درباره “شغل جدیدش” به کارگردانی چارلی چاپلین؛ شخصی‌ترین اثر چاپلین

باکس آفیس ایران :  “شغل جدیدش” فیلم کوتاه عجیبی است که با زیست چاپلین گرهی اساسی خورده و از این حیث از جانمایی ویژه‌ای در سینمای ولگرد برخوردار است. پس از ۳۸ فیلمی که چاپلین برای کی‌استون ساخت، این اولین تجربه او برای استودیوی اسنای بود. از این رو “شغل جدیدش” مستقیما اشاره به زیست وقت خود چاپلین دارد. چاپلینی که حال باید در این برهه جدید زیست حرفه‌ای‌‌اش و با شغلی جدید پیش رود. آثار چاپلین از بدو ورودش به آمریکا، همواره بازنمایی حالات روحی، درونی و اجتماعی او بوده‌اند. تو گویی او در پی آن بوده است که از پس آثارش هرآنچه را در اجتماع جمود امکان بروزش را نداشته، به منصه ظهور برساند. “شغل جدیدش” نیز از این رو شخصی‌ترین اثر چاپلین بین ۳۶ فیلم قبلی‌اش محسوب می‌شود.

در فیلم با ولگرد طرفیم که برای تست استعدادسنجی وارد یک استودیوی فیلمسازی بزرگ و مجلل شده است. مهندسی میزانسن و عمق میدان واجد نمایش بیگانگی ولگرد با محیط جدید پیرامونش است که خودآگاهانه یا ناخودآگاهانه، به طرزی فرامتنی مبین اضطراب چاپلین از ورود به قلمرو جدید حیات حرفه‌ای‌اش می‌باشد.

پرسوناژ چاپلین در این فیلم کوتاه، دقیقا همان‌چیزی است که ما در آینده حیات کاری‌اش از او دیدیم. او در این فیلم کوتاه و پس از تست استعدادسنجی‌اش در استودیو پذیرفته می‌شود (این فیلم از قضا اولین اثر چاپلین برای استودیوی اسنای است). همزمان با چاپلین، مرد دیگری وارد استودیو می‌شود که کنش‌هایش بی‌شباهت با چاپلین نیست. چاپلین به طرز عجیبی بنای ناسازگاری با این آدم بر می‌دارد که لحظات کمدی موقعیت درخشانی می‌سازد. اما چاپلین از جان او چه می‌خواهد؟ آن هم او که اتفاقا تعمدا به چاپلبن شباهت دارد؟ به‌نظر می‌رسد او تجلی و تجسدی از چاپلین است و چاپلین به‌نوعی درصدد آن است تا با کنارزدن او، پرسوناژ پیشین خود را دست‌خوش تغییر کند و کنار بگذارد، اما هرگز نمی‌تواند. چاپلین نه تنها نمی‌تواند از شر این همزادش خلاص شود، که حتی دست اقتضاء، این مرد را به عنوان دستیار کارگردان نیز وارد پروژه می‌کند. او در ادامه مجبور است گندهای چاپلین را سر صحنه روبراه کند. این به طرزی فرامتنی دوسویه درونی چاپلین در فیلمسازی را نشان می‌دهد که هر کدام تکمیل‌کننده دیگری بوده و یکدیگر را اصلاح می‌کنند. به همین ترتییب می‌دانیم چاپلین در آینده نه تنها استایل فیلمسازی و بازی‌اش را تغییر نداد، که آن را توسعه داده و شخصی‌سازی کرد.

از سوی دیگر ولگرد در این فیلم دائما بیقرار است و در کار هر عضوی از تیم فیلمسازی سرک می‌کشد. کارگردان، طراح صحنه، بازیگر و… که پیش‌اشاره‌ای‌ست به آنچه که در ادامه حیات کاری چاپلین به وقوع پیوست. او همه‌کاره آثارش بود.

حضور کوتاه گلوریا سوانسون هم جالب توجه است. همان گلوریا سوانسونی که تا سال ۱۹۲۹ به یکی از بزرگترین بازیگران زن سینمای صامت تبدیل شد و پس از ان به مدت ۲۱ سال در هیچ فیلمی بازی نکرد تا سال ۱۹۵۰ در سانست بولوار بیلی وایلدر در نقشی که عملا بازنمود خویشتنش بود شرکت کرد.

نهایتا “شغل جدیدش” را اثر ناخودآگاه می‌دانم که از حیث مطالعه تاریخی سینمای چاپلین، حرف‌های نو و جذابی برای گفتن دارد و نوید ظهور جادوگری مولف را می‌دهد که قرار است سینما را مسخّر خویش کند و ما را مسحور هنر نابش‌.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند