به گزارش باکس افیس ایران: مسعود کیمیایی در جشن تولد ۷۸ سالگی اش به آن هایی که دوست دارند یک بار دیگر شاهد درخشش کارگردان گوزن ها باشند یک وعده شیرین داد.
او از سرمایه گذاری سخن گفت که فیلم هایش هم در گیشه خوش درخشیده اند و هم توانسته اند دل منتقدان را به دست آورند. فیلم هایی که خون تازه ای در رگ های سینمای ایران دوانده اند. اگرچه در سینمایی که کیمیایی به آن دلبسته است خلاقیت فردی و ذوق هنری نقش مهمی دارد اما کیست که نداند اقتصاد حرف اول را در سینما می زند. و درست به همین دلیل است که سینما را صنعت نام نهاده اند.
با این حال پول به تنهایی سینما نمی سازد. در این سال ها کم نبوده اند فیلم هایی که هزینه های گزاف صرف ساختن آن ها شده و نتیجه چیزی جز فاجعه نبوده. صرف ساختن استعداد هم البته به نتیجه مطلوب منجر نشده. چه بسا ایده های درخشانی که به دلیل فقدان سرمایه فقط مایه دریغ و افسوس بوده اند. هر آن جا که شعور و ذوق و دانش با سرمایه کافی درهم آمیخته اند و سرمایه گذار فهیم به کمک هنرمند توانا آمده حاصل کار ماندگار بوده و دلچسب. آن ها که از کیمیایی توقع دارند یک بار دیگر خاطره خوش گوزن ها و سرب را زنده کند باید بدانند که در سینما کارگردان هرچه قدر هم زبده و کارآزموده باشد نمی تواند بی مدد سرمایه گذار درست و حسابی کار دلخواهش را پیش ببرد.
سرمایه گذاری که غایتش عکس گرفتن با فلان بازیگر و بهمان کارگردان است و یا به سودای سری در میان سرها درآوردن وارد سینما می شود چیزی جز وبال کارگردان نیست. حکایت آن ها که پول حرام و کثیفشان را می خواهند با سینما حلال و تمیز کنند که هیچ.
یک سرمایه گذار خوب فقط بانک پول نیست بلکه جزء مهمی از یک کل است. جزئی که در کنار دیگر اجزای مهم از کارگردان و بازیگر و فیلمبردار و دیگر عوامل فیلم می تواند به آن اثر روح و هویت ببخشد. با کارچاق کن و دلال و لمپنی که عشق فیلمسازی دارد نمی شود فیلم خوب ساخت. با تازه به دوران رسیده ای که فکر می کند با پول می توان شخصیت و پرستیژ و بزرگی را خرید نمی توان سرب و دندان مار ساخت. سرمایه گذار یک فیلم خوب باید شایسته همنشینی با سازنده اثر باشد.
قطعا آن کسی که به جای هزینه کردن برای فیلم های پرفروشی که جز ترویج بلاهت و ابتذال هیچ ارزش دیگری ندارند به سراغ کیمیایی می رود دغدغه ای قابل احترام دارد. از این حیث باید به همه آن ها که در این سال های سخت چنین کرده اند احترام گذاشت اما این را نیز نباید از یاد برد که بعضی از آن بزرگواران راه گم کرده و آدرس را اشتباهی آمده بودند.
من سرمایه گذار فیلم جدید آقای کیمیایی را نمی شناسم و فقط از روی اسامی آثاری که به نام او ثبت شده اند می توانم حدس بزنم بی گدار به آب نمی زند و برای نام و اعتبارش شان و منزلتی قائل است.
اما داستان فیلم جدید آقای کیمیایی را خوانده ام و می توانم به جرئت بگویم: اگر آن چه من خوانده ام از بلایای طبیعی و غیرطبیعی در امان بماند و بی کم و کاست و در شرایطی مناسب به تصویر کشیده شود کاری خواهد شد کارستان. آیا دوباره رویاهایمان بر پرده نقره ای جان می گیرند و خون و خاطره و خیابان در خیالمان زنده می شوند؟
بدون دیدگاه