خنده

تماشاگر ریسه می‌رفت و ما حرص می‌خوردیم!

به گزارش باکس افیس ایران: این دو کارگردان جوان قصدی نداشتند تا نمایشی کمدی اجرا کنند. با این حال تماشاگران گاهی از خنده ریسه می‌روند و این دو حرص می‌خورند!

نمایش «غرب غم‌زده» از جمله آثاری است که این روزها روی صحنه است. نویسنده این نمایش مارتین مک دونا، نویسنده شهیر ایرلندی انگلیسی است که عموما نمایشنامه‌هایش در ایران با اقبال تماشاگران رو به رو می‌شود.

امیر ارشیا براتی و سید شایان موسوی دو جوانی هستند که به طور مشترک این نمایش را کارگردانی کرده‌اند که البته هر دو هم در همین نمایش به ایفای نقش می‌پردازند.

این دو کارگردان جوان از تجربه اجرای این نمایش، نگاهی که به متن‌های مک دونا دارند و … می‌گویند.

آنها پیش از اجرای این نمایش همه نمایشنامه‌های مک دونا را خوانده بودند و علت انتخاب نمایشنامه «غرب غم‌زده» را نزدیکی اتفاقات و پرسوناژهای این نمایشنامه با اتفاقات و شخصیت‌های ایرانی می‌دانند.

رفتار کودکانه دو برادر میانسال

ارشیا براتی با ارایه توضیح کوتاهی درباره این نمایشنامه می‌گوید: داستان در یکی از روستاهای ایرلند رخ می‌دهد اما اتفاقات و آدم‌های آن بسیار به ما نزدیک هستند، اتفاقاتی مانند پدرکشی و همینطور جنس مواجهه آدم‌ها با یکدیگر .

او ادامه می‌دهد: در این نمایش دو برادر میانسال را می‌بینیم که نویسنده آنان را روانکاوی می‌کند چراکه تمام واکنش‌هایشان شبیه دو کودک است.

براتی که با اجرای این نمایش اولین کارگردانی خود را تجربه می‌کند، درباره این موضوع می‌گوید: من و شایان موسوی در بسیاری از نمایش‌ها با هم همبازی و همکار بودیم و این اولین کارگردانی من است که مشترکا انجام می‌شود. علت اینکه خودمان کارگردانی می‌کنیم، این است که نگاه دیگر کارگردانان را به این متن نمی‌پسندیدیم. بنابراین اگر کارگردانی دیگر این نمایش را اجرا می‌کرد، قطعا خروجی‌اش متفاوت می‌شد.

مک دونا به اندازه کافی طناز هست

اوبا تاکید بر اینکه تمایلی به اجرای کمدی نداشته‌اند، اضافه می‌کند: مک دونا به اندازه کافی طناز هست و عموما برخورد کارگردان‌ها با آثار او فانتزی است ولی ما هیچ برنامه‌ای برای بازی‌های تیپیکال نداشتیم و در اجرای ما بازی‌ها در اختیار متن است و نه جلوتر از آن. ما اصل را بر روانکاوی فروید گذاشتیم. با این همه گاهی تماشاگر در اوج خشونتی که روی صحنه می‌بیند، از خنده ریسه می‌رود و ما حرص می‌خوریم!

براتی که تمایلی به کارگردانی دوباره ندارد، با لحنی طنزآمیز ادامه می‌دهد: اصلا دغدغه کارگردانی ندارم و خیلی کار سختی است. با این حال خوشحالم خودمان این نمایشنامه را کارگردانی کردیم اما تمایلی ندارم باز هم کارگردانی را تجربه کنم. می‌خواهم در اوج خداحافظی کنم!

او درباره اجرای این نمایش در خانه نمایش آبان که سالنی تازه تاسیس است، می‌گوید: خیلی حق انتخاب نداشتیم. کارگردان‌هایی که اولین کارشان را اجرا می‌کنند، نمی‌توانند در سالن‌های دولتی نوبت اجرا بگیرند. متاسفانه عملکرد بسیاری از سالن‌های خصوصی هم بویژه در دوران کرونا، فاجعه‌بار بوده. البته چاره‌ای هم ندارند چون بحث اقتصادی مطرح است. بنابراین نگاه بعضی سالن‌های خصوصی بیزنس است و بعضی دیگر هم کارهای بی‌کیفیت را میزبانی کرده‌اند. به همین دلیل ما تصمیم گرفتیم در سالنی اجرا کنیم که تماشاگر هیچ ذهنیتی از آن نداشته باشد. خوشبختانه مسئولان این سالن هم خیلی به ما لطف داشتند ضمن اینکه خودشان هم سلیقه هنری دارند.

براتی اضافه می‌کند: این سالن به نوعی با نمایش ما افتتاح شد. این بخت را داشتیم که به جای تمرین در پلاتو، چند ماه در سالن اجرای‌مان تمرین کنیم و بخش زیادی از تمرین‌هایمان با دکور کار بود.

دم تماشاگران گرم!

این فعال تئاتر، استقبال تماشاگران را از این نمایش بسیار خوشحال‌کننده می‌داند و می‌گوید: دم تماشاگران گرم! اصلا انتظار این همه استقبال را نداشتیم. هر شب تمام ظرفیت سالن پر شده است. ما هم بعد از اجرا بلافاصله در میان تماشاگران حاضر می‌شویم و با آنان گفتگو و معاشرت می‌کنیم. به نظر می‌رسد نمایش ما با تبلیغ دهن به دهن مورد توجه قرار گرفته است. به همین دلیل قصد داریم بعد از اتمام این اجرا حتما نمایش را در سالنی دیگر هم بازتولید کنیم.

کرونا اشک ما را درآورد

براتی در پایان صحبت‌هایش با تقدیر از گروه بازیگران این دو نمایش می‌افزاید: دو بار به سمت اجرا رفتیم که هر بار به دلیل کرونا از اجرا باز ماندیم. به جز من و شایان موسوی دو بازیگر دیگر هم حضور دارند که در این مدت پای کار ماندند و انرژی گذاشتند. به نوعی این نمایش را چهار نفره کارگردانی می‌کنیم چون آنها هم ایده‌های بسیاری دادند. متاسفانه سلاله ارغوان یکی از بازیگران‌مان یک هفته پیش از اجرا دچار کرونا شد و به ناچار آیدا نادرزاده تنها سه روز مانده به اجرا به گروه پیوست . منتظریم سلاله هم بهبود پیدا کند و در آخرین اجراها کنار ما باشد. در هر حال کرونا اشک ما را درآورد!

اما سید شایان موسوی، دیگر بازیگر و کارگردان این نمایش که البته سومین تجربه کارگردانی خود را با اجرای این نمایش پشت‌سر می‌گذارد، درباره تجربه بازیگری و کارگردانی به طور همزمان می‌گوید: بشدت تجربه سختی است ولی یک گروه همراه و همدل سبب می‌شود که این سختی کمتر شود. ضمن اینکه حضور همزمان دو بازیگر کمک می‌کند تا ایده‌های مشترک بهتر روی صحنه اتفاق بیفتد.

او ادامه می‌دهد: من و ارشیا براتی دوست و همکار هستیم و همین موضوع در کار خیلی به کمک‌مان می‌آمد. در وهله اول خودمان از اجرای این کار لذت می‌بریم و خوشحالیم این لذت به تماشاگر هم منتقل می‌شود. از اول مبنا را بر ایجاد رابطه با تماشاگر گذاشتیم. به همین دلیل بعد از اجرا با تماشاگران‌مان گپ می‌زنیم و بازخوردهایشان را می‌گیریم . قطعا نظرات آنان کمک می‌کند تا اجراهای بعدی‌مان بهتر شود. ضمن اینکه دو بازیگر دیگر نمایش هم درباره بازی من و امیر ارشیا نظر می‌دهند و همین هم به اصلاح بازی ما کمک می‌کند.

زنده کردن همه چیزهای نابودشده

موسوی با بیان اینکه در این اجرا مبنا را بر گفتگو گذاشتیم،  اضافه می‌کند: سعی کردیم هرچه را در جامعه ما رو به نابودی است، زنده کنیم مثل گفتگو، مثل تئاتر.

او که پیش از این دیگر نمایشنامه مارتین مک دونا، «ملکه زیبایی لینین» را اجرا کرده است، در پاسخ به پرسشی درباره اقبال تماشاگران ایرانی به نمایشنامه‌های مک دونا با وجود خشونتی که این نمایشنامه‌ها دارند، توضیح می‌دهد: مردم ما در جامعه‌ای پر از خشونت زندگی می‌کنند و متاسفانه خودشان نیز خشن شده‌اند. این خشونت در تمام متون مک دونا وجود دارد. در اولین سه گانه او که شامل نمایشنامه‌های «ملکه زیبایی لینین»، «جمجه‌ای در کانه مارا» و «غرب غم‌زده» می‌شود، هم این خشونت را می‌بینیم. در اولی خشونت نسبت به مادر دیده می‌شود، دومی نسبت به همسر و سومی نسبت به پدر و برادر.  نمایشنامه‌ها بشدت رئال هستند و مخاطب براحتی با آنها همذات‌پنداری می‌کند.

او با ارایه توضیحاتی درباره رویکردی که گروه اجرایی این نمایش به مقوله خشونت در این متن داشته‌اند، اضافه می‌کند: ما این خشونت را درونی کردیم و این خشونت طوری نیست که مخاطب آن را پس بزند. در بعضی صحنه‌های خشن می‌بینیم که برغم جدی بودن صحنه‌ها، تماشاگر می‌خندد. هرچند نمی‌خواستیم از تماشاگر خنده بگیریم. اما این را هم نمی‌خواستیم که او فقط خشونت ببینند. به همین دلیل ماجرا را تلطیف کردیم و به جز خشونت، امور دیگری را هم نشان می‌دهیم. به همین دلیل فضا برای تماشاگر قابل تحمل می‌شود.

بزرگان کنار کشیدند

این جوان تئاتری درباره اجرای نمایش در دوران دشوار کرونا می‌گوید: کرونا دو سال است همه جهان را درگیر کرده و ایران را بیشتر . اولین چیزهایی که در این مقطع ضربه خوردند، سینما و بویژه تئاتر بودند. متاسفانه بزرگان ما کنار کشیدند و حالا وظیفه ما بود که این نوزاد را دوباره متولد کنیم و نشان بدهیم تئاتر هنوز زنده است. هنوز می‌شود در شرایط سخت کار کرد و هنوز مردم در همین وضعیت هم از تئاتر استقبال می‌کنند. ما این ریسک را به جان خریدیم ولی لطف خدا و مردم بود که از کار استقبال کردند.

او در پاسخ به پرسشی دیگر درباره اجرای نمایش در سالنی ناشناخته و ریسکی که به همراه دارد، توضیح می‌دهد: سالن‌های دولتی برای افراد شناخته شده است و برای اجرا گرفتن در این سالن‌ها باید از خیلی فیلترها رد شد. وقتی به عنوان یک گروه دنبال سالن هستیم، خودمان هم باید از سالن‌های تازه‌تاسیس حمایت کنیم، خانه نمایش آبان مدیریت بسیار خوبی دارد که اولین ملاکش، کیفیت کار است نه اجاره. مدیر این سالن خودش حامی تئاتر است و این فرصت بسیار مناسبی است برای گروه‌های جوان تئاتری که سرمایه‌ای ندارند. چرا که مهم‌ترین لازمه اجرا، داشتن سالن است. بسیاری از سالن‌های نمایشی پیش از هر چیزی ۳۰ میلیون تومان می‌گیرند ولی وقتی سالنی چنین کاری نکند، یعنی گروه اجرایی، ۳۰ میلیون جلو افتاده و این برای گروه‌های جوان فرصتی است مغتنم. امیدوارم تجربه خوب ما در این سالن برای دیگر گروه‌ها هم تکرار شود.

نمایش «غرب غم‌زده» این روزها در خانه نمایش آبان روی صحنه است.


بدون دیدگاه

پاسخ دهید

فیلدهای مورد نیاز با * علامت گذاری شده اند