و در دورهای دیگر هم تحت عنوان «مخاطب خاص». سینمای هنر و تجربه از همان ابتدا حرکتی مفید در جهت بهوجودآوردن بستری برای اکران فیلمهای هنری و تجربی بود. فیلمهایی که محتوایشان مخاطب کمتری نسبت به فیلمهای تجاری دارند و اکرانشان در سینمای جریان غالب باعث بیمهری نسبت به این فیلمها میشود. از طرفی اکران بعضی فیلمها در گروه هنر و تجربه باعث کاهش ترافیک فیلمهای منتظر اکران در بخش سینمای تجاری میشود. فیلمهای ارزشمند و غیرتجاری که نمایش آنها میتواند افقهای جدیدی در دیدگاه سینمایی پیشنهاد کند و برای توسعه زبان سینما دست به تجربیات در شیوههای بیانی بزند و به ارتقای دانش سینمایی تماشاگران و ارتقای کیفیت هنری سینمای ایران کمک کند. قطعا اگر گروه هنر و تجربه نبود فیلمهای مستقل محلی برای اکران نداشتند. البته بعضا دیده میشود فیلمهایی در این گروه اکران میشوند که به لحاظ ساختار و محتوا متعلق به سینمایی بدنه هستند! امروز و با توجه به اینکه میدانم قشر خاصی از علاقهمندان به سینما از فیلمهای گروه هنر و تجربه استقبال میکنند از اکران فیلمم در این گروه راضی هستم.
بدون دیدگاه