مصاحبه با محمد علی حدت؛ آقای پوستر

سینمای قبل از انقلاب مشخصه های بسیاری دارد. سینمایی که گاهی اوقات به آن لقب فیلم فارسی می دهند و گاهی اوقات آن را جریان ساز می دانند. در کنار شمایل افرادی مانند بهروز وثوقی و محمدعلی فردین و ایرج قادری و دیگران، این سینما نمادهای دیگری نیز دارد. از جمله پوستر و پلاکاردهای معرفی فیلم ها. پوسترهایی که هنوز و پس از گذشت ۵ دهه برای ذهن مخاطب ایرانی آشنا است و آن را به عنوان خاطره ای جمعی به خاطر دارد.محمد علی حدت را باید آقای پوستر سینمای ایران بنامیم. هنرمندی که در طول دوران فعالیت حرفه ای خود بیش از ۶۰۰ پوستر فیلم طراحی کرده و نامش در پای خاطره انگیز ترین آثار سینمای ایران به چشم می خورد. حدت متولد سال ۱۳۳۷ است و اکنون در اصفهان سکونت دارد.
او در مورد چگونگی ورود ش به سینما می گوید:
« من از کودکی به سینما علاقه داشتم. از طرفی عاشق نقاشی هم بودم. در سینما تابستانه یزد که متعلق به عمویم بود به تماشای فیلم ها می نشستم و در کنار آن غرق در پوسترهای فیلم می شدم. هم پوستر فیلم های ایرانی و هم پوستر فیلم های خارجی. این علاقه ادامه داشت تا زمانی که به خدمت سربازی رفتم. در آنجا از طریق دوستی به آقای محمد کریم ارباب معرفی شدم. تهیه کننده سینما. آنطور شد که از مهر ماه سال ۱۳۴۹ به تهران آمدم.آقای ارباب به من پیشنهاد داد برای فیلم هایی که آماده داشت پوستر طراحی کنم ولی من هنوز هیچ آشنایی با کار نداشتم و به شدت مضطرب شدم. او که دستپاچگی من را دید تصمیم گرفت من را به آقای مسعودی مسئول خانه آگهی ایران معرفی کند. اواسط بهمن ماه آن سال بود که کار بر روی طراحی پوستر فیلم را شروع کردم.»
او در مورد آغاز به کارش‌اینطور توضیح می دهد:
« کم کم سینمایی ها با کار من آشنا شدند.آن سال ها برخی می گفتند کارهای من بازاری است و مردم پسند است. ولی مگر ما برای غیر از مردم کار می کردیم؟ پوستر فیلم باید طوری طراحی می شد که داستان اصلی و شخصیت ها به مخاطب شناسانده شود. در عین حال دروغی هم در کار نباشد و بیننده آنچه هست را ببیند.
من تا سال ۱۳۵۷ کار کردم و بعد از یک سال رها کردن کار دوباره از سال ۱۳۵۸ تا سال ۱۳۷۷ فعالیت کردم. در طی این سال ها برای ۳۰۰ فیلم پوستر طراحی کردم. در کل ۶۰۰ پوستر سینمایی در کارنامه من وجود دارد.»
او در مورد تغییرات فضای طراحی پوستر در این سال ها می گوید:
« کار آن زمان سخت بود. ما باید با گواش نقاشی می کشیدیم و بعد کارهای چاپ آن را طی می کردیم. در این بین به دلیل ضعف دستگاه های چاپ بسیاری از رنگ ها به درستی چاپ نمی شد. امروز کار بسیار فرق کرده است. دستگاه های چاپ دیجیتالی وجود دارند. الان طراح پوستر سی دی فیلم را می گیرد و هر صحنه ای را بخواهد جدا می کند و روی پوستر می زند. اصلا قابل قیاس با آن سال ها نیست.»
او در مورد سابقه آشنایی خود با ایرج قادری نیزمی گوید:
« من مرحوم قادری را در سال ۱۳۵۰ در خانه آگهی ملاقات کردم. این ملاقات به همکاری طولانی مدت ما انجامید. اولین تجربه همکاری من با ایرج قادری در فیلم ماجرای یک دزد بود. دومین کار عطش بود و بعد هم آثار دیگر. او کار من را قبول داشت. از طرف دیگر من هم سعی می کردم هر آنچه در فیلم های قادری بود در پوستر کارهایش منعکس شود. اگر قرار بود حرکتی باشد در پوستر نمایش داده شود. او بسیار خوش اخلاق و خوش برخورد بود و همکاری با او لذت داشت. بعد از انقلاب من به اصفهان رفتم و کار طراحی پوستر را رها کردم. بعد از چند وقت قادری من را پیدا کرد و به تهران دعوت شدم. پس از این ملاقات من برای قادری پوستر فیلم دادا را طراحی کردم. دوباره همکاری بین ما شکل گرفت تا سال ۱۳۶۳ که به تاراج رسیدیم.
فیلم های بعد از انقلاب قادری بیشتر حول داستان های جنگی و مبارزه با مواد مخدر می چرخید. یکی از مشخصه هایی که در فیلم های قادری دوست داشتم برخورد خوب و بد بود. اتفاقی که در همه آثار او مشاهده می شود.
در فیلم تاراج هم این موضوع تکرار شد. از طرف دیگر حضور جمشید آریا و بهزاد جوانبخش بعد از سال ها دوری از سینما اتفاق مهم دیگر این فیلم بود. در پوستر فیلم نیز چهره این دو بازیگر نقش بسته‌است. سعی کردم در طراحی چهره و انتخاب صحنه دقت زیادی به خرج دهم. مخصوصا در چهره آریا که جدیدت و اخم بیشتری داشت. من همه پوسترهایی که برای فیلم های ایرانی طراحی کردم را دوست دارم اما پوستر تاراج برای من اتفاق دیگری است.»


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند