سریال

پاس کاری «شبکه نمایش خانگی» میان ارشاد و تلویزیون!

به گزارش باکس افیس ایران: محتوای سریال‌های شبکه نمایش خانگی هر روز افسارگسیخته‌تر از قبل به عبور از خط قرمزها می‌پردازد و این در حالی است که نظارت بر محتوای سریال هایی که در شبکه نمایش خانگی تولید می شوند، میان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صداوسیما در حال پاس کاری است.

پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران، تغییر ماهیت محتوای تولیدات سینمایی و تلویزیونی ایران را می توان از بزرگترین رویدادهایی دانست که خانواده های ایرانی از آن استقبال کردند. حتما هنوز افراد بسیاری به یاد دارند که تا پیش از انقلاب، داشتن تلویزیون در خیلی از خانه ها ممنوع بود و هرکسی هم به سینما نمی رفت! دلیل آن هم روشن بود. فساد و برهنگی که در تلویزیون و سینما موج می زد، مانع بسیار مهم و جدی برای خانواده ها تلقی می شد. بسیاری به خاطر همین محتواهای ضد اخلاقی و خانوادگی خود را از داشتن تلویزیون محروم کرده بودند و معتقد بودند برنامه های تلویزیون را نمی توان در کنار اعضاء خانواده تماشا کرد.

اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برچیده شدن فساد، برنامه های تلویزیون هم سر و شکل تازه ای پیدا کردند و فیلمسازان هم توجه به محتوا و ساخت آثار فاخر بدون بهره وری از فساد را در دستور کار خود قرار دادند. حالا اهالی خانواده به راحتی کنار هم تلویزیون نگاه می کردند و پیگیر فیلم ها و سریال ها بودند.

موضوعات ساختارشکنانه در دستور کار

اما این روند کم کم دستخوش تغییر شد. کم کم این ماجرا البته نه به شکل فیلمفارسی های قبل از انقلاب اما به صورت جدیدی در فیلم های سینمایی نمود پیدا کرد. پرداختن سربسته به موضوعات ساختارشکنانه در دستور کار برخی فیلمسازان قرار گرفت. پس از آن برخی آزادی ها و بی قیدی ها به آن اضافه شد و کم کم در اوایل دهه ۹۰ کار به جایی رسید که بیشتر فیلم های جشنواره فجر با موضوع خیانت به نمایش درآمدند. موضوعی که از چشم رسانه ها دور نماند و در گزارش ها و مطالب مختلف به آن پرداخته شد. در حالی که آب رفته دیگر به جوی بازنگشت و همین رویه در سالهای بعدی هم با شیب مختلف ادامه داشت.

در ادامه و با گسترش رسانه های جمعی، پای شبکه نمایش خانگی هم به میدان ساخت و پخش فیلم و سریال باز شد. البته این فضا در ابتدای راه خیلی مورد استقبال فیلمسازان قرار نگرفت و بیشتر محفلی بود برای توزیع پس از اکران فیلم های سینمایی و انیمیشن های ویژه کودکان. در کنار آن هم برخی کارگردان های درجه چندم، فیلم های بی کیفیت ۹۰ دقیقه ای خود را در این میان عرضه می کردند.

آثار بفروشی که بنای ویرانی خانواده ایرانی را نهادند

این رویه ادامه داشت تا اینکه ناگهان سر و کله چهره ها پیدا شد و افرادی نظیر مهران مدیری، حسن فتحی و … پا به میدان گذاشتند و بازار شبکه نمایش خانگی را گرم کردند. بازاری که هم از شیوه سریال سازی و تلویزیونی بهره می برد و هم از سختگیری های تلویزیون در آن خبری نبود و سازندگان به راحتی می توانستند هرطور که دوست دارند آثار خود را عرضه کنند.

رشد قارچ گونه سریال های شبکه نمایش خانگی که صرفا آثاری «بفروش» بودند، منجر شد تا بسیاری از استانداردهای فرهنگی و خطوط قرمز کنار گذاشته شوند. سریالی ضد ارزش و خانواده ای که آسیب های بسیاری به خانواده های ایرانی زدند و بنای ویرانی بنیان خانواده را نهادند!

زرق و برقی که چشم‌ها را می زند

همان اول کار، سریالها با زرق و برق آمدند. ملودرامهای عاشقانه ای که زرق و برقشان چشم ها را می‌زد. آدمهای بی خیال و بی دغدغه ای که انگار متعلق به این جامعه نبودند و آمده بودند تا شکل و شمایل ما را هم عوض کنند!

«شهرزاد» یکی از همین آثاری بود که آمده بود به ما نشان بدهد زندگی در اواخر دهه ۲۰ و اوایل دهه ۳۰ نه تنها بد نبوده، بلکه مردم در رفاهی مثال زدنی زندگی می کرده اند و عمارت های حیرت انگیز با ماشین های روز دنیا را در اختیار داشته اند.

درحالی که پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی درباره زندگی واقعی مردم در همان برهه از تاریخ آورده است که: میراث سلطنت رضاخان برای مردم ایران در دهه ۲۰ فقر و تنگدستی بود. قحطی‌ نان و گرسنگی عمومی نشان از وضع تأسف‌بار معیشت مردم در آغاز این دهه دارد؛ در این دهه روستاها در وضع بد معیشتی به سر می‌بردند. اوضاع شهرها هم تعریف چندانی نداشت؛ مردم در کمبود بهداشت، آب آشامیدنی و مایحتاج اولیه زندگی، روزگاری سختی پشت سر می‌گذاشتند. به گفته ثریا اسفندیاری، همسر دوم شاه، در سال‌ پایانی دهه ۲۰ در محلات تهران، مردها و زن‌ها و بچه‌های فلج و ناقص‌العضو نیمه‌عریان در جست‌وجوی یک تکه نان خشک، سرگردان بودند…

کار به «شهرزاد» ختم نشد و پس از آن سریالهای دیگر در جامعه امروز هم همان راه را رفتند. قصه هایی که در خانه های لاکچری تهران می‌گذرند. زندگی اشرافی که تجمل‌گرایی، زندگی شبه‌اشرافی، تازه به دوران رسیدگی، واسطه‌گری و دلال‌بازی، فریبکاری، نیرنگ و خیانت را به راحتی به تصویر می کشند و کسی هم کاری به آنها ندارد.

قصه «دل» شاید بیشترین اعتراضات را با خود همراه کرد. داستانی بی فراز و فرود و تک خطی که تنها روایتگر زندگی اشرافی خانواده هایی است که سبک زندگی آنها ربطی به زندگی ۹۹ درصد مردم ایران ندارد!

در کنار آن «همگناه» هم از همین شیوه بهره برده و ماشین های آخرین مدل، شرکت و تجمل در آن خودنمایی می کند. ناگفته نماند که «مانکن»، «ممنوعه»، «عاشقانه»، «هیولا»، «نهنگ آبی»، «رقص روی شیشه» و «کرگدن» نیز از جمله سریالهایی بودند که با همین فرمول ساخته شدند.

نکته جالب توجه در همه این سریال ها این است که در همه آنها زندگی ایرانی ها، زندگی هایی مدرن و برگرفته از غربی ها تصویر شده که انگار خیلی علاقه ای هم به زندگی ایرانی ندارند و البته در همه این آثار هیچ ردپایی از مذهب، دین و سبک زندگی دینی وجود ندارد!

از ترویج خیانت تا هم‌خوابگی‌های یک شبه و عشق مثلثی

روابط آزاد و خارج از شرع موضوع گل درشت دیگری است که این روزها حضور چشمگیر و پررنگی در تولیدات شبکه نمایش خانگی دارد. روابطی که خانواده به مفهوم پدر و مادر در آن جایی ندارند و فرزندان هر رابطه ای را تجربه می کنند. اصلا بعضی وقتها پدر و مادرها خود افرادی هستند که مشغول خیانت هستند و این روابط به راحتی به تصویر کشیده می شود.

یکی از این سریال ها که در زمان توزیع با واکنش های تندی از سوی خانواده ها مواجه شد، «ممنوعه» بود. در اوایل قسمت یکم این سریال، چند دختر و پسر جوان را می‌بینیم که در ویلایی در شمال کشور مشغول بازی هستند؛ ورق‌های بازی بین افراد پخش می‌شود و حاکم باید حکم کند که برای هرکس چه اتفاقی بیافتد، در این بخش حاکم که پسری از اعضای گروه است حکم می کند شماره ۳ و ۵ باید امشب باهم باشند و رابطه جنسی برقرار کنند. با موافقت اکثریت اعضای گروه، بازی اجرا می شود و دختر و پسری برای اجرای این حکم انتخاب می شوند!

استفاده علنی کوکائین مقابل دوربین و معرفی یک گروه مختلط از دختران و پسران که با روشی شبیه «کارتی پارتی»، پارتنر جنسی خود را انتخاب می‌کنند، از نشانه‌های نمایشی ممنوعی بود که در این سریال استفاده شد.

اما نقطه اوج این مثلث را شاید بتوان در سریال شهرزاد جستجو کرد. جایی که شهرزاد بین قباد و فرهاد گیر افتاده بود و هربار بخشی از عمرش را با عشق به دیگری سپری می کرد و در کنار آن مخاطب مدام شاهد مشروب خوردن قباد و مستی های او بود. حتی شخصیت های فرودست این جامعه هم از این بدمستی ها در امان نبودند و عیش و نوش پای ثابت زندگی آنها بود. سیگار کشیدن هم برای زنان و هم برای مردان نیز از جمله مقوله های دیگری است که تلاش بسیاری برای عادی سازی آن انجام شده است.

در ادامه این مثلث ها می توان به «رقص روی شیشه» روایتی از یک مثل عشقی عجیب را برای مخاطبانش بیان کرد. مثلث‌های عشقی شبکه نمایش خانگی حتی دست از سر متاهل ها هم بر نمی دارند. از «ممنوعه» که قصه عشق «برکه» مجرد به «سامی» همسر «ترانه» بود تا «رقص روی شیشه» که ماجرای تلاش همه‌جانبه «ادریس» برای رسیدن به «رعنا» همسر «یغما» را نمایش می‌داد.

«نهنگ آبی» و «کرگدن» هم ۲ سریال دیگر بودند که با همین شمایل و با چاشنی خشونت، مافیا و قصه نافرجام مخاطب را گیج و گنگ رها کردند.

یکی دیگر از سریال‌هایی که از قافله عشق های مثلثی عقب نماند، سریال «مانکن» به کارگردانی حسین سهیلی زاده بود. «مانکن»درباره قصه عاشقانه کاوه و همتا است که هر دو از طبقه محروم جامعه هستند و مشکلات مالی و اقتصادی مانع زندگی عاشقانه آنها میشود و ناگهان سر و کله کتی برای تکمیل ضلع سوم این عشق پیدا می شود. این سریال با ادغام عشق، خیانت و مافیا تلاش کرد مخاطب را به نفع خود پای شبکه نمایش خانگی بنشاند.

حالا هم در سریال «دل» این ماجرا به شکل اسفناکی روایت می شود. از یک سو مثلث عشقی میان رستا، آرش و رابی و از سوی دیگر مثلث عشقی آوا، رستا، آرش. البته آش این سریال تا حدی شور است که در دل همین مثلث ها، مثلث عشقی آرش، نکیسا و رستا هم وجود دارد. در کنار آن پدر آرش هم دستی بر آتش دارد و مثلث عشقی میان او، مرسده و فاراب هم بخش دیگری از این قصه است!
در «همگناه» هم داستان مانند قبلی ها کپی شده از روی سریال های ترکیه ای است. فریبرز با بازی پرویز پرستویی سرهنگی است که در کنار تعهدات کاری خود، در جستجوری همسری می گردد که او را رها کرده و حالا فریبرز که همسر دیگری اختیار کرده، همچنان به دنبال عشق گمشده و فرزندش می گردد.

از طرف دیگر فرهاد با بازی مهدی پاکدل در یک ضلع از سه ضلع مثلثی متشکل از خود، هدیه و لیدا قرار گرفته است.از سوی دیگر سارا نامزدی به نام حامد دارد که در همان ابتدا با دیدن پیمان، او را رها می کند و در ادامه دل به پیمان می‌بندد.دروغ نیکی به نامزدش امین و زندگی پنهانی آرمان با زیبا از جمله دیگر ماجراهایی است که در دل همگناه می گذرد.

سوءاستفاده از ترنس ها و قصه پرتکرار تجاوز!

در کنار قصه های سطحی که در شبکه نمایش خانگی روایت می شود، استفاده ابزاری از برخی قصه ها، بیشتر از سایرین به چشم می آید. به عنوان مثال دختری که مورد تجاوز قرار گرفته و مشکلات اجتماعی که به طبع آن برای دختر روی می دهد، از جمله داستان های نخ نمایی است که در بیشتر سریال ها از آن استفاده می شود.

یا حضور یک شخصیت ترنس در قصه نیز از جمله مواردی است که این روزها بیشتر از قبل به چشم می آید. به عنوان مثال نیما شعبان نژاد در «ممنوعه» نقش مردی را داشت که دوست داشت زن باشد، و یا در «همگناه» شاهد حضور شخصیتی به نام «سیما» هستیم که دوست دارد مرد باشد.

روایت و پرداختن به موضوعات این چنینی در شبکه نمایش خانگی به شرطی که درست و به جا باشد، می تواند یک سریال را به اثری اجتماعی تبدیل کند که دست کم آگاهی دهی و آموزش صحیح را برای خانواده های درگیر به ارمغان آورد، اما متاسفانه روایت های نصفه و نیمه از چنین موضوعاتی نه تنها مشکلی را حل نمی کند، بلکه قصه ابتری است که حواشی را نسبت به این معضلات بیشتر می کند.

**محتوایی که هیچکس گردن نمی گیرد!

آنچه که در این مطلب به آن پرداخته شد، قصه پرغصه ای است که سر درازی دارد و تنها کسانی که از آن ضرر می کنند، خانواده هایی هستند که باید هزینه کنند تا شاهد قصه هایی باشند که متعلق به آنها نیست.

در حقیقت این روزها به نظر می رسد شبکه نمایش خانگی هیچ متولی که بر محتوای آن نظارت کند، ندارد. نه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی حساسیتی نسبت به محتوا دارد و نه هیچ نهاد دیگری. در حقیقت در حال حاضر مجوز تولید و توزیع آثار شبکه نمایش خانگی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر می شود و این آثار در پلتفرمهای وی او دی که زیر مجموعه سازمان صداوسیما هستند به نمایش در می آیند!

هرچند که گفته می شود بناست صدور مجوز های شبکه نمایش خانگی نیز به زیرمجموعه سازمان صداوسیما منتقل شود، اما از این سازمان هم تا به حال هیچ خبر رسمی در این باره منتشر نشده و مشخص نیست چه نهاد، سازمان یا ارگانی وظیفه این انتقال را برعهده دارد.

اما در این میان سوال بعدی این است که اگر بناست نظارت بر تولید و محتوای شبکه نمایش خانگی به سازمان صداوسیما سپرده شود، کدام بخش عهده دار این ماجرا خواهد بود؟ برخی از معاونت سیما و برخی از مرکز سیمافیلم به عنوان متولیان نظارت بر شبکه نمایش خانگی نام می برند اما برخی هم معتقدند «ساترا» در نهایت عهده دار این موضوع خواهد بود.

«ساترا» کجاست؟

در حقیقت «ساترا» نام مخفف «سازمان تنظیم مقررات صوت و تصویر فراگیر» است که به منظور تحقق مصالح و منافع عمومی در سپهر خدمات رسانه ای صوتی – تصویری فراگیر و با هدف سامان دهی و تنظیم خدمات مذکور در فضای مجازی، تضمین پایداری و توسعه صنعت صوت و تصویر فراگیر ملی، توسعه خود تنظیم گری و هم تنظیم گری، و تمهید نقش آفرینی اثربخش و مطلوب آحاد مردم، کسب و کارها و نهادها در زنجیره ارزش این صنعت بنیان نهاده شده و در این راستا اقدام به قاعده گذاری و تدوین مقررات، توسعه و سامان دهی زیست بوم کسب و کار و نوآوری، شبکه سازی میان نهادهای اجتماعی و افزایش سواد رسانه ای کاربران، اعتبار بخشی و ارزیابی محتوا و خدمات، مدیریت مالکیت فکری، حکمیت و معاضدت حقوقی، توسعه و استانداردسازی زیرساخت های فنی نوین و آینده نگری تحولات سریع فناورانه این عرصه و پایش و نظارت راهبردی بر فضای رسانه های فراگیر صوتی- تصویری دارد.

همچنین ساترا به دنبال آن است که با تحقق ماموریت خود موجب ارتقاء سلامت و کیفیت خدمات رسانه ای صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی، تقویت این عرصه و حضور در رقابت های جهانی، حفاظت از مرزهای رسانه ای کشور و کاهش آسیب پذیری جامعه در مقابل هجمه های بیگانگان، جلوگیری از انحصار و تضمین رقابت سالم شود.

چارچوب و مبنای حقوقی

ساترا مستند به ماده ۷ قانون اساسنامه صداوسیما و همچنین نظریه تفسیری شورای نگهبان بر اصول چهل و چهارم و یکصد و هفتاد و پنجم قانون اساسی شکل گرفته که تحت حوزه مسئولیتی سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران مسئولیت اجرای ماموریت جدید حکمراناه موضوع ابلاغیه رهبر معظم انقلاب در شهریور سال ۹۴ مبنی بر مسئولیت انحصاری در حوزه تنظیم مقررات، صدور مجوز و نظارت بر صوت و تصویر فراگیر را بر عهده دارد و در همین راستا فعالیت ها و ارائه خدمات صوت و تصویر فراگیر نیازمند کسب تائیدیه این سازمان است و باید در قالب نظام مجوزدهی خدمات مجاز به کاربران ارائه شود.

این الزام در قالب شق هشتم قسمت «و» فهرست مصادیق مجرمانه موضوع ماده ۲۱ قانون جرایم رایانه ای، تصریح و مورد مطالبه دادستانی نیز قرار گرفته است.

گستره تنظیم گری ساترا

هر فعالیتی که صوت یا تصاویر متحرک یا داده های همراه با آن را از طریق شبکه های ارتباط الکترونیک دارای قابلیت انتشار برای عموم، با رعایت تمامی شروط را منتشر کند، صوت و تصویر فراگیر است و در گستره تحت تنظیم ساترا قرار دارد. این شروط عبارتند از: در محدوده صلاحیت قضایی جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد، انتشار همراه با مسئولیت ویرایشی محتوا باشد، هدف خدمت انتشار صوت و تصویر باشد. (خدمتی موثر است که مصداق کسب و کار بوده و انجام آن متضمن منفعت باشد یا محتوای انتشار یافته در خدمت به شکل حرفه ای تولید شده یا محتوا به صورت مستمر و مداوم در خدمت منتشر شود.)

سیاست های کلان

توسعه و پایداری صنعت صوت و تصویر فراگیر ملی و بومی به منظور حفاظت از مرزهای حاکمیت رسانه ای کشور، ارتقاء سطح آگاهی و سواد رسانه ای کاربران فضای مجازی کشور، بسترسازی جهت توسعه محتوا و خدمات صوتی-تصویری پاک، با کیفیت، متنوع و بومی در زیست بوم فضای مجازی کشور، زمینه سازی همگرایی نهادی و توسعه ساز و کارهای مشارکتی مبتنی بر نظام های خود تنظیم گری و هم تنظیم گری، جلوگیری از شکل گیری انحصار و توسعه رقابت در میان ارائه دهندگان خدمات صوت و تصویر فراگیر، حمایت و حفاظت از حقوق، حریم و اطلاعات خصوص کاربران، حمایت و صیانت از حقوق تولیدکنندگان و ارائه دهندگان خدمات در زیست بوم صوت و تصویر فراگیر کشور، افزایش سهم مصرف محتوای داخلی نسبت به ترافیک بین الملل و توسعه نظام پایش و نظارت مردمی در حوزه صوت و تصویر از جمله سیاست های کلان ساترا به شمار می رود.

حوزه های تنظیم گری ساترا

ساترا که مناقشه بر سر حضورش در تولید و توزیع محتوای شبکه نمایش خانگی این روزها مباحث مختلفی برا به همراه داشته، در حوزه های حریم خصوصی و صیانت از داده ها، حقوق مالکیت فکری، محتوا، مالکیت و تکثر، حقوق مصرف کننده، رقابت و ارتباطات تجاری فعالیت می کند.
در حقیقت طبق بررسی حوزه های تنظیم گری ساترا این موضوع کاملا مشهود است که مالکیت فکری و محتوا که این روزها زیر ذره بین قرار گرفته، با ساتراست و حال باید دید که چه زمانی این مسئولیت به طور کامل به این سازمان واگذار خواهد شد؟


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند