سِر آلفرد هیچکاک KBE | |
---|---|
نام در زمان تولد | آلفرد جوزف هیچکاک |
زادهٔ | ۱۳ اوت ۱۸۹۹ لیتنستون، اسکس، انگلستان |
درگذشت | ۲۹ آوریل ۱۹۸۰ (۸۰ سال) بل ایر، لس آنجلس، کالیفرنیا، ایالات متحده |
شهروندی |
|
تحصیلات | کالج سلیژن، بترسی |
محل تحصیل | کالج سنت ایگناتیوس |
پیشه |
|
سالهای فعالیت | ۱۹۱۹–۱۹۸۰ |
آثار | فهرست کامل |
همسر(ها) | آلما لوسی رویل (ا. ۱۹۲۶) |
فرزندان | پاتریشا هیچکاک |
جایزه(ها) | فهرست کامل |
امضاء | |
زندگی
هیچکاک در ۱۳ اوت سال ۱۸۹۹ در مغازه استیجاری والدینش در لیتنستون واقع در شرق لندن به دنیا آمد. وی کوچکترین فرزند خانواده بود، یک برادر به نام ویلیام دانیل (۱۹۴۳–۱۸۹۰) و یک خواهر بهنام الن کاتلین (۱۹۷۹–۱۸۹۲) داشت، نام مادرش اما جین (۱۹۴۲–۱۸۶۳) و پدرش ویلیام ادگار هیچکاک بود که در سال ۱۹۱۴ درگذشت. پدر و مادر وی هر دو از پیروان کلیسای کاتولیک و اصالتا ایرلندی بودند. پدرش همچون پدربزرگش سبزی فروش بود.
بنا به گفتههای خود هیچکاک، وی پسری بسیار خوش رفتار بود و پدرش نیز با او بسیار مهربان بود و به یاد ندارد که در دوران بچگی همبازی داشته باشد. یکی از خاطرات مورد علاقه او با پدرش که بار ها در مصاحبهها گفته است این بود که در ۵ سالگی روزی پدرش وی را به همراه یادداشتی به ایستگاه پلیس در نزدیکی منزلشان میفرستد، پلیس به یادداشت نگاه میکند و او را برای چند دقیقه در سلول حبس میکند سپس به او میگوید “این کاریه که ما با پسرهای شیطون میکنیم.” این تجربه در دوران کودکی باعث ترس همیشگی او از پلیس شد و حتی به شوخی در سال ۱۹۷۳ گفته است از هر چیزی که به قانون ربط داشته باشد میترسد.
هیچکاک در ۲۵ ژوئیه ۱۹۱۳ در رشته مهندسی و ناوبری ثبتنام کرد. در کتاب سینما به روایت هیچکاک در سال ۱۹۶۲ به فرانسوا تروفو گفته است، مکانیک، برق و ناوبری خوانده است. در ۱۲ سپتامبر ۱۹۱۴ پدرش که از بیماری مزمن انسدادی ریه رنج میبرد در سن ۵۲ سالگی فوت میکند و او نیز برای حمایت از مادر و خواهرش بعنوان کارمند بخش فنی در یک شرکت تلگراف مشغول به کار میشود و همزمان به کلاسهای شبانه در رشتههای تاریخ هنر، نقاشی، اقتصاد و علوم سیاسی میرود و برادر بزرگترش نیز همان مغازه پدرش را اداره میکرد.
پس از آغاز جنگ اول جهانی در ژوئیهٔ ۱۹۱۴ هیچکاک برای اعزام به جبهه های جنگ بسیار جوان بود و در سال ۱۹۱۷ که جنگ همچنان در جریان بود وی به ۱۸سالگی رسید اما از حضور در جنگ به علت بیماری معاف شد و تنها به ارائه خدمت در اموری که تحرک کم میخواستند گماشته شد. پس از جنگ و در سال ۱۹۱۹ او علاقهمند به نوشتن شد و چندین نوشتهاش در نشریه هایی مثل هنلی تلگراف منتشر شد. وی در هنلی تلگراف به بخش تبلیغات ارتقا یافت جایی که برای تبلیغات کابل برق طرح های گرافیکی کار میکرد و به گفته خودش به این کار بسیار علاقهمند بود و تا شب ها در دفتر مشغول کار بود، در واقع در همین ایام وی به سینما نیز علاقهمند شد. از تماشای فیلم بسیار لذت میبرد و پیگیر آثار سینمایی چهرههای شاخص آن زمان یعنی چارلی چاپلین، دی. دبلیو. گریفیث، باستر کیتون و فریتس لانگ بود.
ورود به سینما
وی در سال ۱۹۱۹ از طریق آگهی استخدامی که در روزنامه دیده بود برای یک استودیو تازه تاسیس فیلمسازی واقع در لندن بهنام استودیو ایسلینگتون، چند نمونه کار طراحی خود را ارسال میکند و بدین ترتیب او بعنوان طراح میاننویس در این استودیو استخدام شد و در واقع این اولین ورود هیچکاک به صنعت فیلمسازی بود. هیچکاک در تولید دستکم ۱۸ فیلم صامت نقش داشته و در فوریه ۱۹۲۲ روزنامه تایمز از وی بعنوان “آقای هیچکاک، سرپرست بخش هنری ویژه طراحی میاننویس” یاد میکند.
اولین فیلم وی شماره ۱۳ نام دارد که در سال ۱۹۲۲ و با حمایت کمپانی گینزبورو پیکچرز ساخته شد.
ازدواج
هیچکاک در ۲ دسامبر ۱۹۲۶ با الما لوسی رویل که یک فیلمنامهنویس اهل انگلستان بود در کلیسا برامپتون اوراتوری ازدواج کرد. الما رویل تنها چند ساعت از هیچکاک بزرگ تر بود و پس از ازدواجشان احتمالا به اصرار مادر هیچکاک از پروتستان به کاتولیک تغییر مذهب داد. او و همسرش برای سالها در تولید فیلمها با یکدیگر همکاری نزدیکی داشتند، بطوری که خود هیچکاک سالها بعد و بار ها در صحبتهایش به این همکاری اشاره میکند.
ورود به هالیوود و سالهای نخست
دیوید او. سلزنیک تهیه کننده نامی هالیوود قراردادی ۷ ساله در آوریل ۱۹۳۹ با هیچکاک تنظیم میکند و بدین ترتیب هیچکاک به هالیوود میرود. او و همسرش در لس آنجلس سکنی گزیدند و در این ایام کمتر در مهمانیها شرکت و یا با مطبوعات مصاحبه میکردند. هیچکاک در سالهای اغازین ورودش به هالیوود تحت تاثیر بودجههای هنگفت آن در مقایسه با محدودیتهایش در انگلستان قرار گرفت، در همان سال مجله امریکایی لایف او را “بزرگترین استاد ملودرام پرده سینما در تاریخ” نامید و او را بهشدت ستود.
اگرچه هیچکاک و سلزنیک به یکدیگر احترام می گذاشتند، اما هماهنگی کاری برای آنها کمی دشوار بود. سلزنیک از مشکلات مالی برای تامین بودجه برخی فیلمها رنج میبرد و هیچکاک اغلب از کنترل و دخالت سلزنیک بر فیلم هایش ناراضی بود. سلزنیک همچنین از روش هیچکاک برای فیلمبرداری دقیقاً همان چیزی که در فیلمنامه بود ناراضی بود، به این معنی که فیلم نمیتوانست بعداً به شکل دیگری تدوین و بازسازی شود. بعلاوه این دو از نظر شخصیتی هم به یکدیگر نزدیک نبودند، مثلا هیچکاک بسیار کم حرف بود اما سلزنیک پرشور تر بود. بدلیل اینکه سلزنیک همانند ساموئل گلدوین که تهیه کننده مستقل هالیوود بود نمیتوانست همواره بودجه برای فیلمهای هیچکاک مهیا کند پیشنهادی مبنی بر مذاکره با ساموئل گلدوین که یک تهیه کننده امریکایی-لهستانی بود داد. بعد ها هیچکاک سلزنیک را یک “تهیه کننده بزرگ” نامید.
اولین فیلم هیچکاک در سینمای هالیوود ربهکا (۱۹۴۰) بود که داستان آشنایی ندیمهای جوان با بازی جون فانتین در مونت کارلو با مرد جوان ثروتمندی به نام ماکسیم دو وینتر (لارنس الیویه) که همسرش ربهکا را به تازگی از دست دادهاست. این فیلم موفق به کسب جایزه اسکار بهترین فیلم در سیزدهمین دوره جوایز اسکار شد، این تندیس به تهیه کننده فیلم دیوید او. سلزنیک داده شد و هیچکاک اولین نامزدی خود را برای بهترین کارگردانی دریافت کرد، در واقع اولین نامزدی از پنج بار نامزدی بهترین کارگردانی در آکادمی اسکار برای این فیلم بود.
دومین فیلمی که هیچکاک در هالیوود و در مقام کارگردان ساخت فیلم خبرنگار خارجی (۱۹۴۰) بود که داستان آن در اروپای آستانه جنگ دوم جهانی میگذرد، تهیه کننده این فیلم والتر وانگر بود. این فیلم که در سال ۱۹۳۹ فیلمبرداری شد روایت خبرنگاری امریکایی با بازی جوئل مککری است که برای ثبت گزارشهایی از اروپای در آستانه جنگ جهانی دوم به اروپا میرود. فیلم از اشاره مستقیم به نازیسم، حزب نازی و آلمانیها اجتناب میکند. این فیلم نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم شد.
سالهای پس از جنگ در هالیوود (۱۹۵۳-۱۹۴۵)
در سال بعد فیلم بدنام به روی پرده رفت، هیچکاک به فرانسوا تروفو گفته است که سلزنیک، کری گرانت، اینگرید برگمن و بن هکت را به قیمت ۵۰۰.۰۰۰ دلار (معادل ۶.۹ میلیون دلار در سال ۲۰۲۱) به آر.ک.ئو که یک شرکت معتبر تولید و توزیع فیلم بود فروخت، علت این فروش احتمالا بخاطر هزینه بالای فیلم جدال در آفتاب برای سلزنیک بوده است.
هیچکاک مدتی بعد یک کمپانی فیلم سازی مستقل به نام ترنس آتلانتیک پیکچرز را راه اندازی کرد و دو فیلم در آن ساخت، طناب (۱۹۴۸) که با شاتهای طولانی ضبط شده و پس از پایان ضبط، هیچ گونه ویرایشی روی آن صورت نگرفتهاست که از این جهت پس از قایق نجات، دومین فیلم با تنظیمات محدود توسط آلفرد هیچکاک بهشمار میرود که رنگی بود و جیمز استورات در آن به ایفای نقش پرداخت، این در واقع اولین فیلم از چهار فیلمی بود که استوارت با هیچکاک ساخت. دومین فیلم هیچکاک در آتلانتیک پیکچرز در برج جدی (۱۹۴۹) بود که فیلمی در ژانر درام تاریخی و دلهره آور است. آتلانتیک پیکچرز پس از این دو فیلم بدلیل مشکلات مالی تعطیل شد. فیلم بعدی هیچکاک ترس صحنه (۱۹۵۰) نام داشت که با حمایت کمپانی برادران وارنر در استودیو الستری واقع در انگلستان ساخته شد. در این فیلم پاتریشا هیچکاک، دختر وی نیز برای اولین بار به ایفای نقش پرداخت.
در بین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۳ هیچکاک بر خلاف رویه فعال سابقش تنها دو فیلم به روی پرده برد، نخست بیگانگان در قطار محصول سال ۱۹۵۱ بر اساس رمانی به همین نام به نویسندگی پاتریشا هایاسمیت و اعتراف میکنم محصول ۱۹۵۳، جالب است که هر دو فیلم مجددا سیاه و سفید هستند.
میراث
هیچکاک کارگردانی است که حتی پس از مرگش بار ها مورد ستایش بسیاری از منتقدان، نشریهها و چهرههای شاخص سینما قرار گرفته، در سال ۲۰۱۳، بنیاد فیلم بریتانیا ۹ فیلم صامت او شامل پلژر گاردن را بازیابی کرد و در آکادمی موسیقی بروکلین به نمایش در آورد. در سال ۲۰۰۷ نشریه دیلی تلگراف با انتشار لیستی از ۲۱ کارگردان برتر تاریخ بریتانیا وی را بزرگترین کارگردان تاریخ بریتانیا نامید و در همان سال مجله توتال فیلم به او رتبه نخست در لیست ۱۰۰ کارگردان برتر تاریخ داد. در نظرسنجی که قدیمی ترین مجله سینمایی ژاپن، کینما جونپو ترتیب داد، هیچکاک بعنوان “بزرگترین کارگردان قرن بیستم” انتخاب شد. تا سال ۲۰۲۱ میلادی، ۹ فیلم او در فهرست ملی ثبت فیلم واقع در کتابخانه ملی کنگره آمریکا ثبت شدند. فیلمهای ربهکا (۱۹۴۰)، سایه یک شک (۱۹۴۳)، بدنام (۱۹۴۶)، بیگانگان در قطار (۱۹۵۱)، پنجره عقبی (۱۹۵۴)، سرگیجه (۱۹۵۸)، شمال از شمال غربی (۱۹۵۹)، روانی (۱۹۶۰) و پرندگان (۱۹۶۳)، ۹ فیلمی هستند که در این فهرست ثبت شدند.
فیلمشناسی
کارگردانی
|
|
|
بدون دیدگاه