محمدعلی باشه‌آهنگر

دلنوشته محمدعلی باشه‌آهنگر برای «افسانه بناسان»

به گزارش باکس افیس ایران: محمدعلی باشه‌آهنگر کارگردان سینما به مناسبت اکران «افسانه بناسان» در گروه «هنر و تجربه» دلنوشته‌ای منتشر کرد.

محمدعلی باشه‌آهنگر کارگردان سینما که امسال در چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر فیلم سینمایی «سینمامتروپل» را داشت، به مناسبت اکران «افسانه بناسان» در گروه «هنر و تجربه» دلنوشته‌ای منتشر کرد.

در این دلنوشته آمده است:

«۲۵ بهمن‌ فیلم «افسانه بناسان» را در سالن عمومی کتابخانه پارک‌شهر تهران دیدم.

نمایش فیلم به دعوت تنها موزه صلح در ایران و خاورمیانه و مدیران بی ادعایش بود. وقتی وارد سالن شدم با مهمانان ارجمندی روبه‌رو شدم که عزیزترین آنها دکتر شیروکو تسویا بود. جالب‌تر آنکه یکی از ضلع‌های مثلثی فیلم هم بود.

وی سال‌ها برای پاسداشت صلح جهانی و مبارزه با تولید بمب‌های شیمیایی و هسته‌ای تلاش کرده است اما ضلع دیگر این نکوداشت به پروفسور گرهارد فرای لینگر اختصاص داشت. او را جانبازان شیمیایی ایران بهتر از همه می‌شناسند. کاش خودش زنده بود و بار دیگر به ایران می‌آمد. این دکتر ارجمند اتریشی که خود قربانی جنگ بین‌الملل دوم بود و سال‌ها برای مبارزه با تولید و استفاده از بمب‌های شیمیایی و هسته‌ای زحمت کشیده بود مهمترین تأثیر را بر بهبود و درمان زخم‌های شیمیایی جانبازان شیمیایی ایران گذاشت و در جهان نامی پرآوازه دارد.

اما ضلع دیگر این مثلث در این فیلم به هنرمند عزیز پرویز خان پرستویی می‌پردازد. او که سال‌هاست در پرده گمنامی، به محروم‌ترین نقاط کشور می‌رود و به آسیب‌پذیرترین مردم دردمند کشور کمک‌رسانی می‌کند. فارغ از این، من با تصاویری جادویی از تلاش حبیب احمدزاده روبه‌رو شدم. حبیب خودش یک رسانه کامل است. می‌داند کجا و کی در بزنگاه‌ها حاضر شود و تأثیرگذار باشد.

تصاویری از چهارگوشه جهان با متنی مفرح و خلوصی انکارناپذیر و سخت از آن تدوینی هوشمندانه و استفاده از تصاویری زیبا، ویرانی اخلاق انسانی در میان تولیدکنندگان و صادرکنندگان بمب‌های شیمیایی را به نمایش می‌گذارد.

اما شاید مهمترین حرف فیلم «افسانه بناسان» که اتفاقاً افسانه نبوده و کاملاً واقعی است به معرفی آدم‌هایی مثل دکتر فرای لینگر و تسویای مهربان و پرویز دوست‌داشتنی اختصاص می‌یابد که با مهر بی‌پایان خود تنها مرهم این زخم‌ها در دوران کنونی است. دیدن این فیلم و دریافت پژوهش ده ساله آن لذتی دارد که گاه با اشک و گاه با لبخند به این فوریت نصیب سینمای مستند داستانی ما نمی‌شود.»


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند