به گزارش باکس افیس ایران: شبکه نمایش خانگی این روزها بخوبی توانسته جایگاه خودش را در لیست مطلوب علاقه مندان تثبیت کند. هر چند همچنان دانلودهای غیرقانونی باگ مهم این حوزه از حیث لطمه به برگشت پذیری سرمایه محسوب می شوند، اما سریال سازان و سینماگران به کار در این حوزه تمایل خاصی نشان می دهند.
ممیزی بشدت کمتر و تساهل در پرداختن به سوژه های متنوع و تصویر مناسباتی که در تلویزیون امکان نمایش آنها نیست، شبکه نمایش خانگی را بدل به بستر نسبتاً ایده آلی کرده است. خصوصاً آنکه تلویزیون دست کم در بخش سریال سازی امروز در غیاب مهره های کلیدی اش به نظر در حال احتضار است.
«مانکن» تازه ترین محصول این شبکه از دیروز توزیع شد. سریالی که اگرچه باید رقابت دشواری را با «هیولا» طی کند، اما در عین حال سوژه غیر کمدی و عاشقانه آن می تواند برگ برنده اش باشد. ضمن اینکه بی تردید با نمونه های موفق قبلی از جمله «ممنوعه» و «عاشقانه» و حتی چه بسا «شهرزاد» مقایسه خواهد شد. آنچه می آید، بررسی اجمالی و چند خطی قسمت اول سریال از نگاه انتقادی است.
۱- حسین سهیلی زاده چند سالی است در تلویزیون حرف مهمی برای گفتن ندارد. حتی پربیننده ترین سریال های او هم بدون تعارف، تولیداتی معمولی و عامه پسند بوده اند. با این حال او بلد است چگونه سریالی بسازد که بینندگان خودش را داشته باشد. «ترانه مادری»، «دلنوازان»، «فاصلهها» و «آوای باران» در کارنامه پرحجم سهیلی زاده را می توان جزو پربیننده ترین ها قلمداد کرد. با این حال این کارگردان هرگز جایی در صدر جریان سریال های خوش ساخت نداشته و این اواخر هم که با «مرز خوشبختی» و «هست و نیست» در سال ۹۶، پسرفتی اساسی را تجربه کرد. او در «مانکن»، طبیعتاً و همانطور که انتظار می رفت، به سبک خود وفادار مانده. میزانسن های ایستا و کسالت بار، ریتم کند و هدایت سطحی بازیگران به رغم رنگ و لعاب متفاوت، همچنان آزار دهنده هستند. ناتوانی و عدم باورپذیری در طراحی سکانس اول و هم آمیزی برداشت با کروماکی، امتیاز منفی بزرگی برای کارگردان و بخش فنی است.
۲- تأکید روی رابطه عاشقانه کاوه (امیرحسین آرمان) و همتا (نازنین بیاتی) به دلیل عدم پیش زمینه در ذهن تماشاگر و انتظار از او برای اعتنا به این مسئله و جلب حس دلسوزی اش نسبت به کاراکترها بی نتیجه است. در قسمت اول بیش از یک ربع اول به دیالوگهای این دو می گذرد که برای بیننده اهمیتی ندارد، چون هنوز هیچیک را نمی شناسد. ضمن اینکه پخش کلیپ در همین ۱۵ دقیقه اول که تازه صدای فرزاد فرزین روی تیتراژ ابتدایی شنیده شده و با تصاویری کوتاه از خاطرات کاوه و همتا، غیر موجه می نماید. بویژه آنکه شناخت لازم نسبت به آندو هنوز صورت نگرفته و طبعاً این فضا سازی بی مورد است.
۳- بازیگران گویی با یکدیگر خوب هماهنگ نشده اند و پارتنرهای جذابی نیستند. ضمن اینکه انگار در درک صحیح نقش و کارکرد شخصیت درست توجیه و متقاعد نشده اند. الهام پاوه نژاد در میانه ارائه نقش زنی از طبقه ضعیف و متوسط سردرگم است و آرمان با ترفند بازی در سکوت و صورتی بی حالت، گویی درصدد است خلا احتمالی فیلمنامه یا شناخت ناقصش از شخصیت را بپوشاند.
۴- «مانکن» به طرز مشخصی به جای تجربه گرایی و شانس آزمایی، سعی داشته با توجه به مقدورات مالی اش تا حد ممکن و تا حدودی از روی دست بقیه رقبا در این حوزه تقلید کند. امیرحسین آرمان را از «ممنوعه»، نازنین بیاتی را از «گلشیفته» و فرزاد فرزین را از «عاشقانه» وام گرفته و تنها برگ های برنده اش در کستینگ، مریلا زارعی و محمدرضا فروتن هستند که باید دید چقدر در دل داستان جای خود را می یابند و با قصه چفت می شوند.
۵- بابک کایدان با انتخاب سوژه تابوی «شوگر ماما» به عنوان تمی کار نشده و جذاب که ملتهب هم به نظر می رسد، قدم اول را خوب برداشته؛ با این حال کلیت قسمت اول کم شبیه به فضای فیلم های سفارسی نبود. صاحبخانه عنق و معترض و پسری که به هواخواهی مادرش درمی آید، زنی تنها و مرفه و مرموز که در عین فم فتالی خود در رأس قدرت و تمکن مالی قرار دارد و هوسران دیده می شود، پسر و دختر جوانی که مانعی بر سر راه ازدواجشان می بینند، ناپدری معتاد و مادر مظلوم و الی آخر… . با این وجود کایدان معمولاً قصه هایش را بدون سکته تعریف می کند و باید دید از این سوژه حساس در ادامه چه تدارک دیدهو چطور با ممیزی های معمول کنار آمده.بانی فیلم
بدون دیدگاه