سریال

«ایل دا» عاشقانه ای وطن پرستانه از عشایر قهرمانان لر است

به گزارش باکس افیس ایران: یک منتقد سینما و تلویزیون معتقد است سریال «ایل دا»، مضمونی نو،داستانی خوب و فیلمنامه ای پرداخت شده و دراماتیک دارد و روایتی ناگفته درباره زندگی، مناسبات،مبارزات وآیین هاوسنت های ایلیاتی عشایر مرزنشین است.

جبار آذین گفت: «ایل دا»، مضمونی نو،داستانی خوب و فیلمنامه ای پرداخت شده و دراماتیک دارد و روایتی ناگفته درباره زندگی، مناسبات، مبارزات و آیین ها و سنت های ایلیاتی عشایر مرزنشین است.گرچه خط محوری داستان ایلدا از میان مثلث آشنای عشقی می گذرد، ولی در محدوده کلیشه و تکرار نمی ماند، در جا نمی زند و همراه پردازش کاراکترهای متنوع و ماجراها و حوادث گوناگون، پا به درون زندگی روستایی، ایلیاتی می گذارد و تا وسعت مناسبات اجتماعی، فرهنگی، قومی و ملی عشایر لر و مبارزات وطن پرستانه آنها امتداد می یابد.

وی ادامه داد: آنگاه که مثلث عشق سریال به مرز خون و جنون می رسد، نقش خطا و گناه و شرارت و قاچاق در داستان پررنگ می شود، عهد و پیمان دوران کودکی و دوستی و مهربانی ایلیاتی پا درمیانی می کند. لیکن شر در تقابل با خیر در لباس مزدور قاچاق و کینه و انتقام و سرخوردگی عاشقانه، مثلث عشق را درهم می شکند و بساط خون و تقاص قومی در قالب جدال و سنت خون بس می گسترد.

آذین اظهارداشت: پیمان مرزدار و مرزنشین در مجاهده عشایر لر و مرزداران کشور با بیگانه ها و قانون و اخلاق و انسان ستیزان قاچاق، مضمون ناگفته ای است که در ایل دا بازگو می شود.

این منتقد تاکید کرد: ایل دا، نوشته نوشین پیرحیاتی به زندگی و مقاومت عشایر مرزنشین دهلران در ایلام در دوران دفاع مقدس می پردازد و سهم پژوهش و تحقیق در نگارش فیلمنامه آن مشخص است. چنین فیلمنامه ای در اختیار راما قویدل، یادگار زنده یاد امیرقویدل که پیشینه ای قابل اعتنا در فیلم و سریال سازی دارد، قرار گرفته تا از آن مجموعه ای مانا در سیما بسازد.

وی ادامه داد: اما امتیازهای یاد شده در اجرا و تصویرسازی مناسب و جذاب و باور پذیر به ثمر لازم و مکفی ننشسته است. در واقع مشکل اصلی تبدیل نشدن ایلدای متوسط کنونی به یک سریال مانا و قوی در تلویزیون آشفته حال کشور به سطحی نگری و سطحی سازی و سهل انگاری کارگردان و شناخت ضعیف او از موضوع ها، کاراکترها و مضامین خاص ایل دا، گزینش نامناسب و غیریکدست بازیگران و فاصله از شناخت لازم زندگی، ویژگی ها و مختصات قومی، بومی هموطنان لر، ناآشنایی با منطقه و لوکیشن رخدادهای داستان، شیفتگی بیش از اندازه به بازی با تصویر و هلی شات و استفاده نکردن از هنرمندان و کارشناسان محلی بازمی گردد.

وی افزود: کم کاری راما قویدل به رغم پرتوانی او در کارگردانی، باعث نابسامانی و چندگانگی پوشش، زبان، بیان، لهجه و بازی ها و شخصیت ها و ناموفقی در تصویر سازی همسو با محتوای اثر شده است. قویدل و دیگر کارگردان ها بایدبه این نکته مهم توجه کنند که ساختن آثار قومی، بومی و ملی مانند تولید فیلم های دفاع مقدس، نیازمند دانش و تخصص ویژه است و آنها که دارای این شرایط نیستند، نباید سهل انگارانه به تولیداین گونه آثار بپردازند، چرا که ممکن است به قربانی شدن فیلمنامه، بودجه و امکانات ملی و مردم بینجامد و نارضایتی مخاطب را در پی داشته باشد.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند