هاروکی موراکامی | |
---|---|
زاده | ۱۲ ژانویهٔ ۱۹۴۹ (۷۳ سال) کیوتو، ژاپن |
پیشه | نویسنده، داستاننویس، رماننویس، نویسندهٔ داستان کوتاه، مقالهنویس، مترجم |
ملیت | ژاپن |
دانشگاه | دانشگاه واسدا |
جوایز مهم | جایزه فرانتس کافکا (۲۰۰۶) جایزه یومیوری (۱۹۹۵) |
سبک نوشتاری | داستانی، فراواقعگرایی، واقعگرایی جادویی، علمی–تخیلی، رمان تربیتی، رندنامه، واقعگرایی |
کتابها | بعد از زلزله (۲۰۰۰) کافکا در ساحل (۲۰۰۲) تعقیب گوسفند وحشی (۱۹۸۲) ۱کیو۸۴ (۱۰–۲۰۰۹)- جنگل نروژی کشتن کمانداتور (۲۰۱۷) |
همسر(ها) | یوکو |
امضا | |
وبگاه | www.harukimurakami.com |
|
زندگینامه
موراکامی در ۱۲ ژانویه ۱۹۴۹ در کیوتو در ژاپن به دنیا آمد. او در واقع در اواسط قرن بیستم و در زمانی متولد شد که به دوران «رونق کودک» نام گرفتهاست که منظور نرخ افزایش ازدواج و تولد کودکان با افزایش قابل توجه و پایدار در میزان باروری در بسیاری از کشورهای جهان، به ویژه در غرب است. او تنها فرزند خانواده بود. پدرش پسر یک کشیش بودایی بود و مادرش دختر یک بازرگان از اوزاکا بود و هر دوی آنها ادبیات ژاپنی را تدریس میکردند.
او از دوران کودکی مثل کوبو آبه، به شدت تحت تأثیر فرهنگ غرب و همچنین موسیقی و ادبیات روسیه بود. او با خواندن طیف گستردهای از آثار نویسندگان اروپایی و آمریکایی مانند فرانتس کافکا، گوستاو فلوبر، چارلز دیکنز، کورت وونهگات، فیودور داستایوفسکی، ریچارد براتیگان و جک کرواک بزرگ شد. همین تأثیرات غربی است که موراکامی را از بیشتر دیگر نویسندگان ژاپنی متمایز میکند.
در سال ۱۹۶۸ به دانشگاه هنرهای نمایشی واسدا رفت و در سال ۱۹۷۱ با همسرش یوکو ازدواج کرد. شغل همسرش از سال ۱۹۷۴ تا ۱۹۸۱ در یک فروشگاه صفحههای موسیقی بود. موراکامی یک قهوهفروشی و بارِ جاز در کوکوبونجی توکیو باز کرد که با همسرش آنجا را اداره میکردند. آنها تصمیم گرفتند بچهدار نشوند.
موراکامی یک دوندهٔ ماراتن و از علاقهمندان به این ورزش است، هرچند تا ۳۳ سالگی هنوز دویدن را شروع نکرده بود. در ۲۳ ژوئن ۱۹۹۶، او اولین اولتراماراتن خود را که یک مسابقهٔ ۱۰۰ کیلومتری در اطراف دریاچهٔ ساروما در هوکایدو ژاپن انجام داد. او رابطهاش با دویدن را در کتاب خاطراتی به نام وقتی از دویدن حرف میزنم از چه حرف میزنم در سال ۲۰۰۸ بازگو کردهاست. عنوان این کتاب از یک مجموعهداستان، اثر ریموند کارور به نام از عشق که حرف میزنم از چه حرف میزنم گرفته شدهاست. کارور از نویسندگان محبوب موراکامی است. او از همسر کارور، تس گالاگر که به وی اجازه داد کتابش را با این عنوان منتشر کند تشکر کرد.
در سال ۱۹۸۱ بار جازش را فروخت و نویسندگی را پیشهٔ حرفهای خودش کرد. در سال ۱۹۸۲، رمان تعقیب گوسفند وحشی از او منتشر شد که در همان سال جایزهٔ ادبی نوما را دریافت کرد. در اکتبر ۱۹۸۴ به شهر کوچک فوجیتساوا در نزدیکی کیوتو نقل مکان کرد و در سال ۱۹۸۵ به سنداگایا. در سال ۱۹۸۵، کتاب سرزمین عجایب و پایان جهان را منتشر کرد که جایزهٔ جونیچی را گرفت. رمان «چوب نروژی» در سال ۱۹۸۷ از موراکامی منتشر شد. در سال ۱۹۹۱ به پرینستون نقل مکان کرد و در دانشگاه پرینستون به تدریس پرداخت. او در سال ۱۹۹۶ جایزه یومیوری را گرفت و در سال ۱۹۹۷ رمان زیرزمینی را منتشر کرد. او در سال ۲۰۰۱ به ژاپن بازگشت.
حرفه نویسندگی
- سهگانهٔ موش صحرایی
موراکامی وقتی که ۲۹ ساله بود، شروع به نوشتن داستان کرد. خودش میگوید: «من قبل از آن چیزی ننوشته بودم و یک شخص معمولی بودم، یک باشگاه جاز داشتم و هیچ نوشتهای خلق نکرده بودم». ایده و فکر نوشتن اولین رمانش به نام «به آواز باد گوش بسپار» در سال ۱۹۷۹، وقتی به او الهام شد که در حال تماشای یک بازی بیسبال بود. در سال ۱۹۷۹ این رمان منتشر شد و در همان سال جایزهٔ نویسنده جدید گونزو را دریافت کرد. موفقیت ابتدایی موراکامی «به آواز باد گوش بسپار»، او را تشویق کرد تا به نوشتن ادامه دهد.
یک سال بعد در سال ۱۹۸۰ رمان «پینبال ۱۹۷۳» را که قسمت دیگری از سهگانهٔ موش صحرایی بود منتشر کرد. درواقع، به آواز باد گوش بسپار، پینبال ۱۹۷۳ و تعقیب گوسفند وحشی، سه قسمت یا اپیزود از داستان سهگانهٔ موش صحرایی هستند و متمرکز بر همان راوی به نام «موش» هستند. «سرانجام» و «رقص، رقص، رقص» بعداً نوشته شده و بخشی از این سهگانه سری در نظر گرفته نشدهاست.
دو رمان اول تا سال ۲۰۱۵ بهطور گسترده در ترجمهٔ انگلیسی خارج از ژاپن در دسترس نبود، هرچند نسخهٔ انگلیسی که توسط آلفرد باینباوم که یک مترجم آمریکایی است، از روی یادداشتهایی ترجمه شده بود که توسط بزرگترین ناشر ژاپنی به نام کودانشا که دفتر اصلیش در توکیو مستقر است و به عنوان بخشی از مجموعهای که برای دانشآموزان ژاپنی زبان انگلیسی طراحی شده بود. البته موراکامی دو رمان اول خود را نابالغ و ناتوان میداند و معتقد است که آنها را نباید به زبان انگلیسی ترجمه کرد. او در مورد رمان در تعقیب گوسفند وحشی میگوید: «اولین کتابی بود که من میتوانستم نوعی احساس شادی را به گفتن یک داستان احساس کنم. وقتی یک داستان خوب میخوانید، فقط خواندن را ادامه میدهید و از آن لذت میبرید و من وقتی یک داستان خوب نوشتم، فقط از نوشتن لذت بردم.»
- شناخت بیشتر و وسیعتر از نوشتن موراکامی
در سال ۱۹۸۵، موراکامی کتاب «سرزمین عجایب بیرحم و پایان جهان» را نوشت که فانتزی رؤیایی که عناصر جادویی کار او بود را تبدیل به چیزی بیشتر و جدیدتر در سبک نوشتنش تبدیل کرد. او در سال ۱۹۸۷ با انتشار چوب نروژی که یک داستانی در مورد دلتنگی، از دست دادن و همینطور رابطهٔ جنسی است را نوشت که یک موفقیت بزرگ و شناخت ملی به دست آورد. این کتاب در میلیونها نسخه در بین جوانان ژاپنی فروخته شد. این کتاب، موراکامی ناشناس را در کانون اصلی توجه قرار داد و پس از آن او ژاپن را ترک کرد. خودش در این باره میگوید: «زمانی که من ژاپن را در سال ۱۹۸۶ یا ۱۹۸۷ ترک کردم، نویسندهٔ مشهوری بودم. اما بعضی از مردم فکر میکردند که من برای به دست آوردن شهرت فرار کردهام ولی من فقط میخواستم به تنهایی و از صمیم قلب خودم به همه چیز نگاه کنم، چون در ژاپن من خیلی شناختهشده بودم ولی در اروپا من هیچکس نبودم.»
موراکامی از اروپا به آمریکا سفر کرد، در ایالات متحده زندگی کرد و اکنون و در حال حاضر در اویسو، کاناگاوا که یک منطقهٔ مسکونی در ژاپن است زندگی میکند و یک دفتر کار در توکیو دارد.
موراکامی یک همکار نوشتن در دانشگاه پرینستون واقع در پرینستون ایالت نیوجرسی و در دانشگاه توفست در مدفورد ماساچوست و دانشگاه هاروارد در کمبریج ماساچوست بود. همکار نوشتن یک معلم، استاد یا مشاور است که به آموزش در کالج و دانشگاه در دورههای خاص یا زمینههای علمی کمک میکند.
آثار
رمانها
- به آواز باد گوش بسپار (۱۹۷۹)
- پینبال ۱۹۷۳ (۱۹۸۰)
- تعقیب گوسفند وحشی (۱۹۸۲)
- سرزمین عجایب بیرحم و ته دنیا (۱۹۸۵)
- جنگل نروژی (۱۹۸۷)
- برقص، برقص، برقص (۱۹۸۸)
- جنوب مرز، غرب خورشید (۱۹۹۲)
- سرگذشت پرنده کوکی (۱۹۹۵)
- دلدار اسپوتنیک (۱۹۹۹)
- کافکا در کرانه (۲۰۰۲)
- پس از تاریکی (۲۰۰۴)
- ۱کیو۸۴ (۲۰۱۰)
- سوکورو تازاکی بیرنگ و سالهای زیارتش (۲۰۱۳)
- کشتن کمانداتور (مردی که میخواست پرتره نیستی را بکشد)(۲۰۱۷)
مجموعه داستانها
- پس از زلزله (شش داستان در فاصله سالهای ۲۰۰۰–۱۹۹۹) (۲۰۰۰)
- فیل ناپدید میشود (هفده داستان در فاصله سالهای ۱۹۹۱–۱۹۸۰) (۲۰۰۵)
- بید کور، زن خفته (۲۴ داستان در فاصله سالهای ۲۰۰۵–۱۹۸۰) (۲۰۰۹)
- مردان بدون زنان (هفت داستان در فاصله سالهای ۲۰۱۴–۲۰۱۳) (۲۰۱۴)
- پرنده کوکی و زن سهشنبه
- اعلامیه کانگورو
- اول شخص مفرد (هشت داستان در فاصله سالهای ۲۰۲۰–۲۰۱۸) (۲۰۲۰)
فهرست داستانها
سال | نام ژاپنی | نام انگلیسی | |
۱۹۸۰ | 中国行きのスロウ・ボート “Chūgoku-yuki no surou bōto” | “A Slow Boat to China” | |
貧乏な叔母さんの話 “Binbō na obasan no hanashi” | “A ‘Poor Aunt’ Story” | ||
۱۹۸۱ | ニューヨーク炭鉱の悲劇 “Nyū Yōku tankō no higeki” | ||
スパゲティーの年に “Supagetī no nen ni” | |||
四月のある晴れた朝に۱۰۰パーセントの女の子に出会うことについて “Shigatsu no aru hareta asa ni 100-paasento no onna no ko ni deau koto ni tsuite” | “On Seeing the 100% Perfect Girl One Beautiful April Morning” | ||
かいつぶり “Kaitsuburi” | “Dabchick” | ||
カンガルー日和 “Kangarū-biyori” | ” روز حسابی برای کانگوروها – جشن کتاب شماره ۲” | ||
カンガルー通信 “Kangarū tsūshin” | “The Kangaroo Communique” | ||
۱۹۸۲ | 午後の最後の芝生 “Gogo no saigo no shibafu” | ||
۱۹۸۳ | 鏡 “Kagami” | “The Mirror” | |
とんがり焼の盛衰 “Tongari-yaki no seisui” | “The Rise and Fall of Sharpie Cakes” | ||
螢 “Hotaru” | “Firefly” | ||
納屋を焼く “Naya wo yaku” | “Barn Burning” | ||
野球場 “Yakyūjō” | “Crabs” | Blind Willow, Sleeping Woman | |
嘔吐۱۹۷۹ “Ōto ۱۹۷۹” | “Nausea ۱۹۷۹” | ||
ハンティング・ナイフ “Hantingu naifu” | “Hunting Knife” | ||
踊る小人 “Odoru kobito” | “The Dancing Dwarf” | ||
レーダーホーゼン “Rēdāhōzen” | “Lederhosen” | ||
パン屋再襲撃 “Panya saishūgeki” | “The Second Bakery Attack” | ||
象の消滅 “Zō no shōmetsu” | “The Elephant Vanishes” | ||
ファミリー・アフェア “Famirī afea” | “A Family Affair” | ||
ローマ帝国の崩壊・一八八一年のインディアン蜂起・ヒットラーのポーランド侵入・そして強風世界 “Rōma-teikoku no hōkai・۱۸۸۱-nen no indian hōki・Hittorā no pōrando shinnyū・soshite kyōfū sekai” | “The Fall of the Roman Empire, the 1881 Indian Uprising, Hitler’s Invasion of Poland, and the Realm of Raging Winds” | ||
ねじまき鳥と火曜日の女たち “Nejimaki-dori to kayōbi no onnatachi” | “The Wind-up Bird And Tuesday’s Women” | ||
۱۹۸۹ | 眠り “Nemuri” | ||
TVピープルの逆襲 “TV pīpuru no gyakushū” | “TV People” | ||
飛行機―あるいは彼はいかにして詩を読むようにひとりごとを言ったか “Hikōki-arui wa kare wa ika ni shite shi wo yomu yō ni hitorigoto wo itta ka” | “Aeroplane: Or, How He Talked to Himself as if Reciting Poetry” | ||
我らの時代のフォークロア―高度資本主義前史 “Warera no jidai no fōkuroa-kōdo shihonshugi zenshi” | “A Folklore for My Generation: A Prehistory of Late-Stage Capitalism” | ||
トニー滝谷 “Tonī Takitani” | |||
沈黙 “Chinmoku” | “The Silence” | ||
緑色の獣 “Midori-iro no kemono” | “The Little Green Monster” | ||
氷男 “Kōri otoko” | “The Ice Man” | ||
人喰い猫 “Hito-kui neko” | “Man-Eating Cats” | ||
۱۹۹۵ | めくらやなぎと、眠る女 “Mekurayanagi to, nemuru onna” | ||
七番目の男 “Nanabanme no otoko” | “The Seventh Man” | ||
UFOが釧路に降りる “UFO ga kushiro ni oriru” | “UFO in Kushiro” | ||
アイロンのある風景 “Airon no aru fūkei” | “Landscape with Flatiron” | ||
神の子どもたちはみな踊る “Kami no kodomotachi wa mina odoru” | “All God’s Children Can Dance” | ||
タイランド “Tairando” | “Thailand” | ||
かえるくん、東京を救う “Kaeru-kun, Tōkyō wo sukū” | “Super-Frog Saves Tokyo” | ||
蜂蜜パイ “Hachimitsu pai” | |||
バースデイ・ガール “Bāsudei gāru” | “Birthday Girl” | ||
偶然の旅人 “Gūzen no tabibito” | |||
ハナレイ・ベイ “Hanarei Bei” | “Hanalei Bay” | ||
どこであれそれが見つかりそうな場所で “Doko de are sore ga mitsukarisō na basho de” | “Where I’m Likely to Find It” | ||
日々移動する腎臓のかたちをした石 “Hibi idō suru jinzō no katachi wo shita ishi” | “The Kidney-Shaped Stone That Moves Every Day” | ||
品川猿 “Shinagawa saru” | “A Shinagawa Monkey” |
دیگر کتابها
نسخهٔ اصلی | نسخهٔ انگلیسی | ||
---|---|---|---|
عنوان | سال | عنوان | سال |
バースデイ・ストーリーズ Bāsudei sutōrīzu = Birthday stories | ۲۰۰۲ | داستانهای تولد | ۲۰۰۴ |
ふしぎな図書館 Fushigi na toshokan | ۲۰۰۵ | کتابخانه عجیب | ۲۰۱۴ |
فیلمهای اقتباس شده
- ماشینم را بران به کارگردانی ریوسوکی هاماگوچی در سال ۲۰۲۱
- سوزاندن به کارگردانی لی چانگ-دونگ در سال ۲۰۱۸
بدون دیدگاه