به گزارش باکس افیس ایران: محمدمهدی عسگرپور با بیان اینکه اهمیت ثبت جشنواره جهانی فجر در یک فدراسیون بینالمللی باید برای اهالی سینما روشن شود، تاکید کرد که تغییر نام این رویداد در دولت آینده پیگیری خواهد شد.
عسگرپور که پس از چند دوره دبیری رضا میرکریمی، بر مسند مدیریت جشنواره جهانی فجر نشست، در هفته گذشته سیوهشتمین دوره این رویداد را که سال قبل بخاطر کرونا به تعویق افتاده بود، در شرایطی خاص برگزار کرد.
او که چند سال است در کنفدراسیون بینالمللی تهیهکنندگان فیلم (فیاپف) عضو هیات اجرایی و نایب رییس درحوزه آسیا است، پیش از برگزاری جشنواره جهانی فجر از به نتیجه رسیدن پیگیریها برای ثبت این رویداد سینمایی ایران در فیاپف خبر داد؛ اتفاقی که با واکنشهای متعددی روبرو شد و همچنان موافق و مخالف زیادی در داخل دارد، به همین دلیل این سینماگر معتقد است مهمترین کاری که باید انجام شود ایجاد مفاهمه و تشریح اهمیت این ثبت جهانی میان اعضای خانواده سینمای ایران است.
عسگرپور ضمن توضیح اهمیت ثبت جشنواره جهانی فجر به عنوان یکی از جشنوارههای الف دنیا، درباره آینده این رویداد و نیز برخی سوالهایی که در طول برگزاری جشنواره مطرح بود، پاسخ داد.
وی ابتدا درباره اطلاق واژه «غیرتخصصی» به جشنواره جهانی فجر در پروسه ثبت در فیاپف که در اختتامیه به آن اشاره شد، توضیح داد: گاهی در ترجمه کلمات برداشتها یا معانی دیگری تعبیر میشود که درست نیستند. در فیاپف، برای ثبت جشنوارهها دو شاخه اصلی رقابتی و غیر رقابتی وجود دارد و یک شاخه دیگر هم براساس موضوع – مثل وحشت یا کمدی – است که Specialized گفته میشود. جشنواره جهانی فجر در دسته Non-specialized قرار دارد، مثل کن و برلین که موضوعی نیستند و به همین دلیل به جشنواره جهانی فجر؛ غیرتخصصی گفته شد.
نگاه اغراقآمیز از سینمای ایران به فیاپف منتقل نکردم
این عضو هیات اجرایی و نایب رییس فیاپف در ادامه درباره تاثیر جایگاه خود در این کنفدراسیون بینالمللی برای ثبت جشنواره جهانی فجر با تاکید براینکه در مجامع بینالمللی معادلات و کارکردها شبیه آن چیزی نیست که در داخل کشور ممکن است ببینیم، بیان کرد: «در این چند سالی که آنجا حضور داشتم، متوجه شدهام که هیچ تعارفی ندارند و نمونه آن همین ماجرای ثبت جشنواره جهانی فجر است که سه سال طول کشید. چند نوبت آمدند و رفتند و موضوع را بررسی کردند. البته به شکل طبیعی وقتی ما یک کرسی و سمت داشته باشیم میتواند به اعضای آنجا کمک کند که دید دقیقتری نسبت به سینمای ایران پیدا کنند. البته این به معنای آن نیست که اگر نباشیم و این کرسی وجود نداشته باشد اصلا موفق نخواهیم بود، منتها شاید رسیدن به آن دیدِ دقیق به زمان خیلی بیشتری احتیاج داشته باشد. این را هم اشاره کنم که قرار نبود وقتی من در آنجا حضور دارم یک نگاه اغراقآمیز از سینمای ایران را منتقل کنم و هر چه میگفتم معادلش در سینمای ایران برای آنها (اعضای مجمع) پیدا میشد.
در جلسه اخیر با توجه به اینکه در سالهای گذشته تمام نکات مطرح شده بود، یک مرور صورت گرفت و همه نگاه مثبتی داشتند و مجموعه فیاپف این مساعدت را کرد که یک روز قبل از جشنواره جهانی فجر این موضوع اعلام شود. تمام تلاش من هم در این چند سال این بود که تصویر دقیقی از سینمای ایران در آنجا شکل بگیرد. گاهی اوقات در مباحثاتی که صورت می گرفت ممکن بود فقط آن بخش از سینمای ایران را که در دنیا مطرح بود و جایزه میگرفت، بشناسند ولی از اینکه کارکرد اقتصادی سینمای ایران چگونه است و تنوع تولیدات به چه شکل است اطلاع درستی نداشتند یا مثلا ما در حوزه سینمای کوتاه و مستند آمار عجیبی داریم که وقتی در دنیا توضیح داده میشود، برایشان تعجبآور است. اینها همه از مسائلی بود که در طول این سالها باید توضیح داده میشد تا بدانند سینمای ایران جایگاه قابل توجهی دارد.»
تاریخ جشنواره جهانی فجر ثابت میماند؟
وی در پاسخ به اینکه آیا از این پس برای جشنواره جهانی فجر به زمان ثابتی رسیدهایم و قرار است در همین ماه خرداد برگزار شود؟ گفت: «اگر ماجرای فیاپف هم مطرح نبود، مسئله تغییر زمان برگزاری جشنواره پیشتر در ستاد برگزاری مطرح شده بود، چون پایان فروردین که زمان شروع جشنواره بود با توجه به تعطیلی نیمی از اسفند و فروردین یکسری مشکلات اجرایی برای ستاد برگزاری به وجود میآمد که سبب میشد مدیریت کارها برای حضور مهمانان خارجی و هماهنگی هتلها و ویزا و غیره بسیار سخت شود، در نتیجه خیلی از کارها در دقیقه ۹۰ انجام میشد. این از مواردی بود که بر جابجایی زمان تاکید میکرد.
البته ما امسال با نکته دیگری هم مواجه بودیم که تا چند سال با این رویداد میتوانست همزیستی داشته باشد و آن هم ماه رمضان است و اساساً برگزاری جشنواره در ماه رمضان معادله پیچیدهای دارد که جایی هم تجربه نشده است. با این وجود دلیل اول شاید بسیار مهمتر بود. در این مورد فیاپف خط قرمز مشخصی دارد که سالها قبل خیلی مفصل تدوین شده و آن هم به برگزاری جشنواره در ماههای آوریل و می بخاطر تراکم جشنوارهها و بخصوص جشنواره کن، برمیگردد. جشنواره پکن هم به همین دلیل اصلا در فیاپف ثبت نشده و پس از بررسیهای مختلف به نظر رسید که برای جشنواره فجر بهترین زمان همین خردادماه است، چون اگر جلوتر برویم با گرمای تابستان همزمان میشویم که برای مهمانها مناسب نیست. پاییز از جهاتی زمان خوبی است، اما آلودگی هوا در چند سال گذشته بسیار آزاردهنده شده و برگزاری جشنوارهای که مهمان خارجی دارد، در زمانی که یک هفته آن هوایی کاملا آلوده در شهرتان دارید، درک خوبی از کشور به آن مهمانها ارائه نمیدهد و از آن سو هر چقدر هم به جشنواره ملی فجر نزدیک شویم کار سختتر میشود. بنابراین از این پس اگر رویکرد جشنواره جهانی فجر به این سمت باشد که بخواهد تاریخ را تغییر دهد، دیگر به این سادگیها امکانپذیر نیست، مگر اینکه بخواهد از فیاپف خارج شود یا برای تغییر به توافق برسد ولی اگر بخواهد بر همین مدار بایستد باید در همین حوالی زمانی برگزار شود.»
عدد واقعی جشنواره بینالمللی فجر ۳۸ نیست
عسگرپور در ادامه در پاسخ به اینکه آیا ناهمخوانی دورههای برگزاری دو جشنواره ملی و جهانی فجر پس از تعطیلی کرونایی سال قبل و اینکه اساسا بخش بینالملل جشنواره فجر سابقه ۳۸ دوره برپایی را ندارد، تناقض و مشکلی را برای این رویداد ایجاد نمیکند؟ توضیح داد: «برای فیاپف عدد خیلی مسئله نیست، یعنی اگر اعلام میکردیم که این جشنواره تا به حال ۱۵ دوره برگزار شده برای آنها فرقی نمی کرد و در ثبت آن تاثیر نمیگذاشت. این یک مسئله داخلی است و البته من جزء آن دستهای هستم که از ابتدا با این عدد مشکل داشتم. من هم معتقدم که عدد واقعی جشنواره بینالمللی فجر ۳۸ نیست. در این سالها هم این بحث مطرح شده بود و میگفتند مثل بعضی جشنوارهها که عدد دوره ملی و بین المللی آن تفکیک شده کنار هم میآید – مثلاً بیستوهفتمین دوره ملی و چهاردهمین دوره بینالمللی – ما هم چنین کاری کنیم، منتها در نهایت چنین تصمیمی گرفته نشد و فکر کردند این دو عدد کنار هم یکی باشد.»
نام جشنواره جهانی فجر تغییر میکند؟
او در پاسخ به اینکه با توجه به سمتی که در فیاپف دارد و پیگیریهایی که برای ثبت این جشنواره صورت میگرفته و حالا دبیری آن را تجربه کرده، آیا نظر و تصمیمی مبنی بر تغییر نام جشنواره جهانی فجر وجود داشته است؟ بیان کرد: «باز هم این مورد، موضوعِ فیاپف نیست. ما میتوانستیم هر اسم دیگری روی این جشنواره بگذاریم و اتفاقا اگر مثلاً جشنواره جهانی «تهران» میگفتیم مثل بسیاری از جشنوارههای دیگر میشد که به اسم شهر خودشان است. منتها اینجا موضوعات مختلف خیلی جنبه سیاسی و دو قطبی پیدا کرده، یعنی شما راجع به هر پدیدهای صحبت کنید، سریع در این قالب قرار میگیرد. تا جایی که در جریان هستم چند سال قبل آقای میرکریمی به این موضوع فکر کرده بودند که حالا که زمان برگزاری جشنواره جهانی فجر از دهه فجر به زمانی دیگر منتقل شده پس اسم آن هم میتواند تغییر کند و به نام شهر تبدیل شود. خاطرم هست بعضی کسانی که آن زمان مقابل ایشان جبهه گرفتند همان کسانی بودند که با اصل برگزاری جشنواره فجر هم مخالف بودند، یعنی اصلا برایشان فرقی نمیکرد مخالف چه هستند، فقط تصور می کردند حالا وارد عرصه جدیدی شدهاند که باید با آن مخالفت کرد.
متاسفانه ما در حوزه فرهنگ با یک جریانی که محکم حرف خود را بزند روبرو نیستیم، البته منظورم یک یا چند مدیر جسور نیست. اگر بخواهم مثال بزنم خاطرم می آید زمانی که در فارابی بودم بحث برگزاری یک جشنواره در شیراز مطرح بود و یک دوره جشنواره آسیا – پاسیفیک هم آنجا برگزار شد و من زمانی که مدیر فارابی بودم پیگیر شدیم که این جشنواره دورهای را به ایران بیاوریم. با استاندار فارس صحبت کردیم که مورد موافقت قرار گرفت. حتی شهردار شیراز هم در سفر به کره جنوبی با ما آمد و جشنواره را تحویل گرفتیم که دوره بعد در شیراز برگزار کنیم. اما در همان یک دوره فشار زیادی وجود داشت که به راحتی نمیتوان جشنواره بینالمللی در شیراز برگزار کرد، چون یک سابقهای از زمان قبل از انقلاب به نام جشن هنر شیراز وجود دارد و برخی در آنجا هنوز فکر میکنند، هرچه برگزار کنید یعنی همان جشن! این خیلی تفکر متحجرانهای است که در بدنه اجرایی تا به این حد رفته بود. این در حالی است که شیراز به لحاظ بینالمللی خیلی میتواند مطرح باشد و در بسیاری از کشورها شیراز و اصفهان از تهران شناخته شدهتر هستند، اما نمیشود در آنجا کار کرد چون نگاه محافظهکارانه همه چیز را کاملا در نقطه صفر نگه میدارد و این شرایط در حوزه فرهنگ زیاد است. بنابراین مسئولانی که یک دوره مشخص دارند و معمولاً به پستهای دیگر برای آینده خود فکر میکنند به دنبال این گونه مسئلهها که برای آنها دردسر باشد نیستند.
با این حال، حالا باید ببینیم دولت بعدی چقدر اهل مذاکره است، چون برخی دولتها نشان میدهند که اساساً قابل مذاکره نیستند و بعضی هم برعکس. باید ببینیم چه پیش میآید ولی این مسئله را حتی خودم به عنوان یک فیلمساز مطرح خواهم کرد که میشود فکر کرد وقتی زمان برگزاری جشنواره به «فجر» ارتباطی ندارد، پس میتواند به نام شهر تهران باشد که شاید در این شکل، نسبت جشنواره هم با شهرداری مشخص شود. در حال حاضر همه چیز به حال و هوای شهردار برمیگردد که چقدر به این موضوع توجه کند چون اصلا فکر نمیکنند که باید جزو وظایف جدی شهرداری باشد و معتقدند این جشنوارهی “فجر” است و وزارت ارشاد باید متولی آن باشد. بنابراین شاید این تغییرات سبب شود از آن طرف هم کمک جدیتری بگیریم و اگر این هماهنگی صورت گیرد در فیاپف مشکلی وجود نخواهد داشت. صرفا یک بار حتما در جلسه مطرح میشود که این جشنواره با نام جدید همان جشنواره جهانی فجر است که فقط اسم آن تغییر میکند.»
بعضیها میگویند وقتی این همه گرسنه و بیکار در سینما داریم ثبت جشنواره چه اهمیتی دارد؟!
دبیر جشنواره جهانی فجر در پاسخ به اینکه با توجه به تغییر دولت در ماههای آینده دغدغه خودش برای حفظ جایگاه فعلی جشنواره چیست؟ بیان کرد: «واقعیت این است که در طول این سالها شاید با پدیدههای تقریباً مشابه مواجه شدهایم که مثلا یک تغییر مدیریتی یک نقطه تحول ایجاد کند یا مسیری را به سمتی دیگر تغییر دهد. البته در حوزه سینما به این شدت چیزی در ذهنم نیست ولی الان نکته اینجاست که ما دیگر وارد یک باشگاه جهانی شدهایم که برای ورود به آن مراتبی را طی کردهایم. در این چند روز متوجه شدم که بخشی از سینماگران ما میدانند چه کردهایم یا جشنوارههایی که وارد این مناسبات شدهاند چه کارکردهایی دارند، اما بعضی از همکاران ما نمیدانند و میگویند در زمانهای که اینقدر گرسنه و بیکار در سینما داریم اصلا چرا در آن باشگاه باشیم و کلا موضوع برایشان هیچ اهمیتی ندارد. نمیدانند که ممکن است همین باشگاه چه مزیتهایی برای سینما داشته باشد. اگر نام جشنوارهای ثبت شده در فیاپف در کنار یک فیلم کمک کند که آن فیلم اکران بهتری در جهان داشته باشد ولو جشنواره تالین باشد – که جشنواره ما قطعا از آن بزرگتر است – آیا اینها نمیتواند به اقتصاد سینمای ایران کمک کند؟ حتماً میتواند، ولی آن دید در سینمای ایران وجود ندارد. من به فکر حفظ موقعیتم در این جشنواره نیستم، چون ممکن است خودم شرایط همکاری را در آینده با جشنواره فجر نداشته باشم، ولی شخصا از این پس تلاش میکنم که این دستاورد حفظ شود.
در این چند روز دیدم که بعضی از همکاران ما هنوز متوجه اتفاق نشدهاند و از آن طرف بعضی کسانی که با سینما ارتباط دارند و اسمشان را همکار نمیگذارم با الفاظی تحقیرآمیز نسبت به این اتفاق مطالبی را منتشر کردند. جالب است که خود را مدرس و فیلمنامهنویس و … معرفی میکنند ولی معلوم نیست جه سابقهای دارند، البته لابد مخاطب خود را هم دارند. این وضعیت کلا پدیده جدیدی نیست اما فکر میکنم باید موضوع را درون خانواده سینما روشن کنیم که کارکرد این ماجرا صرفا برگزاری یک جشنواره نیست. باید بدانیم در این اکوسیستم صاحب چه چیزی شدهایم. من به دلیل حضورم در فیاپف جشنوارههای ثبت شده را میشناسم و میتوانم جشنواره خودمان را با آنها مقایسه کنم. بعضی از همکاران ما خیلی افتخار میکنند که لوگوی بعضی از این جشنوارهها روی فیلمهایشان ثبت شود در حالی که حداقل من میدانم تفاوت ما با آنها چیست و کدامیک رویدادی مهمتر و بزرگتری است، به همین دلیل این رفتارها را پای فرهنگ ایرانی خودمان میگذارم که همیشه مرغ همسایه غاز است و فکر میکنیم آن جایزه از جایزه جشنواره خود ما مهمتر است. بنابراین باید با دوستان در خانه سینما صحبت کنم و بپرسم آیا میدانند چه اتفاقی رخ داده است؟ چون ممکن است همکاران ما در صنفهای سینمایی مثل کارگردانان یا فیلمنامهنویسان و تهیهکنندهها نسبت به موضوع آگاه نباشند، پس من باید به آنها اطلاع دهم.»
او درباره اینکه آیا دغدغهاش نسبت به اطلاعرسانی در خود صنف بیشتر است تا رسیدگی به مسائلی که برخی به نام تعیین ردیف بودجه خاص برای این جریان مطرح میکنند؟ گفت: «ابتدا باید ببینیم این حرفها از کجا شروع میشود، چون تصور کنید برای ساماندهی این اتفاق با معاون سینمایی یا وزیر ارشاد صحبت کنم ولی این احتمال را میدهم که برخی از همکاران ما بگویند این چه کاری است؟ اصلا این جشنواره اهمیتی ندارد! یا حتی بگویند ثبت در فیاپف جدی نیست، مثل همین حرفهایی که در روزهای گذشته مطرح شده و ثبت جشنواره جهانی فجر در فیاپف را واقعی ندانستند چرا که در سایت آن درج نشده بود، در حالی که من خودم نایب رییس آنجا هستم و میدانم که بروزرسانی سایت دیرتر انجام میشود. به همین دلیل با این وضعیت پیش آمده معتقدم که درباره اتفاق رخ داده، باید مسئله را در داخل کشور بیشتر مورد توجه قرار دهیم و این تلاش جدا از این است که شخصِ من برای ثبت پیگیری کردهام یا خیر، بلکه صرفا به عنوان یک مطلع قصد دارم اهمیت و کارکرد ثبت جشنواره در فیاپف را به اطلاع همکارانم برسانم.»
در کشوری زندگی میکنیم که مدیریت جدید میتواند همه توافقات را ملغی کند
وی درباره اینکه به نظر میرسد با این حساب باید هر چه سریعتر تا پیش از پایان دولت برخی کارها را در این حوزه به سرانجام برساند، گفت: «راستش را بخواهید خیلی نگران این موضوعها نیستم که مثلا در پایان این دوره حتماً چیزی به تصویب برسد، چون سابقه نشان داده ما در کشوری زندگی میکنیم که تیم جدید مدیریتی تمام توافقات قبلی را میتواند ملغی کند و این اتفاق بارها افتاده است؛ یعنی کار به جایی میرسد که میگویند اساساً ریلگذاری غلط بوده و هر چیزی ممکن است پیش آید مثل اینکه جشنواره ملی و جهانی دوباره با هم برگزار شوند به همین دلیل مسئله اصلی من فعلاً فهم موضوع در خانواده سینماست. درواقع برخلاف برخی دوستان که میگویند چرا فلان مسئول متوجه نیست چه کاری انجام شده است، من اصلا توقعی ندارم و فکر میکنم وقتی همکاران خودم هنوز متوجه اتفاق نشدهاند چه توقعی باید از آن مدیر داشت. پس به عجله کردن برای اینکه زودتر به طرح و ردیف یا هر برنامه مجزای دیگری برسیم یا انجام عملیاتی پارتیزانی لازم باشد، معتقد نیستم و کاملاً حسی، احتمال میدهم که دولت بعدی متوجه این موقعیت باشد. سابقه هم نشان داده که بعضی وقتها دولتهایی که ما از آنها توقعی نداریم به بعضی موضوعات توجه میکنند و گاهی هم برعکس. بعضی وقتها به طنز گفتهام که ببینیم مسئله حجاب در سینما به عنوان یک پدیده که همیشه به آن توجه می شود چه زمانی بازتر بوده؟ چون دقیقا برعکس آن چیزی که فکر میکنیم، پیش رفته است. این اتفاق هم به نظرم دلیل دارد؛ شاید مدیران غیرمسلط بخواهند نشان دهند که موضع بازتری دارند و این میتواند کمک کننده باشد. فعلا امیدواری شخصی دارم که این روند حفظ شود و من، آقای میرکریمی که چند سال تلاش کرده و دوستان دیگر باید سعی کنیم یک مفاهمه برای برگزاری درست دوره بعد جشنواره شکل بگیرد تا این پایگاه حفظ شود، چون به نظرم کارکردش در این اکوسیستم برای مجموعه سینمای ایران خیلی مفید است.»
فیلمسازان مطرح ایرانی حاضر به رونمایی از فیلمهای خود در فجر جهانی میشوند؟
عسگرپور در پاسخ به اینکه باید چطور شود تا سینماگران مطرح ایرانی حاضر به رونمایی از فیلمهای خود در جشنواره جهانی فجر باشند؟ اظهار کرد: «من درباره این موضوع خیلی تاکید ندارم، یعنی گاهی خودم را جای همکارم میگذارم و فکر میکنم خودم یک فیلم ساختهام که میتواند موفقیت خیلی بزرگی در یکی از جشنوارههای مهم جهان داشته باشد. در دنیا هم همین این اتفاق میافتد که مثلاً رونمایی از فیلم یک فیلمساز آلمانی در جشنواره کن فرانسه باشد یا برعکس از یک فیلمساز فرانسوی اثری در جشنواره برلین رونمایی شود. البته این دو جشنواره بخاطر بازار مهمشان همیشه قصهای متفاوت با بقیه جشنوارهها دارند به همین دلیل به فیلمسازان خودمان اصلا خرده نمیگیرم و فکر میکنم همکاران ما بهترین موقعیتی را که ممکن است برای فیلم هایشان به وجودآید، باید پیگیری کنند و این جشنواره فجر است که باید به نقطهای برسد که آن کارکرد را داشته باشد، نه اینکه ما از فیلمسازان بپرسیم چرا فیلم خود را اول به جشنوارهای دیگر میدهند. اگر این جشنواره یک ظرف خوب باشد قاعدتاً فیلمساز هم به همین جا مراجعه میکند، ولی این یک واقعیت است که ما با آن جایگاه فاصله داریم، یعنی درست است که صاحب یک گواهینامه خیلی معتبر شدهایم اما من جایگاه خودمان را هم میدانم و خیلی خیال پردازانه به ماجرا نگاه نمیکنم.
بازار فیلمی که میتواند ۱۵ هزار مخاطب داشته باشد با بازار فیلمی که ۴۰۰ نفر در آن ثبتنام کنند خیلی متفاوت است. بازار فیلمی که گردش اقتصادی آن چند ۱۰ برابر گردش اقتصادی بازار ماست حتماً متفاوت خواهد بود ولی ما در اندازههای خودمان حداقل در منطقه قابل توجه هستیم. بازار جشنواره فجر در چند سال گذشته به گونهای پیش رفته که برخی از کشورهای اطراف فیلمهای خود را از طریق همین بازار به اروپاییها، امریکاییها و آسیاییها فروختهاند. این یک موقعیت است چون بازار ما شناخته شده که حداقل در منطقه میتواند کار خود را درست انجام دهد. من فعلا در این محدوده نگاه میکنم و در این شکل، جشنواره جهانی فجر ممکن است به بخشی از سینمای ایران خیلی کمک کند و به بخشی از سینمای ایران نتواند کمک کند. آن دستهای که در این کمک جای نمیگیرند ممکن است جزء گروهی باشند که اصلا نمیتوان به آنها کمکی کرد و بخشی هم آنهایی هستند که جشنوارههای بزرگتر باید به آنها کمک کند. من این سیستم را به این شکل نگاه میکنم و به همین دلیل نگاه اغراقآمیز ملیگرایانه به آن ندارم و فکر می کنم جشنواره جهانی فجر باید به آن موقعیت برسد.»
او در پاسخ به اینکه با توجه به تاکید بر اکران پریمیر در جشنواره جهانی فجر، آیا قرار است این جشنواره پایگاه این منطقه از آسیا باشد یا اینکه در کل قاره آسیا میتواند به عنوان یک رویداد مهم حضور داشته باشد؟ گفت: «به نظرم باید در کل قاره آسیا پایگاه باشد بخصوص آنکه هم در این دوره و هم دورههای قبل بعضی فیلمها حتی از اروپا اولین نمایش خود را در این جشنواره سپری کردند و برایم جالب بود که بعضی از این فیلمهای خارجی در بروشور خود جایزه فجر را که هنوز هم ثبت نشده بود، درج میکردند. من این اتفاق را از زاویه بیرونی نگاه میکنم و اگر از این پس خود را بیشتر جدی بگیریم اتفاقهای بهتری رخ میدهد. در وهله اول ستاد برگزاری و بعد همکاران ما در سینمای ایران هستیم که باید خودمان را جدی بگیریم و قدر خودمان را بدانیم نه اینکه بنشینیم و بگوییم باید قدر ما را بدانند! اصلا چه زمانی این اتفاق افتاده و قدر دانستهاند که باز بخواهد تکرار شود؟ این یکی از مشکلاتی است که من بخاطر سابقه کاریام در خانه سینما متوجه آن هستم و معتقدم همه چیز از خود ما شروع میشود.»
تعطیلی جشنواره راه حل مشکلات دیگر سینما نیست
دبیر جشنواره جهانی فجر در پاسخ به اینکه آیا دوره بعدی جشنواره با توجه به ثبت در فیاپف یک رویداد مهم در منطقه خواهد بود؟ بیان کرد: «”باید” اینطور شود، البته نگرانی من بخاطر فیاپف نیست ولی فکر میکنم هر گروهی که اداره کشور را میخواهد برعهده بگیرد و هر گروهی که نهاد صنفی را اداره میکند باید متوجه این موقعیت باشد و یکی از مسائل مهم خود را به معطوف به این رویداد کند. البته بعضی معتقدند مسئله مهم سینما این است که ما دو هزار گرسنه داریم و در این دو، سه سال چنین حرفهایی را بسیار شنیدهایم. من هم کاملا درک می کنم اما راه حل رسیدگی به آن، تعطیلی بقیه کارها نیست و اینکه مثلاً بنیاد فارابی ساختمان خود را بفروشد و با پول آن یک وعده غذای گرم به همه اهالی سینما بدهد. این شبیه همان مطالبی است که برخی در اتاقهای تاریک مینشینند و هیچ وقت هم رو در رو صحبت نمیکنند. اگر فکر نکنیم مهمترین جشنواره منطقه هستیم که بودیم و الان هم هستیم، به همان مسیری میرویم که بگوییم اصلا کل این موضوع چه اهمیتی دارد؟!
پس، مسئله مهم در درجه اول بخشی از همکارانم هستند که فکر میکنم این اکوسیستم را متوجه نشدهاند یا ما نتوانستهایم به درستی توضیح دهیم. من گاهی بسیار متعجب میشوم از همکارانی که فکر میکنم اطلاعاتشان در مقایسه با بقیه حتماً بهروز است و ناگهان میبینم بسیاری از مطالب پایهای را هم دقیق نمیدانند و در بدیهیات ماندهاند. حال یا محاسبات من اشتباه بوده یا این مفاهمه اصلا شکل نگرفته است. در کنار اینها جریان محافظه کاری هم یک بحث دیگر است و من حس بعضی همکارانم را در این ماجرا کاملا متوجه میشوم که با خود میگویند اگر در این “موقعیت حساس کنونی” برای ثبت یک جشنواره تبریک بگویند، در پایان دولت چه معنایی خواهد داشت؟ من اساساً چون این طرز فکر را در خانواده سینما خوب میشناسم نه اصرار میکنم، نه دخالت میکنم و نه توصیه، بلکه فقط وظیفه خودم میدانستم که این اتفاق (ثبت جشنواره جهانی فجر در فیاپف) بیفتد و در ادامه هم تلاش میکنم همکارانم را بدون اینکه حضور شخص من در این ماجرا مهم باشد، از این اتفاق آگاهی داشته باشند و بدانند چه کمکی به مجموعه سینمای ایران در آینده میتواند بکند.»
برخی کشورهای منطقه سینماگران ایرانی و هالیوودی را با پول به جشنوارههایشان میبردند
او در پاسخ به اینکه چقدر این نگرانی وجود دارد که با توجه به پول و سرمایهای که بعضی از کشورها مثل عربستان برای تاسیس یک جشنواره با حضور هالیوودیها خرج میکنند، جایگاه جشنواره فجر با شرایط خاصی که دارد به خطر بیفتد؟ اظهار کرد: «عامل تزریق پول حتما در برگزاری جشنوارهها مهم است ولی خیلی وقتها پول حرف اول را نمیزند و شاید حرف دوم و سوم را هم نزند. ما در منطقه جشنوارههایی داشتیم که با پول خیلی زیادی شروع کردند و بعد از دو، سه دوره برگزاری تمام شدهاند. آدمها را هم با پول میآوردند یعنی حتی بعضی از همکاران ما را هم با پول میبردند و برای هالیوودیها نیز چند ۱۰ برابر آن پول میدادند. اما در آخر باقی نماندند. اگر دقت کنید کشورهایی که صاحب جشنوارههای قوام یافته هستند، حوزه فرهنگی و فیلمسازی و برگزاری جشنواره در آنجا ساختگی نیست و اصالت دارد مثل معماری میماند و این با کشوری که در بیابان خداست و چاه نفت دارد و ساختمانهای مدرن بسیار خوبی هم ساخته فرق دارد چرا که آن اصالت لازم را ندارد، بنابراین برگزاری رویدادهای فرهنگیشان همیشه با این وضعیتی که اشاره کردم پیش میرود مگر اینکه به سمت برگزاری مدلی از هنرِ روزمره برای یک دوره خاص بروند.
در نتیجه من به شخصه نگران برگزاری جشنوارههای پر از پول در اطراف ایران در دراز مدت نیستم، اما در کوتاه مدت نگران هستم، چون ممکن است در دورهای اکوسیستم را به هم بزنند و مرکز توجه بیش از حد شوند و بعد هم از بین بروند. من این را میدانم که برخی کشورهای اطراف چند سال است به فکر راه اندازی مدرسه سینما هستند تا هاب منطقه شوند ولی همه چیز فقط با پول انجام نمیشود و چیزهای دیگری هم نیاز است که ما همه آنها را داریم. البته ما پول هم داریم ولی ظاهراً تمام آن هدر میرود و انگار پولی نداریم، یعنی شبیه آدمهای فقیر در کشوری زندگی میکنیم که کلی منابع و ثروت در اختیار دارد.»
عسگرپور در پاسخ به اینکه آیا مسیر جشنواره جهانی فجر به سمتی میرود که پایگاهی برای فیلمهای راه نیافته به جشنواره ملی فجر باشد؟ گفت: «اصلاً این طور نیست، البته باید دوره قبلی جشنواره ملی فجر را استثنا کنیم چون تصمیم به برگزاری در آن زمان بر مبنای یک تعداد مشخص فیلم بود، یعنی وقتی بگویند شما امسال کلاً ۳۵ فیلم دارید و لازم نیست هیچ فیلمی را خارج بگذارید و همه میتوانند وارد بخش مسابقه میشوند اما ناگهان با ۸۰ فیلم مواجه شوید، مجبورید قاعده جدیدتری بگذارید. در جشنواره ملی فجر تقریبا چنین اتفاقی رخ داد و باعث شد با هیات انتخاب و داوری عجیبی روبرو شویم که مختص همین دوره بود و سال آینده این طور نخواهد شد. با این وجود در کل نمیتوان درباره کیفیت فیلمها براین اساس قضاوت کرد چون سابقه نشان داده فیلمهایی بودهاند که در جشنواره ملی انتخاب نشده یا هیچ اتفاقی برایشان رخ نداده، اما خارج از کشور با یک موقعیت ویژه روبرو میشوند.»
از مستقل نبودن سینمای مستند و کوتاه تا بلیت فروشی انحصاری
وی درباره اینکه چرا دو بخش مستقل مستند و کوتاه رقابتی در جشنواره جهانی فجر وجود ندارد؟ پاسخ داد: «این طور نیست که اصلا این دو بخش رقابتی نباشند و اگر آثاری در جشنوارههای دیگر شرکت نکرده باشند میتوانند در بخشهای رقابتی جشنواره جهانی فجر حاضر شوند، اما به صورت دو بخش مستقل رقابتی فکری نشد، چون ما در کشورمان دو جشنواره مستند حقیقت و کوتاه تهران به صورت بینالمللی برگزار میکنیم و شاید بهتر باشد برای اینها در جشنواره جهانی فجر بخشهای مجزا در نظر نگیریم تا در جایگاه رقابتی و اهمیت آنها تغییری ایجاد نشود.»
دبیر این دوره از جشنواره جهانی فجر در پایان درباره برخی انتقادهاد نسبت به انحصار در بلیت فروشی جشنواره توضیح داد: «سامانه سمفا مثل یک ظرف امکانی را برای فعالیت سایتهای دیگر ایجاد کرده و خودش به تنهایی شرایط بلیت فروشی ندارد و ما باید با سایتهای فروش بلیت مذاکره میکردیم ، اما برای عرضه بلیتها با دو مسئله مواجه بودیم؛ نخست اینکه باید بلیتها به صورت فیزیکی در اختیار مخاطب قرار میگرفتند و دیگر اینکه در صورت انصراف خریدار یا مخاطبانی که به صورت رایگان بلیت میگرفتند باید امکان تهیه بلیت برای دیگران وجود میداشت که در هر دو مورد، برخی سایتها برای ارائه این خدمات یا اساسا مشکل داشتند یا اینکه از انجام آن اطمینان نداشتند. در واقع کارکرد و خدمات این سایتهای بلیت فروشی یکسان نبود و ما برای یک حرکت مطمئن مجبور شدیم فقط با یک سایت بلیتفروشی طرف باشیم.»
بدون دیدگاه