نوروز رنگی

قرار نیست با «نون.خ» و «پایتخت» رقابت کنیم

به گزارش باکس افیس ایران: جواد خواجوی بازیگر سریال«نوروز رنگی» معتقد است که این سریال قرار نیست با «نون.خ» و «پایتخت» رقابت کند، چون سال‌هاست که مردم این سریال‌ها را دنبال می‌کنند و سابقه بیشتری در این عرصه دارند.

امسال علی مسعودی سریالی با نام «نوروز رنگی» را ساخته که حال و هوای آن به دهه شصت و اتفاقات آن دوران باز می‌گردد و در نظر سنجی صدا و سیما توانسته جایگاه چهارم را به دست بیاورد. سریالی که بازیگران آن مشهدی هستند، در مشهد ساخته شده و لهجه این شهر در آن شنیده می‌شود، به همین دلیل با جواد خواجوی، یکی از بازیگران این سریال که در اینستاگرام، همه او را با صداگذاری‌های مشهدی روی ویدیوها می‌شناسند گفت و گو کردیم که در ادامه می‌خوانید.

طبق آخرین آماری که توسط سازمان صدا و سیما منتشر شد، برنامه «نوروز رنگی» که از شبکه پنج سیما پخش می‌شود، ۱۸ درصد مخاطب دارد، به نظر می‌رسد با توجه به اینکه این شبکه نسبت به دیگر شبکه‌ها کم مخاطب‌تر مهجورتر است، توانسته مخاطب را به خود جذب کند، فکر می‌کنید مهم‌ترین ویژگی این سریال چیست که توانسته دل مخاطب را به دست بیاورد؟

 من فکر می‌کنم «نوروز رنگی» کار قابل دفاعی است و وقتی مردم آن را دوست دارند عدد و رقم درباره آن بی معنی و نسبی است. نکته‌ای که وجود دارد این است که شبکه پنج، شبکه‌ای است که هنوز برخی از مردم نمی‌دانند کدام شبکه است، حتی عده‌ای در مواجهه با من گفته‌اند که شبکه پنج، شبکه خراسان است؟ 

با تمام این موارد خدا را شاکریم و ما تمام تلاشمان را کردیم که بتوانیم لحظات خوبی را برای مردم بسازیم، ما فیلمنامه خوبی داریم، بازیگران خوبی داریم و حس و حال کار ساده است و همین موارد کافی است تا دل مخاطب را به دست بیاوریم، چون در حال حاضر مردم توقع زیادی از هنرمندان ندارند، همین که بتوانند لحظات خوبی را سپری کنند، برایشان کافی است، آنها خیلی مهربان هستند و از کوچک‌ترین کارها خیلی استقبال می‌کنند.

بازتاب‌هایی که گرفتید همان چیزی است که انتظارش را داشتید؟

من هیچ وقت انتظارم از نتیجه کار پایین نیست، برای اینکه اگر کاری را انجام می‌دهم با تمام وجود انجام می‌دهم و از نتیجه آن مطمئنم و بازتاب‌های این سریال همان چیزی است که انتظار داشتم.

چندین سال است که سریال‌هایی با لهجه ساخته می‌شوند و از آنها هم استقبال می‌شود، «نوروز رنگی» هم از همین روش استفاده کرده است و شاید این موضوع در شیرین و جذاب شدن سریال بی تاثیر نباشد.

کارهایی که در طی این سال‌ها و با لهجه ساخته شده است، «پایتخت» و «نون. خ» بودند که در ایام نوروز پخش شدند و سریال‌های خیلی خوبی هم هستند که سال‌هاست مردم آنها را دنبال می‌کنند و ما قصد رقابت با این سریال‌ها را نداریم چون این پروژه‌ها بزرگترهای ما محسوب می‌شوند که ما از دیدن آنها لذت می‌بریم. 

کارهایی که در طی این سال‌ها و با لهجه ساخته شده است، «پایتخت» و «نون. خ» بودند که در ایام نوروز پخش شدند و سریال‌های خیلی خوبی هم هستند که سال‌هاست مردم آنها را دنبال می‌کنند و ما هیچ وقت حق رقابت با این سریال‌ها را نداریم چون این پروژه‌ها بزرگترهای ما محسوب می‌شوند که ما از دیدن آنها لذت می‌بریم

فکر می‌کنم بحث لهجه هم وجود داشته باشد چون هر لهجه شیرینی‌های خاص خودش را دارد، آن زمان که من با لهجه مشهدی شروع به کار کردم، لهجه مشهدی به آن صورت نتوانسته بود در میان مردم جای باز کند و مردم لهجه درست مشهدی را نشنیده بودند. در سریال‌ها و فیلم‌ها تعدادی از این لهجه وجود داشت، اما درست صحبت نمی‌شد. ما سعی کردیم مشهدی را آنطور که صحیح است صحبت کنیم، چون بسیار دیده‌ام که بازیگری خواسته با لهجه مشهدی صحبت کند اما به اشتباه با لهجه جنوبی حرف زده که این باعث ضعف نقش می‌شود، چون ادای درست لهجه برای مردم آن شهر بسیار مهم است.

چون خودم روی ادای درست لهجه مشهدی حساسیت داشتم، بسیار سعی کردم که به بچه‌ها کمک کنم و به عنوان مشاور لهجه کنار بچه‌ها حضور داشتم چون کار باید به بهترین شکل ممکن انجام می‌شد. ما نمی‌توانیم خودمان را گول بزنیم نقش بازی کردن یعنی یک نمونه واقعی وجود دارد و ما نقش آن را بازی می‌کنیم و اگر کسی واقعیت را ببیند و متوجه شود که ما آن نقش را اشتباه ایفا می‌کنیم دیگر ما را نمی‌پذیرد.

تنها کسی که لهجه ندارد خانم اسکویی است.

قرار بود خانم رابعه اسکویی که نقش مادر من را ایفا می‌کنند مشهدی صحبت کنند، چند جلسه با ایشان کار کردیم و بعدا به این نتیجه رسیدیم که تهرانی باشند و فامیلیشان شد خانم تهرانی که تهرانی هستند و عروس مشهدی‌ها شدند. 

یک موضوعی که وجود دارد این است که بسیاری از مردم سعی دارند بدون لهجه صحبت کنند، در همین دوره شما خلاف این جهت حرکت کردید و اول هم این کار را از اینستاگرام آغاز کردید و سعی کردید که لهجه مشهدی را رواج دهید. هدف شما چه بود؟

حقیقتا من از روز اول هدف خاصی را دنبال نمی‌کردم، نکته بعدی اینکه روی آن تسلط داشتم و به کار من کمک می‌کرد و می‌توانستم از آن استفاده کنم و من هم سعی کردم از لهجه مشهدی درست استفاده کنم و با آن نگاه نسبت به مشهدی‌ها را تغییر بدهم چون خیلی روی مشهدی‌ها و لهجه ما شناخت وجود نداشت، نمی‌خواهم بگویم که من این نگاه را اصلاح کردم اما سعی کردم در جایگاه خودم این کار را انجام دهم. به این خاطر که در لهجه مشهدی طنازی و خلاقیت در لحظه وجود دارد، مشهدی‌ها بسیار با نمک و بداهه گو هستند و من سعی کردم این خصوصیات اخلاقی مشهدی‌ها را نشان دهم.

شما در جایگاه خودتان اینکار را انجام دادید، اما خیلی‌ها از لهجه خودشان فاصله گرفته‌اند، فکر می‌کنید که این فاصله چه تاثیری روی جامعه می‌گذارد؟

ما زمانی که سعی می‌کنیم به گونه دیگری صحبت کنیم، کلمه کم می‌آوریم و حتی نمی‌توانیم منظورمان را دست انتقال دهیم، نمی‌توانیم حسمان را بیان کنیم و راه ارتباطمان ضعیف می‌شود. من در این سه سال اخیر که در صفحه اینستاگرامم سعی کردم همه چیز با لهجه و مشهدی باشد تاثیرش را در شهر خودم دیدم. این اتفاق افتاد که الان افراد به راحتی با هم مشهدی صحبت می‌کنند، جوانانی که یک روزی فکرش را هم نمی‌کردند که با هم مشهدی صحبت کنند حالا معاشرت کردنشان با لهجه شده و اگر در حد یک شوخی کوتاه باشد، بازهم با ارزش است. 

اگر در تهران بچرخید می‌بینید که آن فردی که اصفهانی است با همان لهجه صحبت می‌کند، اما کسی که مشهدی است، با لهجه مشهدی صحبت نمی‌کند و سعی می‌کند که با لهجه تهرانی صحبت کند. من در این مدت باز خوردهای خیلی خوبی گرفتم یکی از خانم‌های ورزشکار به من گفت که من سال‌ها با دوستانم اردوی تیم ملی می‌رفتم و هیچ وقت با لهجه صحبت نمی‌کردم و آن را پنهان می‌کردم، اما الان به گونه‌ای شده است که بچه‌ها دوست دارند من صحبت کنم و آنها بشنوند، به من می‌گویند تو صحبت کن، ما بشنویم.

 در «نوروز رنگی» هم این شیرینی‌های لهجه مشهدی را نشان داده‌اید.

به نظر من این موضوع فقط مربوط به لهجه مشهدی نیست، همه لهجه‌های ما شیرین و جذاب است، ما از لحاظ فرهنگی و سنتی، کشور بسیار قوی‌ای هستیم و در تک تک نقاط کشورمان، لهجه‌ها، فرهنگ‌ها و سنت‌های بسیار شیرین و جذابی داریم که از آنها دور شده‌ایم. شاید دلیل اینکه حالا آرامشی در زندگیمان نیست همین است که پیش خودمان فکر می‌کنیم قبلا چه قدر همه چیز خوب بود. ما سعی کردیم که با تکنولوژی پیشرفت کنیم اما این خودش یک پسرفت برای ما به حساب می‌آید، چون در حال حاضر ما در وضعیتی هستیم که دائم به عقب نگاه می‌کنیم، به تئاترها، فیلم‌ها، معماری قدیم و همه این موارد. مگر انسان در حال پیشرفت نیست؟ پس چرا ما دائم به عقب بر می‌گردیم؟ به نظرم غریزه و اصالتی که در وجود آدم‌ها بوده، از اصل خودش فاصله گرفته است و من به عنوان یک عضو کوچک تلاش کردم تا گوشه‌ای از آن را بگیرم تا این فرهنگ حذف نشود. من یک مورد خیلی کوچک هستم، اما هزاران مورد دیگر هم وجود دارد که می‌توانند دست به دست هم بدهند تا این موارد حفظ شود.

شما دهه شصت و زندگی کردن در آن را تجربه کرده‌اید؟

من دهه شصتی نیستم ولی این اتفاقات را تجربه کرده‌ام. من متولد سال ۷۱ هستم و اصلا دهه شصت را ندیدم اما تمام دوستانم دهه شصتی هستند محله و سبک زندگیمان و حتی تفکرات خودم به آدم‌های دهه شصت بسیار نزدیک است.

«نوروز رنگی» به واقعیت دهه شصت خیلی نزدیک است، به فرهنگ مردم مشهد هم شباهت دارد؟

بله، خیلی نزدیک است اما نمی‌توان گفت همه مشهدی‌ها اینگونه هستند، این سریال یک گوشه‌ از کلیتی است که وجود دارد.

سریال در خود مشهد ساخته شد؟

بله و شرایط سختی بود. مشهد شهر من است اما پنج سال است که من در تهران زندگی می‌کنم اما «نوروز رنگی» یک کاری بود که خارج از شهری که در آن زندگی می‌کنم ساخته می‌شد از این بابت سختی خودش را داشت، شرایط کرونا بود و تمام اعضای گروه کرونا گرفتند و پانزده روز کار را تعطیل کردیم و دوباره شروع کردیم به کار کردن. الان که ما کار را نگاه می‌کنیم خودمان نقاط ضعف و قوتش را متوجه می‌شویم.قطعا سال دیگر از این بهتر خواهد بود، زمزمه‌هایی برای ساخت فصل دوم سریال وجود دارد اما نه هنوز تایید شده و نه قرار دادی منعقد شده است.

زمزمه‌هایی برای ساخت فصل دوم سریال وجود دارد اما نه هنوز تایید شده و نه قرار دادی منعقد شده است

 ما چندین و چند سال شما را در تئاتر دیدیم بعد شما وارد تلویزیون شدید، بسیاری فکر می‌کنند که «نوروز رنگی» اولین سریال تلویزیونی است که شما در آن ایفای نقش کردید اما سریال «سرباز» و «محرمانه» هم بود، چرا خیلی ناگهانی این مسیر را تغییر دادید؟

رشته تحصیلی من در دبیرستان سینما بوده است و دانشجوی تئاتر هم بودم اما هدفم از بچگی و آن چیز که به عنوان هدف و آینده شغلی به آن نگاه می‌کردم، بازیگری و کارگردانی بوده است و هرکسی به یک نحوی باید این مسیر را آغاز کند، من در مشهد تنها امکاناتی که داشتم این بود که بروم و وارد گروه‌های تئاتری بشوم، تئاتر کارکنم چون برایم بسیار ارزشمند است و هنوز هم کار می‌کنم، چون تئاتر واقعا در روحیات، اخلاق یک بازیگر و مهارت‌های او تاثیر گذار است، اما بازیگری تئاتر با بازیگری در تلویزیون دو چیز کاملا متفاوت است.

مهم‌ترین دست‌آورد بازی در تئاتر چیست؟

مهم‌ترین چیزی که تئاتر به انسان‌ می‌دهد، اخلاق و احترام است، بازیگرانی که از تئاتر وارد فضای تصویر می‌شوند، احترام را خیلی بهتر حفظ می‌کنند و این اخلاقیات را بهتر بلدند. اساسا بحث تئاتر متفاوت است، مسئله تئاتر نه پول است و نه دیده شدن، آدم‌ها با عشق می‌روند یک کاری را انجام می‌دهند و در آن سختی می‌کشند و سلسله مراتب و ادب در آنجا، خیلی بیشتر رعایت می‌شود.

مهم‌ترین چیزی که تئاتر به انسان‌ می‌دهد، اخلاق و احترام است، بازیگرانی که از تئاتر وارد فضای تصویر می‌شوند، احترام را خیلی بهتر حفظ می‌کنند و این اخلاقیات را بهتر بلدند

این موارد وجود دارد و متاسفانه بخاطر مسائل مالی تئاتر در حال کمرنگ شدن است، هنرمند ترجیح می‌دهد، جای ۱۰ نمایش، در ۵نمایش ایفای نقش کند تا به شغل دومش برسد و خرج زندگی را در بیاورد.

بله این موارد هست، اما کاری که با عشق انجام شود، خیلی به این مسائلش توجهی نمی‌شود. از یک جایی به بعد صفحه شخصی من در اینستاگرام درآمد خیلی خوب و قابل توجهی داشت و سعی می‌کردم خیلی عاقلانه و درست از آن استفاده کنند و حتی برای پول در آوردن از صفحه‌ام خیلی جلوی خودم را گرفتم و به اندازه از آن پول در آوردم و در کنارش کار تئاتر را هم انجام دادم، تئاتری که روی صحنه سردرد و بدن درد می‌گرفتم و هزار فشار به من وارد می‌شد، اگر بخواهیم منطقی نگاه کنیم می‌گویی تو که در خانه نشسته بودی و راحت صد برابر این پول در می‌آوردی، چرا آمدی روی صحنه و به خودت فشار می‌آوری؟ اما بخواهیم صادق باشیم، این موضوع خارج از منطق است و پای یک عشقی در میان است که نمی‌توان با این معیارها و نمودارها آنها را مقایسه کرد.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند