به گزارش باکس افیس ایران: جماعتی حدودا ۱۰۰۰نفره که آمده بودند تا شاهد اجرایی دیگر از سری اجراهای حالا از شمارش انگشت در رفته اپرای حلاج باشند، با این نوای سنتی و با صدای پرواز همای داشتند به جای قونیه، همین جا در قلب تمدن تهران یعنی کاخ نیاوران از نزدیک سماع صوفیان را نظاره میکردند.
این یک شب دیگر بود از اجرای اپرای حلاج. قصه صوفی شهیر قرن دوم هجری ایران زمین، حسین منصور حلاج که فریاد «من خدا هستم» سر داد و علم مبارزه با خرافهپرستی خلفای بغداد و صوفیه برداشت.
از سال قبل بود که پسر گیلانی موسیقی ایران سعید جعفرزاده احمد سرگورابی که با نام هنری پرواز همای به شهرت رسیده پس از کارهای موفق یک دهه گذشتهاش تصمیم گرفت اپرایی بسازد براساس زندگی ادیبی که میگفت: «خدا در روستای ما کشاورز است» و با این گفتههایش دستانش را بریدند، بعد پاهایش را و بر دار آویختندش و بعد جسدش را سوزاندند اما نامش تا همیشه ماند در تاریخ این سرزمین.
اپرای حلاج از پارسال تا امسال در شهرهای مختلفی به نمایش درآمده. آنها از ایوان عطار سعدآباد اولین بار با گروه مستان خبرساز شدند و بعد در شیراز و تبریز روی صحنه رفتند.
کافی است کلیدواژه اپرای حلاج را جستوجو کنید تا روبرو شوید با خیل نظرات مثبت و منفی. از تمجیدهای عاشقانه تا هدیه کردن بخشهایی از ویدئوهای منتشر شده به هم دیگر.
از گشتن دنبال یار و پایه برای رفتن به تماشایش و از گلایههایی چون خوب نبودن صندلیها یا تاخیرها در شروع اجرا و البته از سایه اتهامی بزرگ که سال قبل کار را به شکایت از یک رسانه کشانده بود.
در همان سکانس اول ورود حلاج، همان ترانه اول نجواهایی شنیده میشد. آهنگی دشوار و فاصله زیاد از صحنه نمایش و موهایی که کاملا روی صورت خواننده را پوشانده. راستی خودش می خواند؟ همین چند روز قبل که خبر اجرای دوباره اپرای حلاج منتشر شد، علی مزینانی مدیر مسئول هفت صبح در توئیتی اشاره کرده بود به جنجالهای سال قبل و شکایت بیفرجامی که از روزنامهاش شد. پرسیده بود بروید ببینید امسال همای کامل میخواند؟
اتهام ساخت صدا و پلی بک را تقریبا همیشه به همه اجراهای این دستی زدهاند. از علیرضا افتخاری و حمید هیراد تا ابراهیم حامدی، همه به این متهم بودهاند که لب زدهاند و نوار جایشان خوانده است.
این بار آیا باید تمرکز کرد روی اینکه همای زنده میخواند یا نه؟
نه. این جماعت لبالب که بلیتها را با قیمتهایی از ۱۸۰هزار تومان تا ۸۰هزار تومان خریدهاند، بعید است برایشان یافتن پاسخ این پرسش خیلی اهمیتی داشته باشد.
آنها اینجایند تا بشنوند و ببینند و از ترکیب نوای نی، ریتم تار، نمایشخوانی و ترانههایی که همای میخواند لذت ببرند و حالی داشته باشند متفاوت از ساعتهای دیگر روز یا هر روزشان.
درست مثل جوانی که در تاریکی به رغم همه توصیههای پیش از آغاز نمایش برای حفظ آرامش و سکوت با اولین قدمهای همای بر روی صحنه فریاد میزند: «همای عاشقتم». برای او چه فرقی دارد که او بخواند یا لب بزند؟
که اگرچه در این موارد باید اصل را بر برائت گذاشت و بر صداقت که وقتی در ابتدای اپرا بلندگوهای محل اجرا اعلام میکند همه نواها و بازیها به صورت زنده اجرا میشوند، حتما همین است که میگویند و چه دلیلی دارد که کاری غیر از این کنند؟
آن هم در شبی این چنین زیبا، شب عید قربان، این سماع زیبا که همه حاضرین در محوطه کاخ را به وجد آورده و برای اجرایی که تقدیم شده به سیمین سینمای ایران، فاطمه معتمدآریا که در ردیف اول به تماشای این اجرای اپرای حلاج نشسته است.
بدون دیدگاه