به گزارش باکس افیس ایران: مصطفی زمانی ، چهره روز این ایام دنیای سینما است. زمانی ۱۴ سال پیش در چنین روزی به مخاطبان ایرانی معرفی شد و هماکنون نیز دو فیلم بدون قرار قبلی و روز ششم را به روی پرده دارد.
نام مصطفی زمانی، از سال ۸۲ به رسانهها راه پیدا کرد. رسانههایی که مدتها بود اعلام میکردند مرحوم فرجالله سلحشور به دنبال چهرهای جدید برای نقش حضرت یوسف (ع) است. اخباری که گواهی بودند بر رد شدن چندین هزار نفری که برای این نقش اعلام آمادگی کرده بودند و به دلایلی انتخاب نشدند. خیلیها منتظر بودند ببینند این جوان مازندرانی، دارای چه ویژگیهایی است که توانست پس از چند هزار نفر، اینچنین نظر سختپسند سلحشور را به هنر و البته سیمای خود جلب کند.
۷ تیر ۱۳۸۷؛ یعنی ۱۴ سال پیش در چنین روزی، نخستین رونمایی از مصطفی زمانی اتفاق افتاد. بازیگری که در نگاه نخست، طمانینه، پرنسیب و زبان بدن مناسبی از خود در ایفای این نقش نشان داد و هر چه که کار جلوتر رفت، توانست بیشتر به دل مخاطب بنشیند و راندمان خوبی از خود به جای بگذارد. در همان سال ۸۷، او در دومین تجربه کار حرفهای خود، بهعنوان بازیگر مهمان، حضور در پروژه عظیم در چشم باد مسعود جعفریجوزانی را تجربه کرد. ایفای این دو پروژه فاخر کافی بود تا به اندازه کافی دیده شود و از این رو، خیلی زود جذب سینما شد. زمانی در سال ۸۸، در ۳ فیلم آل، بدرود بغداد و کیفر، به ایفای نقش پرداخت.
اقبالی که در تلویزیون به سراغ زمانی آمده بود و سبب شد تا وی بهعنوان نخستین تجربههای بازیگری خود، ایستادن مقابل دوربین کارگردانانی چون فرجالله سلحشور و مسعود جعفریجوزانی را پشت سربگذارد، در سینما، نیز بهنوعی تکرار شد. این ۳ پروژه، از جهات مختلفی، برگ برنده خوبی برای زمانی محسوب میشد؛ فیلم کیفر، جدا از انکه فیلم شریف و خوبی از آب درآمد، برند حسن فتحی را در مقام کارگردان به خود میدید که همین سبب میشد تا به این پروژه به چشم عادی نگاه نشود. بدرود بغداد، یک پروژه با نگاه بینالمللی بود که مهدی نادری، در نخستین ساخته سینمای خود به سراغ آن رفته بود و بنا بر مناسبات سیاسی، مورد حمایت بسیاری قرار گرفت و هم در جشنواره فجر و هم در اکران عمومی، به خوبی دیده شد. آل هم یکی از برترین ساختههای بهرام بهرامیان تا امروز است که با توجه به روایت خاص آن و البته نام علی معلم در کسوت تهیهکننده، حسابی به چشم آمد و تا امروزه هم توانسته ماندگاری خود را حفظ کند.
زمانی، هم خیلی خوششانس بود و هم بسیار دقیق عمل کرد که در مسیر ساخت این ۳ فیلم مهم قرار گرفت و علیرغم ایفای نقش اول این فیلمها، آنقدر دقیق و درست انتخاب کرد که از میان دهها فیلمنامه ارائهشده به او در سالهای ۸۷ و ۸۸، به این آثار رسید.
با این شروع طوفانی در سینما و تلویزیون، زمانی دیگر روی ریل افتاد و انتخاب اول بسیاری از کارگردانانی بود که حالا میخواستند با ورود یک جوان به سینما، از ظرفیتهای بازی او در فیلمشان بهره ببرند. به همین دلیل، در سال ۸۹، کارنامه او از بابت همکاری با کارگردانان موجه، سنگینتر شد. او در این سال، در پریناز بهرام بهرامیان، قصه پریا فریدون جیرانی، یک عاشقانه ساده سامان مقدم و بوی گندم محمدرضا خاکی به ایفاینقش پرداخت و عهدهدار نقشی افتخاری در سوت پایان نیکی کریمی شد.
زمانی در آن سالها، بازیگر محبوب سینمای دولتی و بخش خصوصی بود و تجربه بازی در هر دو سبک فیلمسازی را از سر گذراند. ضمن اینکه از قدرت تمییز خوبی برخوردار بود و فیلمنامهها را فارغ از نام کارگردانانشان، بررسی میکرد. به همین دلیل است که کارنامه او از آغاز تا به امروز، یا شامل فیلمهای کارگردانان جریانسازی چون مسعود جعفریجوزانی، فریدون جیرانی، حسن فتحی و سامان مقدم است و یا مشتمل بر فیلمهایی است که اگرچه کارگردان بزرگی ندارند، اما نتیجه نهایی کار، مطلوب شده و توانسته تاحدودی ماندگار شوند.
ویژگی ستودنی بازی زمانی، درگیری حسی او با نقش است. نه آن میزانی سخت با آن روبرو میشود که به بیرونزدگی غلوآمیز بیانجامد و نه با ولنگاری با آن مواجه میشود. در اندازه استانداردی با نقش زندگی میکند و همین میزان درگیری، نقشهای او را باورپذیرتر و روند درام را دلنشینتر میکند. این ویژگی خوب، از نخستین کارها با زمانی بوده و همچنان نیز بهعنوان یکی از شاخصههای اجرایی بازی او مطرح است.
چنین چارچوبی سبب شد تا کارنامه او، وزن قابل اعتنایی به لحاظ تعداد فیلمهای خوب داشته باشد. علاوه بر فیلمهایی که عنوان شد، آثاری چون ملکه، جیببر خیابان جنوبی، خط ویژه و تیکآف، ازجمله آثار شاخص کارنامه او محسوب میشوند. البته که استفاده از چنین فرمولی برای سریال شهرزاد نیز به خوبی جواب داد تا زمانی، علاوه بر سینما و تلویزیون، یک نقش ماندگار را نیز در شبکه نمایش خانگی تجربه کند.
او این روزها، ۲ فیلم متفاوت را به روی پرده دارد؛ عاشقانه بدون قرار قبلی که حیات نوینی برای آثاری با انگارههای اعتقادی و مذهبی محسوب میشود و روز ششم که یک فیلم اجتماعی انتقادی است. انتخاب این ۲ فیلم که جزو آخرین بازیهای زمانی محسوب میشود، نشان میدهد که یک پروژه باید دارای یک ویژگی منحصری باشد تا وی حاضر به بازی در آن شود. خصیصهای حرفهای که سبب ممتاز ماندن زمانی تا به امروز شده است و میتواند ضمانت اجرایی بسیار خوبی برای ماندگاری او طی سالیان دیگر نیز باشد.
البته که سوپاپ اطمینان چنین ضمانتی، دوری آگاهانه از حاشیههایی است که نتوانسته طی ۱۴ سال اخیر، کوچکترین خدشهای بر فعالیتهای حرفهای زمانی وارد کند. بازیگر باهوش چشم رنگی که اگرچه میتوانست مسیر سینمایی خود را به سمت سینمای بدنه و آثار تجاریتری متمایل کند، اما با درایتی مثالزدنی، تنها به فیلمنامه و اثرگذاری اثر نگاه کرد و توانست چنین کارنامه قابل دفاعی را از خود به یادگار بگذارد.
بدون دیدگاه