سکانس‌ قورت دادن موادمخدر در «کارت پرواز» چطور ضبط شد؟

به گزارش باکس افیس ایران: یکی از سکانس‌های تاثیرگذار فیلم «کارت پرواز» وقتی است که بازیگر اصلی فیلم باید بسته‌های مواد مخدر قورت بدهد. ندا جبرائیلی که در این فیلم نقش یک بادی‌پَکِر را ایفا می‌کند در این سکانس واقعا بسته‌هایی شبیه بسته‌های موادمخدر قورت می‌دهد تا حس این صحنه برای مخاطب باورپذیر دربیاید.

فیلم «کارت پرواز» که این روزها در گروه «هنر و تجربه» در حال اکران است به موضوع بادی‌پَکری می‌پردازد. نوعی از قاچاق مواد مخدر که بدن انسان محل حمل مواد می‌شود. در ابتدای این فیلم ندا، کاراکتر اصلی فیلم قرار است برای اولین‌بار بسته‌های مواد مخدر را قورت بدهد و این سکانس به این دلیل که ندا جبرائیلی بازیگر آن واقعا بسته‌هایی را قورت می‌دهد، به شدت واقعی و باورپذیر از کار درآمده. اما شرح این سکانس از زبان بازیگر و کارگردان این فیلم.

ندا جبرائیلی درباره چالشی که در این صحنه با آن روبه‌رو شد می‌گوید: از اول با آقای رحمانی راجع به قورت دادن آن کیسه‌ها صحبت کرده بودیم که باید این کار را بکنم. من هم خیلی از کارهای این شکلی که فکر می‎کنم با کاری که در زندگی عادی‎ام دارم انجام می‎دهم، متفاوت است، خوشم می‎آید. برای همین بیشتر هیجان داشتم در عین حال که می‎ترسیدم نکند نشود و نتوانم.

حتی در سکانس این اتفاق وجود دارد که می‎خواهم یک بسته را قورت دهم و نمی‎توانم؛ آن نتوانستن مال خودم است که حالا اگر نشود چکار کنم؟ ولی باید هم بشود. چون هم ندای شخصیت فیلم باید این کار را بکند و هم من به عنوان بازیگر باید آن کار را بکنم. دفعه اولی هم هست که این کار را انجام می‎دهیم و نمی شود، ندارد. برای من کلا نمی‎شود، بی معنی است و باید بشود. برای همین آن لحظه و شرایطی که فراهم بود، خودش حس را می‎ساخت.

مهدی رحمانی کارگردان «کارت پرواز» هم که می‌گوید تنها چیزی که پیش از آغاز فیلمبرداری با بازیگران درباره‌اش توافق کرده بودیم همین قورت دادن این بسته‌ها بود، درباره ضبط این صحنه گفت: این پلان یکی از پلان‎هایی بود که اساسا حجم سختی و رنجش زیاد بود و فکر می‎کنم شاید یکی، دو بار اول کمی تعلل داشتیم ولی آنجا که دیگر ندا شروع به خوردن کرد، دیگر اجرا کردیم.

چون تمام نماها در یک برداشت گرفته شده و به جز یکبار که یک تغییر اندازه‎ای داشتیم و پلان بسته‎تری گرفتیم، کات نداشتیم. پلان سختی بود چون بیننده از همان اول منتظر است که کات دهید و بگوید که نخورد و الکی بود و من این را می‎دانستم که هر کاری بکنم بیننده تصور می‎کند که بازیگر نخورده و دارد بازی می‎کند. به همین دلیل دیگر دوربین را کاملا روبه روی ندا گذاشتم و بدون هیچ قطعی گرفتم تا بیننده مطمئن شود که خورده و گوشه لپش هم نگه نداشته.

آنقدر هم آن سکانس خوب شد و بازی خود ندا و مواجهه اش‎آنقدر با آن خوردن درونی بود که برای بیننده قابل باور بود. تعریفی که آن ندای بدبخت هم الان دارد همین کار را می‎کند توانست به ندا کمک کند تا با رنج آن همذات‎پنداری کند و این رنج وارد بازی‎اش شد. و آنقدر این صحنه بکر بود که خودش اجرا شد. یعنی وقتی ندا خورد دیگر چیزی نبود که بخواهیم تکرار کنیم. تکرار مال وقتی است که اکت ها درست جفت و جور نمی شود ولی به نظر من همه چیز در این رابطه خیلی خوب پیش رفت.خبرآنلاین


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند